۱۳۸۸ دی ۴, جمعه

کریسمس مبارک

در 2010 سال پیش پیامبری چشم به جهان گشود که بعدا" پيام آور صلح، عشق و بخشايش لقب گرفت ضمن تبریک به هموطنان ارمنی خود به مناسبت سال نو مسیحی و آرزوی سالی خوب همگام با موفقیت برای آنان ؛امیدوارم آنان نیز مانند بقیه هموطنان خود به فرهنگ استفاده صحیح از محیط زیست احترام بگذارند واز آنان درخواست می نمائیم که در ایام برگزاری جشن کریسمس در مراعات نکات زیست محیطی از جمله تولید زباله های غیر قابل تجزیه خود داری نمایند همچنین امیدوارم که ميلاد حضرت مسيح که همواره براي ميليونها مؤمن سراسر دنيا فرصتي براي تعمق درباره آغازي تازه و اميد بوده، چرا که عيسي بن مريم(ع) پيامبر و فرستاده خداوند پيام آور صلح، عشق و بخشايش است

۱۳۸۸ دی ۳, پنجشنبه

موعظه کريسمس رهبر انگليکنها بر محيط زيست متمرکز شد

اسقف اعظم کانتربري رهبر انگليکنهاي جهان در موعظه کريسمس خود در کليساي جامع کانتربري بر ضرورت حمايت از محيط زيست تأکيد کرد. کتر روان ويليامز اسقف اعظم کانتربري در موعظه خود اظهار داشت: طمع انسان عامل تهديد کننده و نابود کننده تعادل ظريف زمين است. پيام کريمسس درباره عشق خداوند نسبت به مخلوقات است. دکتر ويليامز با اشاره به دغدغه هاي زيست محيطي گفت: هر روز بيش از پيش روشن مي شود که تعادل ميان گونه هاي موجودات زنده و محيطي در جهان از اهميت خاصي برخورداراست و چگونه حرص و آز انسانها آن را تباه مي کند. زماني که ما تعادل ميان امور را برهم مي زنيم ، تنها مواردي که براي بقاي خود ضروري است را به خطر نينداخته، بلکه معنويت را در معرض خطر قرار داده ايم. رهبر 77 ميليون انگليکن جهان از مردم خواست براي مخلوقات خداوند و نسبت به يکديگر احترام قائل شوند.

نذورات فقط با ظروف يكبار مصرف گياهي

جام جم آنلاين: حتما اين روز‌ها كه پخش نذورات زيادتر از هميشه است، اسم ظروف يكبار مصرف گياهي به گوشتان خورده است. اتفاقا وزارت بهداشت هم در اطلاعيه‌هايش نسبت به استفاده از اين ظروف تاكيد زيادي دارد. اين ظروف كه از پليمرهاي گياهي و از ذرات نشاسته موجود در گياهاني نظير ذرت يا سيب‌زميني تهيه مي‌شوند اولا هيچ‌گونه ماده مضر يا مخل سلامت افراد ندارند ، ثانيا در طول چند ماه در خاك تجزيه شده و به حفظ محيط زيست كمك مي‌كنند. اگر براي استفاده از اين ظروف تاكيد زيادتري نسبت به ظروف يكبار مصرف پلاستيكي يا فوم وجود دارد دقيقا به خاطر همين 2 دليل است چراكه اين ظروف طي 200 تا 500 سال در خاك تجزيه مي‌شوند و اتفاقا براي سلامت افراد چه در كوتاه‌مدت و چه در درازمدت خطرناك محسوب مي‌شوند. سيد رضا غلامي ، رئيس اداره بهداشت مواد غذايي وزارت بهداشت با تاييد اين مطالب به جام‌جم مي‌گويد: هر چند كه به نظر مي‌رسد در برخي موارد قيمت ظروف يكبار مصرف پلاستيكي يا فوم از ظروف يكبار مصرف گياهي گران‌تر باشد اما مساله اين است كه اگر در حال حاضر كمي هزينه بيشتري صورت بگيرد بهتر از هزينه‌هاي سنگين براي سلامت در سال‌هاي آينده است. او تاكيد مي‌كند: متاسفانه اكثر ظروف يكبار مصرف گياهي از مواد اوليه كهنه تهيه شده كه اين مساله ضرر ناشي از آنها را بيشتر مي‌كند. او درخصوص مضرات ظروف يكبار مصرف پلاستيكي ادامه مي‌دهد: اين ظروف از موادي ساخته مي‌شوند كه در صورت قرار گرفتن در مقابل حرارت بالاي 45 درجه و در مقابل چربي منومر آزاد كرده كه اين ماده شيميايي براي سلامت افراد خصوصا در درازمدت خطراتي دارد. رئيس اداره بهداشت مواد غذايي وزارت بهداشت نسبت به استفاده از اين ظروف براي مواد غذايي كه اسيدي هستند، هشدار مي‌دهد و مي‌گويد: اين ظروف نسبت به مواد اسيدي نظير آبليمو و يا سس‌هايي كه براي سالاد ساخته مي‌شود حتي در دماي 5 درجه هم مونومر آزاد مي‌كنند. غلامي توصيه مي‌كند كه اين ظروف فقط براي مصرف مواد غذايي سرد و بدون چربي و يا اسيد استفاده شود. عوارض ظروف يكبار مصرف پلاستيكي ظروف يكبار مصرف پلاستيكي يا فوم عوارض كوتاه‌مدت و بلندمدتي بر سلامت دارد. از عوارض كوتاه‌مدت آن مي‌توان به خستگي، بي‌حالي، عصبانيت و ضعف عضلاني نام برد. دكتر اميدرضا هاشمي، محقق و مجري توليد ظروف يك بار مصرف گياهي در كشور درخصوص عوارض طولاني‌مدت اين ظروف بر اساس تحقيقات انجام شده، مي‌گويد: 3 نوع سرطان شامل سرطان‌هاي كبد، ريه و پروستات از عوارض طولاني‌مدت استفاده از ظروف پلاستيكي يا فوم محسوب مي‌شود. او ادامه مي‌دهد: به زبان ساده بايد بگوييم كه اين ظروف از مواد شيميايي و در واقع مواد نفتي ساخته مي‌شود كه در صورت استفاده از آنها براي مواد غذايي چرب يا گرم، اين مواد نفتي به داخل مواد غذايي و به تبع آن وارد بدن شده و سبب به خطر افتادن سلامت استفاده‌كنندگان مي‌شود. به گفته او علت بروز سرطان‌هاي نام برده تجمع اين مواد نفتي در بافت‌هاي بدن است. استقبال در دنيا در سال 1970 كشورهاي صنعتي پيشرفته براي حفظ محيط زيست و سلامت مصرف‌كنندگان به فكر استفاده از پليمر‌هاي گياهي افتادند. اين پليمر‌هاي گياهي از تركيباتي مثل سيب‌زميني، ذرت و گندم ساخته شدند. ظاهرا در حال حاضر در آمريكا و بسياري از كشور‌هاي اروپايي از ظروف يكبار مصرف گياهي به جاي ظروف يكبار مصرف فوم و يا غيرفوم (پلاستيكي) استفاده مي‌شود. افزايش عرضه منوط به تقاضا هرچند كه درخصوص محدوديت دسترسي به ظروف يكبار مصرف گياهي در بسياري از مناطق اخباري به گوش مي‌رسد، اما ماجرا اين است كه رئيس اداره بهداشت مواد غذايي وزارت بهداشت توليد و عرضه بيشتر اين ظروف را منوط به تقاضاي بيشتر و تقويت فرهنگ استفاده از آنها مي‌داند و مي‌گويد: در حال حاضر براي استفاده از مواد غذايي گرم، ظروف گياهي موجود در بازار كفايت مي‌كند و لازم است در اين ايام دست كم براي مصرف مواد غذايي گرم و يا چرب از اين نوع ظروف استفاده شود. غلامي با اشاره به اين‌كه توليدكنندگان اين نوع از ظروف به دليل نبود استقبال لازم مجبور به صادرات آنها به خارج از كشور مي‌شوند، ادامه مي‌دهد: با افزايش تقاضا در داخل مسلما ظرفيت توليد اين ظروف به صددرصد مي‌رسد. هاشمي، محقق و مجري توليد ظروف يكبار مصرف گياهي در كشور نيز تاكيد مي‌كند: در تهران به جز فروشگاه مركزي عرضه محصولات ظروف يكبار مصرف گياهي در ميدان راه‌آهن، در فروشگاه‌هاي زنجيره‌اي از جمله شهروند همه انواع محصولات اين نوع ظروف وجود دارد. او تاكيد مي‌كند: در برخي از محصولات، اين نوع ظروف از مشابه پلاستيكي آن حتي ارزان‌تر هم است. علاوه بر اين توصيه‌ها اين كارشناسان معتقدند كه انجام امور خيري نظير توزيع نذورات بهتر است در بهترين شكل آن و با در نظر گرفتن همه جوانب از جمله سلامت عزاداران صورت گيرد.

۱۳۸۸ دی ۲, چهارشنبه

پوستر طرح فرهنگی حذف و ساماندهی ظروف یکبار مصرف پلاستیکی

اجرای طرح فرهنگی حذف وساماندهی ظروف یکبار پلاستیکی در منطقه 15 شهرداری تهران

این طرح فرهنگی که با همکاری هئیات مذهبی ؛ دوستداران محیط زیست ؛ معاونت فرهنگی اجتماعی ( اداره فرهنگی ؛ اداره سلامت ) اداره بازیافت ؛ پایگاه سلامت اجتماعی و همچنین شهرداری نواحی( 5 و 6 ) منطقه 15 در روزهای تاسوعا و عاشورائی در شهرکهای افسریه و مسعودیه و با شعار" اصلاح الگوی مصرف ؛ ضامن سلامت محیط زیست " و با مشارکت همیاران سلامت ؛ کانون جهان دیدگان؛ خانه سلامت ؛ شورای یاری محله ها ؛ هئیت امنای "مساجد وحسینیه ها و تکایا" ؛ اداره اجتماعی و فرهنگی شهردار نواحی (5 ؛ 6)؛ پایگاه های بسیج و کلانتری شهرکهای افسریه و مسعودیه برگزار می گردد. این طرح فرهنگی که در دو مرحله انجام می شود که عبارتند از : 1 - در این طرح بیش از 700 نفر مشارکت دارند ؛ شرکت کنندگان در این طرح در مورخه های 3 و 4 دی ماه در کارگاههای آموزش پسماند که به این مناسبت برگزار می شود شرکت می کنند و ضمن آشنائی در مورد خطرات ناشی از استفاده این ظروف یکبار مصرف پلاستیکی (قاتلان خاموش ) هم از نظر سلامتی ؛ هم از نظر زیست محیطی از مهمان در خواست می گردد جهت حذف این ظروف در زندگی روزانه خود تلاش کنند و همچنین جهت همکاری با عزاداران حسینی جهت تفکیک زباله های تر با ظروف یکبار مصرف پلاستیکی در مساجد ؛ حسینیه ها و تکایا همکاری نمایند. 2 - 400 نفر از شرکت کنندگان دراین طرح فرهنگی در روزهای تاسوعا و عاشورا با پوشیدن کاورهای که به این منظور طراحی شده است( پشت آن شعار اصلاح الگوی مصرف ؛ ضامن سلامتی محیط زیست و جلوی آن طرح حذف و ساماندهی ظروف یکبار مصرف نوشته شده است ) با صحبت و گفتگو با مردم و فرهنگسازی در میان آنان جهت نریخت این ظروف در معابر ؛ کوچه ها و خیابان ها در روزهای تاسوعا و عاشورا بر ساماندهی استفاده از این ظروف نظارت خواهند داشت . ضمن ادای احترام به سالار شهیدان و 72 تن از یاران ایشان که با آموختن درس دفاع از دین و آزادگی به همه مردم ؛ از همه ای هموطنان درخواست می گردد با ساماندهی استفاده از این ظروف در ایام عزای حسینی (ع) تا آنجا که امکان دارد در پخش نذورات خود از استفاده این ظروف جلوگیری کنید و به جای آن از ظروف گیاهی و یا ظروف چند بار مصرف استفاده نمائید و در صورتیکه مجبور به استفاده از این ظروف هستید از ریخت و پاش این ظروف در معابر جلو گیری کنیم و با مراعات بهداشت و پاکیزگی در این ایام عزیز ؛ محیط زیست خود را پاس بدارید . در ضمن پوستر این حرکت طرح فرهنگی در وبلاگ http://kouhstanesabz.blogspot.com/ موجود می باشد

۱۳۸۸ آذر ۳۰, دوشنبه

جناب آقای بهمن آرمان هیچکس نمی تواند مرا از قطار ایرانی بودن پیاده کند

جناب اقای دکتر کرمی با سلام و احترام در مورخه 28/9/1388 مطلبی در خبرگزاری مستقل محیط زیست ( ایرن) به چاپ رسیده است که شخصی به نام آقای بهمن آرمان نسبت به فعالین محیط زیست ایران تهمت های کذب و بی اساسی وارد نموده است و با توجه به اینکه ایشان نه فعال محیط زیست می باشد و نه کارشناس محیط زیست( اگر چنین شخصیت حقیقی یا حقوق در محیط زیست وجود داشت در این مدت 11 ساله فعالیت زیست محیطی اینجانب برای یکبار هم که شده نام ایشان را می شنیدم و یا اگر چنین شخصیتی وجود داشته و تا کنون نا شناخته مانده پس ایشان یک زیر خاکی گرانبها می باشد که به تازگی کشف شده است) خیلی خوشحال می شوم که با ایشان ملاقاتی داشته باشم و بعضی از خطاهای گفته هایش برایش باز گو نمائیم . ولی جناب آقای بهمن آرمان ..... جناب آقای بهمن آرمان با توجه به اینکه هیچ شناختی از جنابعالی ندارم ولی شما همه فعالین محیط زیست به یک چشم نگاه کردید و همه را با یک چوب رانده اید ولی از جنابعالی می خواهم با توجه به مصاحبه شما ابتدا چند تا سوالی که برایم مطرح شده است جواب بدهید که عبارتند از : آیا شما فرزند دارید ؟ و اگر فرزندی دارید آیا سلامتیش برایت مهم می باشد ؟ آیا خدای نه خواسته تا کنون و برای کسالت فرزند خود شب را تا صبح بیدار مانده اید ؟ آیا تا به حال شده است نوزاد چند ماه خود را به علت بیماری ناشناخته به دست پزشکان بسپارید تا بیماریش را پنی سلین و آنتی بویتکهای قوی که برای شیر خواران استفاده آن جایز نمی باشد معالجه کنند ؟ آیا اگر پس از دو سه سال دوا و دکتر کردن پس از تولد فرزند دلبندتان به شما بگویند عامل اصلی بیماری فرزند شما آلودگی هوا تهران می باشد و شما باید برای بازگشت سلامتی فرزند دلبنداتان تهران را ترک کنید چه می کردید ؟ و بعدا" شما برای بازگشت سلامتی فرزندتان نیت کنید که به فعالیت زیست محیطی به پردازید و بعد از چند سال خدمت صادقانه شخصی از راه برسد و شما را غیر مستقیم دشمن انقلاب و دشمن میهن بداند و یا او شما را عمل دست بیگانگان بخواند. جناب آقای بهمن آرمان شما در قسمتی از مطالب خود گفته اید ( نمي خواهم به طور مستقيم گروه هاي مدافع محيط زيست رابه خيانت متهم کنم ولي ناچارم به آن ها گوشزد کنم که در دام کساني که يک ايران ضعيف را براي خود مناسب تر مي دانند گرفتار نشوند ) جناب آقای آرمان شما از چه جایگاهی این سخنان را بیان کردید ؛ شما فکر کرده اید با کسانی سخن می گوید که دستکش های سفید بر دست دارند و برای سر بلندی ایران حاضر نیستن کمی دستشان کثیف شود چه برسد به اینکه از کودکی برای سربلندی ایران تلاش کرده اند و حتی زمان جنگ در جبهه ها حضور داشتن و برای دفاع از این آب خاک مجروح شده اند . با توجه به اینکه بنده یکی از فعالین محیط زیست می باشم و گفته های شما در باره بنده نیز صادق می باشد لذا به اطلاع شما می رسانم که : 1 - دین داری و داشتن دین را در این نوشته مطرح نمی کنم چون اعتقاد دارم که انسان دین دار با خدا معامله می کند واگر قرار باشد از طریق دین داری خدمت به مردم را به منت تبدیل کند به دین جفا خواهد کرد و همچنین دستگاه سنجشی برای دین داری وجود ندارد مگر در روز قیامت که در حضور حضرت حق همه پرده ها کنار می رود و میزان دین داری افراد مشخص می شود و امیدوارم که در آن مکان رو سیاه نباشیم . 2 – انقلاب و انقلابی بودن افراد نیز از دید دیگران می تواند دارای شبه باشد در این مورد نیز سخنی نمی گویم چون خدمت افراد به انقلاب نیز مشخص می باشد . 3 – ولی در مورد ایران و ایرانی بودن خود سخن بسیار دارم هیچکس نمی تواند در ایرانی بودن من شک کند و اگر کسی بخواهد مرا عامل دست بیگانه بداند و یا اگر قرار باشد اعتراض به سد سازی چند فعال محیط زیست مرا نیز در صف دشمن کشورم قرار دهد برایم بسیار سخت ناگوار خواهد بود و به کسی اجازه نمی دهم هرچه دلش بخواهد در این مورد بگوید. در پایان به جناب عالی چند توصیه می کنم . 1 – شما که تاکنون در هیچ فعالیت زیست محیطی از قبیل جمع آوری زباله در کوهستان ؛ دریا ؛ دشت و شهر شرکت نکردید و یا در کارهای فرهنگی ما جهت حفظ محیط زیست شرکت نکردید از شما دعوت می کنم که در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی در افسریه و مسعودیه در کنار فعالان محیط زیست دستهایت را بالا بزنی و در طرح " محیط زیست ؛ سلامت ؛ امنیت فرهنگ عاشورای "شرکت کنی و نسبت به حذف و ساماندهی ظروف یکبار مصرف پلاستیکی به فعالین محیط زیست در ایام ماه محرم و ماه صفر کمک کنی . 2 – در صورتیکه نسبت به مطالبی خود سندی دارد که کسی از فعالین محیط زیست به بیگانگان خدمت می کند از قوه قضائیه کمک بگیرد و این چنین کلیه فعالین محیط زیست را با یک چوب کتک نزن . 3 – در صورتیکه نسبت به سخن خود در مورد افراد که صادقانه به محیط زیست کشور خدمت می کنند دلجوئی نشود وعده ما به روز قیامت چون کاری بیشتر از این نمی توانیم انجام دهیم .

۱۳۸۸ آذر ۲۹, یکشنبه

یلدا شب , شب پیروزی مهر پرستان بر اهریمن بر ایرانیان مبارک باد

شب یلداست ؛ سرما با حد اکثر توان بر زمین حمله ور می شود؛ شب نیز از نبود نور خورشید سوء استفاده می کند و سیاهی خود را که به کمال رسانده و مانند بختک بر زمین چمبره زده است ؛ باد نیز با شلاق زدن به در؛ دیواره ؛ پنجره و بام ها لحظاتی بیکار نمی نشیند و اهریمن نیز در کمین است که اگربتواند از سیاهی شب سوء استفاده کند و برای ورود به داخل خانه ها روزنه ایجاد کند او اگر بتواند به خانه ای داخل شود با فکرهای شیطانیش اعضای خانواده را از آمدن صبح و روشنای خورشید نا امید کند و به وسیله سرما آنان را مانند تکه چوبی خشک می کند . اهریمن به حیله و نیرنگ و شاید هم با زور؛ در شب یلدا باد ؛ سرما و تاریک شب را به فرمان خود در آورده است ؛ او در تاریک شب با سرمای که می تواند به مغز استخوان نفوذ می کند و مغز استخوان را بترکاند و با زوزه های باد به در پنجره خانه ها می کوبد واز مردم می خواهد که تسلیم خواسته اهریمن شوند ولی مردم با آمادگی و برنامه ریزی قبلی و با برگزاری جشن سرور تسلیم خواسته های اهریمن نمی شوند ؛ از طرفی اهریمن بیکار ننشسته و چون نمی تواند در قلوب مردم رخنه کند و آنان را نسبت به نیامدن خورشید فردا نامید کند؛ پس مستقیما" به جنگ خورشید می رود چون او می داند حیات و زندگی بشر به واسطه حضور او است. اهریمن در نیمه های شب به وسیله باد خبر اینکه خورشید را به اسارت خود در آورده است به گوش مردم می رساند تا شاید با این شایعه بتواند مردم تسلیم خواسته های خود کند ولی پدر بزرگها و مادر بزرگها با در آغوش گرفتند کودکان و خردسالان و قصه گفتن برای بقیه اعضای خانواده آنان را به آمدن صبح بعد از شب یلدا مژده می دهند ؛ مردم با خوردن میوه های مانند هندوانه و انار ؛ تنقلات و آجیل شب یلدا می خواهند با سلامتی خود به جنگ اهریمن ناپاک بروند و آمدن فردای سالم را به مدت یک سال تضمین نمایند. کودکان یواش یواش با لالائی مادرانه و با افکار کودکانه (که منشاء گرفته از قصه های مادر بزرگ و پدر بزرگ شب یلدا است ) به خواب می روند و در میان خواب های خود " جنگ بین خورشید و اهریمن که از قصه های شب یلدا توسط پدر بزرگها و مادر بزرگها شنیدند " را می بینند شب یلدا از نیمه می گذرد ولی بزرگترها هنوز هم در حال گفت شنودند و یواش یواش بزرگترها نیز به امید آمدن فردا به استراحت می پردازند اهریمن به وسیله سرما می خواهد با زنده و زندگی مبارزه کند شاید در آن سرمای شدید شب یلدا کسانیکه و یا موجوداتی باشند که به اثر فقر ؛ سرما و یا گرسنگی تسلیم مرگ شوند که این مرگها باعث شادی اهریمن می گردد ولی در لحظاتی که اهریمن فکر می کند که خورشید که سر چشمه حیات بر روی زمین است را به اسارت خود در آورده است و با خنده های تمسخر آمیزش پیروزی خود را جشن می گیرد؛ این خروس موجود بی وقت و بی محل که آوازش گاهی موجب آزار دیگران می شود به جنگ اهریمن می رود او با صدای بلند آمدن صبح و خورشید را خبر می دهد خروس در آن لحظات خدا پرستان را از خواب سنگین نا امیدی بیدار می کند ؛ که آنان باید بیدار شوند و خالق جهان را پرستش کنند چون اهریمن نابود است در این لحظه خدا پرستان یکی با زبان محمد (ص) و دیگری با زبان عیسی (ص )و آن یکی با زبان موسی (ص) و کس دیگر با زبان زرتشت (ص) و بقیه دیگر با زبان پیامبر خود به ستایش خالق یکتا می روند و بازگشت صبح را جشن می گیرند اهریمن چون دستش به جای نمی رسد و از اسارت خورشید ناکام می ماند لذا بر روی خورشید چنگ می کشد که در اثر این خراش بر چهره خورشید زخمی میشود و به جای خون آتش زیادی فوران می کند و که این فوران آتش باعث سوختگی اهریمن می شود لذا اهریمن دوباره میخواهد به وسیله ابر خورشید را به بند کشد ولی خورشید همیشه با چهره زخمی در ساعت اولیه صبح یلدا شب وقتی می خواهد خورشید با چهره زخمی از چنگال اهریمن رهای یابد لذا اولین طلیعه های خود را که از میان ابرها (جهت بوسه زدن بر گونه های کودکانی که از پشت شیشه منازل خود نشسته اند می خواهند از پیروزی خورشید بر اهریمن مطمئن شوند ) به سوی آنان رهسپار می کند چون چهره اش خونی است از ابرها کمک می گیرد و این طلیعه ها که خونی هستند از پشت ابرها به سوی زمین گسیل می دارد که پس از چند ساعت زخم های خورشید مداوا می شود و اهریمن برای یکسال دیگر به دست خورشید در سیاهچالی زندانی می شود

۱۳۸۸ آذر ۲۸, شنبه

از کپنهاک تا کوچه ها و پس کوچه های افسریه و مسعودیه

چند روزی است که جانب آقای دکتر ناصر کرمی خبرنگار توانا و جناب درویش کارشناس بیابان زدائی و فعال محیط زیست و بقیه دوستداران محیط زیست کشور از فعالین و کارشناسان محیط زیست و منابع طبیعی دعوت می کنند که در مورد اجلاس کپنهاک در وبلاگهای خود مطلبی بنویسند . اینجانب با توجه به اینکه چند وقتی است که نسبت به این شعار " جهانی فکر می کنیم و منطقه ای عمل کنیم " دلسرد شده ام و تازگی شعارم را به " جهانی فکر کردن و در کوچه پس کوچه ای عمل کردن" تغییر داده ام به همین خاطر چند وقتی است جهت اجرای طرح حذف و ساماندهی ظروف یکبار مصرف پلاستیکی در هئیت های عزاداری در کوچه پس کوچه های افسریه و مسعودیه به دنبال مساجد و حسینیه ها و تکایا می گشتم ( در سال گذشته برای اولین بار این طرح فرهنگی در صالح آباد ناحیه 5 منطقه 19 اجرا شده اجرا شد ) که شاید به توانم با مذاکره با هئیت امنای مساجد و حسینیه ها و تکایا آنان را قانع کنم تا با همکاری دیگر تشکلها زیست محیطی شهر تهران به فرهنگسازی و آموزش بازیافت پسماندها ظروف پلاستیکی (که به قاتلان خاموش معرف هستند ) در بین عزا داران حسینی بپردازیم و تا آنجای که ممکن است از مردم این نواحی از استفاده ظروف یکبار مصرف پلاستیکی در ایام ماه محرم و ماه صفر جلوگیری کنند و همچنین جهت ساماندهی پسماند این ظروف از ریخت پاش آن در کوچه پس کوچه این محلات در ایام عزاداری جلوگیری شود . لذا وقتی برای نوشتن مطلب در مورد اجلاس کپنهاک باقی نمانده بود ولی پس از آنکه فهمیدم که آقای احمدی نژاد قرار است به دانمارک برود و امروز با خبر شدم که ایشان در آن نشست شش بند پشنهاد ارائه کرده است لذا این نوشته را خدمت دوستان ارائه دهم . ولی دلیل من جهت نوشتن این مطلب عبارت از : الف – حضور آقای احمدی نژاد در کپنهاک و پیشنهادات ایشان به جهان برای سال 2011 با توجه به بند شش سخنان ایشان" در مورد اصلاح الگوی مصرف " ابتدا یک گزارش خدمت جناب آقای احمدی نژاد از مشکلات محیط زیست مخصوصا" جاده کشی در مناطق کوهستانی و جنگلی ارائه می دهم : در تابستان امسال که بحث آسفالت دامنه های کوه دماوند بالا گرفت به درخواست جمعی از دوستان کوهنورد و خبرنگارو فعالین محیط زیست و اعضای شورای شهر رینه جهت ترتیب یک سفره یک روزه خبرنگار محیط زیست روزنامه ها ؛ خبرگزاری ها و صدا سیما به "منطقه رینه اقدام نمودم در این برنامه آنان از دامنه های کوه دماوند بازدید نمودند و همچنین در یک کنفرانس خبری که با حضور آقای اکبریان فرماندار محترم آمل و بخشدار محترم رینه و اعضای محترم شورای شهر رینه" برگزاری شد دراین نشست که قرار بود تعاملی بین خبرنگاران محیط زیست روزنامه ها و خبرگزاری ها با مسئولین شهرستان رینه باشد که متاسفانه از اول جلسه جر بحث جدی بین خبرنگاران و آقای فرماندار بالا گرفت که آقای فرماندار با دلخوری به خبرنگاران گفت شما در مورد جاده کشی دامنه های دماوند به ما مسئولین محلی ظلم کردید ولی ایشان در آن جلسه با قاطعیت خود یکی را سرباز واقعی محیط زیست معرفی کرد که حاظر است برای محیط زیست دماوند از جانش سرمایه بگذرد. همچنین ایشان گفته این جاده کشی به علت مصوبه های استانی در سفر اول رئیس جمهور به مازندران می باشد و ما تابع دستورات دولت می باشیم ؛ در آن جلسه من به یاد سالهای گذشته افتادم که جهت برگزاری روز ملی دماوند (با توجه به اینکه چندسالی بود اینجانب جهت روز ملی دماوند با جمعی از تشکلهای زیست محیطی در روز 13 تیرماه روز ملی دماوند همایشی در رینه برگزار می کردیم ) با مسئولین محلی از جمله فرمانداری آمل و اعضای شورای شهر رینه یک تعامل کامل داشتیم و افراد فرماندار آمل به مناسبت برگزاری روز ملی دماوند چقدر به ما کمک می کردند ولی این جاده کشی در دامنه های دماوند و اعتراضات ما باعث شد که این تعامل به کینه تبدیل شود که من به عنوان یک ایرانی هرگز راضی به این کینه ها نبودم و هنوز خبر آسفالت دماوند تمام نشده بود که اخباری همچون جاده کشی در علم کوه ؛ جاده کشی در جنگلهای ابر و به تازگی هم نیز جاده کشی از الموت و به تنکابن و همچنین اخبار قطع درختان در دنا و لرستان و چهار محال بختیاری و دیگر مناطق منتشر شد و باعث جدال سختی بین فعالین محیط زیست ؛ خبرنگاران ؛ کارشناسان محیط زیست و منابع طبیعی از یک طرف و مسئولین محلی از طرف دیگر شده است که این کش مکش ها باعث تلف شدن و از بین رفتن انرژی و وقت متخصصین فعال محیط زیست و منابع طبیعی وخبرنگاران و مسئولین دولتی شده است و بنده از جنابعالی انتظار داشتم پیش از سفر به کپنهاک با شنیدن توضیحات دو طرف به این مجادله ها (که به کینه تبدیل می شود) پایان می دادید و ای کاش در مصوبه های استانی در شمال کشور و مناطق جنگلی حق را به منابع طبیعی می دادید و چون هنوز این جاده ها کشیده نشده است و جنگلهای بکر از بین نرفته اقدامی جهت جلوگیری از این تخریب ها انجام می دادید. همچنین جهت کاهش آلاینده های زیست محیطی همچون آلودگی هوا ؛ آلودگی ظروف یکبار مصرف پلاستیکی و دیگر موارد در داخل تصمیم اساسی می گرفتید . ب – عدم حضور آقای احمدی نژاد در شام مهمانی ملکه دانمارک : آقای احمدی نژاد در صورتیکه از شما در آن مهمانی دعوت شده بود و در آن مهمانی حضور می یافتید می توانستید با رفتن خود به این مهمانی با توجه شش بند درخواست پیشنهادی جنابعالی به اجلاس کپنهاک یکبار دیگر اسم ایران و ایرانیان در جهان زنده کنید با حضور در آن مراسم جهت اجرائی شدن خواسته خود تلاش کنید . در پایان ضمن تشکر از همه فعالین محیط زیست ؛ کوهنوردان ؛ خبرنگاران و اصحاب رسانه ؛ اساتید دانشگاهها ؛ مسئولین و کارشناس محیط زیست ؛ مسئولین و کارشناسان منابع طبیعی که صادقانه جهت حفظ محیط زیست این کشور تلاش می کنند و در مورد برگزاری اجلاس کپنهاک اطلاع رسانی کردند تشکر می کنم و کلیه دوستان به شنیدن داستانی که با این ایام عمر بنده سازگار می باشد جلب می کنم . گویند شخصی در جوانی برای ساخت کل دنیا تلاش می کرد وقتی کمی بزرگتر شد و دید امکان ساخت دنیا برایش غیر ممکن است آرزویش این شد که شاید بتواند کشورش را بسازد و دوباره وقتی دید این امکان نیز برایش فراهم نیست در میانسالی آرزویش به ساختن شهرش محدود می شود ولی در پیری به این نتیجه رسید که اگر در جوانی خودش را ساخته بود شاید تا کنون جهان نیز ساخته می شد و لذا توجه دوستان را به این نکته جالب می کنم که ما باید ابتدا ساختن را از خود و خانواده و محله خود شروع کنیم و بنده نیز در این ایام که در میان سال می باشم آرزو دارم اگر به توانم برای کشورم و برای عزاداران حسینی" نسبت به رفع مشکلات محیط زیست کشورم قدمی کوچکی بردارم ؛ شاید یک روزی پیش خداوند رستگار شوم .

۱۳۸۸ آذر ۲۷, جمعه

با کاهش مصرف ظروف یکبار مصرف پلاستیکی( یا قاتلان خاموش ) در ایام عزاداری حسینی سلامتی مردم و سلامتی محیط زیست زندگی خود را تضمین نمائیم

با توجه شروع ماه های محرم و صفر همه ساله بسیاری از هموطنان عزیزم جهت برآوردن حاجات خود در ایام ماههای محرم ؛ صفر و بعضی از مراسمهای خاص به دادن نذورات در میان مردم از قبیل غذا ؛ آش ؛ چای ؛ شربت ؛ شیر و غیره در ظروف یکبار مصرف پلاستیکی اقدام می نمایند که محل توزیع این نذورات در منازل ؛ تکایا ؛ حسینیه ها ؛ مساجد و بعضی نیز در کنار خیابان ومعابر می باشد که متاسفانه با توجه به مشکلات زیست محیطی استفاده از این ظروف بعضی از مردم با با ریختن این زباله ها در سطح معابر و نهر ها باعث مشکلاتی در محیط زیست و نظافت شهر می شوند. تا چند سال پیش که استفاده از ظروف یکبار مصرف پلاستیکی هنوز در میان مردم متداول نشده بود و مردم نذورات خود را در کاسه های فلزی و بشقابهای ملامینی و استیل توزیع می کردند ( ظروفی که قابلیت شست شو داشتن و مشکلات زیست محیط نداشتن ) و مشکلاتی برای نظافت و محیط زیست شهر وجود نداشتن ولی متاسفانه در چند سال اخیر بنا به عللی چون افزایش تولید ظروف یکبار مصرف پلاستیکی و پایین بودن قیمت این ظروف و همچنین راحتی استفاده از این ظروف به علت نداشتن مشکلاتی همچون شست شو و غیره .. این نذورات بیشتر در ظروف یکبار مصرف که از جنس پلاستیک می باشد توزیع می شوند که معضلات زیادی برای نظافت و محیط زیست شهری به همراه داشته است که این معضلات از نظر بهداشتی ؛ اقتصادی و مالی بسیار مهم می باشند. در این چند سالی که استفاده از ظروف یکبار مصرف پلاستیکی در میان مردم مخصوصا" در ایام عزاداری ماه های محرم و صفر زیاد می باشد در صبح روز 11 محرم تمامی سطح محلات شهر تهران پوشیده از ظروف یکبار مصرف می باشد که یاد آوری آن باعث ناراحتی خیلی از مردم و دوستداران محیط زیست می شود . دلیل عمده مشکلات ناشی از این ظروف عبارتند از : 1 – سلامتی : همه می دانند این ظروف از جنس پلاستیک می باشند که مواد پلاستیکی در دما بالا 50 درجه حرارت با آزاد کردن مولکولهای خود در مواد غذای از نظر بهداشتی باعث در خطر قرار گرفتن سلامتی استفاده کنندگان می شوند که حتی استفاده از این ظروف سرطانزا نیز می باشد. 2 – زیست محیطی : از طرفی تعدادی از مردم پس از استفاده مواد غذائی داخل این ظروف با رها کردن زباله های آن در سطح شهر هم باعث کثیفی سطح شهر می شوند( از نظر نظافت شهر خیلی مهم می باشد) همچنین با ورود این زباله در جوی آب و نهرها داخل شهرها و هدایت آنان به فاضلاب شهری ظروف مصرفی همراه با فاضلاب حرکت خود را به سمت جنوب شهرادامه داده و در نهرهای جنوب شهر تجمع این ظروف باعث گرفتگی آب در زیر پلها و طغیان آب نهر ها به خیابان و سطح شهر می شود که موجب مختل شدن حرکت مردم و راهبندان در بعضی از نواحی شهر می گردد و همچنین بعلت پاشش آبهای آلوده فاضلاب توسط خودروها باعث نشر آلودگی در سطح شهرمی شوند؛ همچنین در ادامه میسر این مهمان ناخوانده همراه با فاضلاب ورود زمینهای کشاورزی شده و در سطح زمین کشاورزی پخش می گردند که این زباله ها با طول عمر زیاد در زمین های کشاورزی (برای چند صد سال یا چند هزار سال ) باعث آلودگی خاک کشاورزی و کم شدن حاصل خیز خاک زمینهای کشاورزی می شوند و همچنین آلودگی حاصل از این مواد در محصولات کشاورزی می تواند با ورود در چرخه غذائی انسانها باعث کاهش مصونیت بدن در مقابل بعضی از بیمارها شود و در بعضی مواقع این آلودگیها می توانند باعث افزایش ؛ نشر وشیوع بیماریهای اپیدمی مانند آنفولانزای مرغی وخوکی شوند که باعث بالا رفتن هزینه درمان در جامعه می شود. . 3 – اقتصادی : از طرفی ثروت خدا دادی همچون مواد نفتی به جای اینکه در کشور به ساخت قطعات و تجهیزاتی صنعتی با کاربری بالا انجام شود و از مواد نفتی استفاده بهینه بشود ولی ما با ساخت ظروف یکبار مصرف پلاستیکی "طلای سیاه "را به چیز کم بها تبدیل می کنیم که استفاده از آن برای چند دقیقه است ودفع زباله آن نیز خیلی پر هزینه می باشد . 4 –بهداشتی : تازگی نیز مشکل بزرگتری در تولید ظروف یکبار مصرف پلاستیکی پیش آمده است و این مشکل همان باز یافت یا ساخت ظروف یکبار مصرف از زباله پلاستیکی غیر بهداشتی است که تولید این ظروف بیشتر در کارگاه های انجام می شود که هیچ مجوزی از نهادی رسمی ندارند و به دور از چشم مامورین بهداشت انجام می شود و خدا می داند که آنان ؛ ظروف یکبار مصرف خود را با چه موادی ضایعاتی می سازند که با قیمتی ارزانتر از مواد دست اول در بازار به فروش می رسد که استفاده از این ظروف بر سر سلامتی این مردم چه خود آمد. لذا با توجه به مطالب بالا از همه شهروند انتظار داریم که با رعایت موارد ذیل جهت حذف و یا کاهش استفاده از این آلاینده های زیست محیطی که به قاتلان خاموش مشهور هستند تلاش نمایند. الف – ازمردم و فعالین محیط زیست در خواست می گردد با کار فرهنگی جهت حذف این ظروف در میان خانواده ها و عزاداران و جایگزین آن با ظروف یکبار مصرف با پایه گیاهی و یا پرداخت هزینه پول نذری خود به پروژه های عام المنفع برای حفاظت از محیط زیست شهری تلاش کنند. ب - از کلیه دوستانی که خود بانی برگزاری مراسم عزاداری هستند و یا با هئیت های عزاداری همکاری می کنند جهت کاهش استفاده از این ظروف تلاش کنند و در صورتیکه بنا به دلیلی مجبور به استفاده از این ظروف می باشید جهت ساماندهی استفاده از این ظروف کمک کنید یعنی از مردم بخواهید پس از استفاده این ظروف از ریختن زباله های آن در سطح شهر خوداری کنند و از اداره بازیافت مناطق شهرداری محل سکونت خود نیز درخواست نمائید که در ایام عزای حسینی با استقرار سطلهای بزرگ زباله در مناطق که غذای نذری زیاد توزیع می گردد مردم را به تفکیک این زباله ها با زباله تر تشویق نمایند و اداره باز یافت مناطق با خارج کردن سطلهای پرزباله از سطح شهر از پخش این ظروف در سطح شهر جلوگیری نمایند. ج – از دولت ؛ متخصصین و صاحبان صنایع تولید ظروف یکبار مصرف پلاستیکی در خواست می گردد تا با تهیه امکانات جهت عوض کردن چرخ تولید صنایع ظروف پلاستیکی به تولید ظروف گیاهی به سلامتی محیط زیست کمک کنند .(با توجه به اینکه تعداد زیاد از افراد جامعه از کار کردن در این کارگاه تولید امر معاش می کنند عوض کردن چرخه تولید ظروف پلاستیکی به گیاهی امنیت شغلی آن در خطر نمی اندازد ) در پایان از کلیه مردم ؛ فعالین محیط زیست و خبرنگار در خواست می گردد با اطلاع رسانی به موقع و درج خبر و چاپ مقاله نسبت به مضرات این ظروف اقدام نمایند که انشاء الله از سال آینده دیگر در مراسم عزاداری حسینی شاهد مشکلات زیست محیطی و بهداشت این ظروف در سطح جامعه نباشیم .

۱۳۸۸ آذر ۱۹, پنجشنبه

چه کسی باید تصمیم بگیرد که مصوب شعاع 120 کيلومتري تهران چه شد؟

اخبار دیروز برداشتن لغو ممنوعيت استقرار صنايع در شعاع 120 کيلومتري تهران اخبارامروز مصوب شعاع 120 کيلومتري تهران لغو نشده است رئيس سازمان حفاظت محيط زيست گفت: لغو ممنوعيت استقرار صنايع در شعاع 120 کيلومتري تهران را تکذيب مي کنم. به گزارش واحد مرکزي خبر، محمد جواد محمدي زاده در نشست خبري با خبرنگاران افزود: همچنان ممنوعيت استقرار صنايع در شعاع 120 کيلومتري تهران ،50 کيلومتري اصفهان و 30 کيلومتري اراک به قوت خود باقي است. وي گفت: مجوزي که جديدا صادر شده مربوط به ايجاد فناوري هاي نوين "هاي تک" در شهرک صنعتي زرينه است که هيچ گونه آلودگي زيست محيطي ندارد

روزي كه در تقويم نيست

با تشکر از خانم خباز 20 آذر يك روز مهم براي مردم جهان است؛ آنقدر مهم كه از 6 سال پيش تاكنون روي برگه يازدهم دسامبر تقويمشان با خطي پررنگ نوشته‌اند «روز جهاني كوهستان» اما در تقويم ما ايراني‌ها خبري از اين روز نيست، همان‌طور كه مسوولان حراست از طبيعت كوهستان به برگزاري چند همايش كوچك و بي‌سر و صدا و چند جشنواره دلخوش مي‌شوند و سكوت اختيار مي‌كنند تا روز جهاني كوهستان هم مثل خيلي از مناسبت‌ها در بي‌خبري بيايد و برود تا سال ديگر. اما ما چه بخواهيم و چه نخواهيم، چه براي نجات كوهستان تلاش كنيم و چه دست روي دست بگذاريم، سرزمين محصور در كوهمان نيازمند توجه است. آنان كه كوه، احساسات نوستالژيكشان را برمي‌انگيزد، سال‌هاست كه به خاطر گرم شدن زمين و كوه‌ها و آب شدن بي‌‌موقع برف‌ها نگران شده‌اند. ولي هشدارها و كمك‌خواهي‌هايشان راه به جايي نبرده است.دوستداران طبيعت خوب مي‌دانند كه كوهستان‌ها 90 درصد آب آشاميدني مردم دنيا را تامين مي‌كنند، ولي امروز به خاطر بي‌توجهي، اين منبع آب به خطر افتاده است. اينها البته پايان مشكلات نيست، چراكه برداشت بي‌رويه از معادن در ارتفاعات بالا، چراي بي‌رويه دام در مراتع كوهستاني بدون بذرپاشي، جاده‌كشي در مناطق بالادستي، ويلاسازي در ارتفاعات، نصب تله‌كابين در مناطق بكر، تخريب دشت‌ها و ريشه‌كني گل‌هاي وحشي و گياهان دارويي و زباله‌هاي بدبوي رها شده نيز از جمله مخاطراتي است كه چهره كوه‌ها را زخمي كرده است. اين روزها اگر كسي كمر همت ببندد و كفش اراده به پا كند و سري به كوهستان‌ها بزند، بدون آن كه نياز به كنكاش داشته باشد به چشم خود مي‌بيند كه چطور معادن بدقواره سر از دل كوه درآورده‌اند. ديدن ويلاهاي مجلل و چند طبقه كه براي رسيدن به قله باهم كورس گذاشته‌اند هم زحمت زيادي نمي‌خواهد اما زباله‌هاي پراكنده در كوهستان كه مشام انسان را مي‌آزارد و چشم را ناراحت مي‌كند و آبروي وطن را در برابر كوهنوردان خارجي كه براي صعود پول زيادي هم مي‌دهند مي‌برد، از همه اتفاقات ناگوارتر است. گويي كوه‌هاي ما همان‌طور كه تقويم‌ها فراموششان كرده‌اند در ولوله نبود متولي، سرگردان شده‌اند تا هر كه از راه رسيد بيل و كلنگي به دست بگيرد و بخشي از آن را به نفع خود مصادره كند. حالا معلوم نيست چه بلايي بايد بر سر كوه‌هايمان بيايد كه باورمان شود ساختمان‌سازي‌هاي بي‌رويه در ارتفاعات، برداشت بي‌حساب از معادن، چراي بي‌حد و مرز دام، جاده‌كشي در كوه‌ها، سدسازي در مناطق كم‌آب، تخريب دشت‌ها و مشت مشت كندن گل‌ها و گياهان آن هم در شرايطي كه هواداران محيط زيست و انسان‌هاي فهيم حتي از ريشه درآوردن يك گياه كوچك را برنمي‌تابند، ميخ زدن بر تابوت كوه است؟

۱۳۸۸ آذر ۱۵, یکشنبه

آذر شريعت رضوي یک دیگر از سه آذر اهورایی شهید روز دانشجو

شهيدان احمد قندچي، مصطفي بزرگ نيا و همچنین نیکسون امریکای؛ فوزیه همسر اول شاه و محمدرضا پهلوی

روز دانشجو به همه دانشجویان مخصوصا" دانشجویان محیط زیست مبارک باد

چند سال پیش در مقاله ای خواندم که در کشوری که احزاب به طور صحیح رشد نکرده اند و یا بنا به عللی آنان بازیچه دست دیگران قرار بگیرند این دانشگاه هها و مطبوعات هستند که باید جای نبود احزاب را جبران کنند شاید فهم این مطلب در آن زمان برای من مشکل بود ولی امروزه که محیط زیست کشورمان کاملا" در خطر می باشد و تشکلهای زیست محیطی نتوانسته اند رشد آنچنانی کنند که به توانند در جهت رفع مشکلات زیست محیطی سنگری قوی باشند این جامعه خبری و مطبوعات هستند که با اطلاع رسانی دقیق خود به کمک محیط زیست آمدند و با اطلاع رسانی خود از تخریب محیط زیست جلوگیری می کنند در سال 1332 نیز این اتفاق برای جامعه دانشجوی اتفاق افتاد بعد قلع قمع انقلابیون به دستور رژیم پهلوی و خانه نشین شدن احزاب ملی در آن زمان ؛ جهت اعتراض به حضور نیکسون یکی از عوامل کودتا ؛ خون رنگین سه دانشجو در سنگفرشهای خیابان های دانشگاه تهران باعث زنده نگهداشتن قیام شد که بیست پنج سال بعد به انقلابی بزرگ تبدیل شد و سی یک سال بعد از انقلاب ( 56 سال بعد 16 آذر 1332 ) هنوز هیچ اتفاقی نه توانسته که برای این روز بزرگ جانشین پیدا شود همچنین امروز نیز این دانشجویان هنوز هم سنگربانی قوی برای دستاوردهای انقلاب می باشند و باید دانشجویان محیط زیست نیز جهت حفظ محیط زیستی سالم و پایدار تلاش کنند وباید دوش به دوش مطبوعات به کمک محیط زیست بیایند که شاید بتوانند عدم حضور تشکلهای زیست محیط در این برهه از زمان را جبران کنند. روز دانشجو بر تمام دانشجویان ؛ مخصوصا" دانشجویان محیط زیست مبارک باشد همچنین به روح همه شهدای دانشجو به خصوص شهید مصطفی بزرگ نیا، مهدی شریعت رضوی و احمد قندچی را سلام و صلوات می فرستم.

۱۳۸۸ آذر ۱۳, جمعه

زباله گرد شويم

با تشکر از خانم حداد 1- من زباله‌گردها را دوست دارم. زباله‌گردها براي خودشان يك پا شاعر و محقق و عكاس‌اند. آنها ذهن جست‌وجوگر دارند و چشم بينا؛ آنها زباله‌ها را خوب مي‌گردند و از بين تمام دور ريختني‌ها براي خودشان يك زندگي جديد و گاه مرفه مي‌سازند. من حلبي‌نشين‌ها را دوست دارم. آنها خوب بلدند از چيزهاي دور ريختني براي خودشان خانه و زندگي بسازند، آنها بلدند مقواها را بكنند فرش، شيشه‌هاي مربا را بكنند گلدان، پارچه‌ها را بردارند و با آنها پرده درست كنند. آنها بلدند زباله‌ها را وارد چرخه محيط‌زيست كنند. آنها بدون اين كه بدانند، دارند به بازيافت مواد كمك مي‌كنند. سارا معتقد است كه اين كارها كه بازيافت نيست، بازيافت يعني «توليد مجدد كالا از يك كالاي قديمي». مي‌گويم: درست، اما در هر حال اين دسته از آدم‌ها هم دارند يك چيز غيرقابل استفاده را به يك وسيله قابل استفاده تبديل مي‌كنند و مي‌شود فوايد بازيافت را در عملكرد آنها ديد، هم به محيط‌زيست كمك مي‌كنند، هم در مصرف انرژي صرفه‌جويي. از اميرعلي و حنانه هم مي‌پرسم كه بازيافت چه تأثيري دارد؟ اما يادم مي‌افتد كه ما هنوز نمي‌دانيم بازيافت يعني چه؟ كه مي‌شود از كاغذ باطله كاغذ جديد ساخت، شيشه‌ها را ذوب كرد و شيشه جديد ساخت، قوطي‌هاي آلومينيومي را ذوب كرد و تبديل به ماده جديد كرد و فقط و فقط اين كار نيازمند همكاري شهروندان است؛ كه زباله‌هاي خشك را بريزند توي يك كيسه و زباله‌هاي تر را توي يك كيسه ديگر، كه همين يك كار كوچك از قطع ميليون‌ها درخت و مصرف ميليون‌ها متر مكعب آب و مصرف مقدار زيادي برق جلوگيري مي‌كند. اميرعلي مي‌گويد: «عموي من در كشور ژاپن زندگي مي‌كند.چند وقت قبل او دفترهايي براي من آورد كه پشت آنها نوشته شده بود: تهيه شده از كاغذ بازيافتي.» حنانه هم مي‌گويد: «آن‌روز يكي مي‌گفت كه دقت كرده‌ايد هر روز چه‌قدر كيسه پلاستيكي استفاده مي‌كنيم؟ براي خريد رفتن مي‌شود از سبد يا ساك پارچه‌اي استفاده كرد، توي يك برنامه تلويزيوني مي‌گفت.» 2- اصلاً بياييد قضيه را يك جور ديگر ببينيم، دنيايي را تصور كنيد كه پر از زباله است، نفت و برق و آب و درختي هم وجود ندارد. ما مجبور مي‌شويم كه برويم و وسط زباله‌ها دنبال چيزهايي بگرديم كه مي‌شود هنوز از آنها استفاده كرد. مي‌بينيد، كلي خودكار هست كه مي‌شد با آنها كاردستي درست كرد و فرستاد براي دوچرخه، كلي لباس نو هست كه دل صاحبش را زده، كلي كاغذ مچاله شده هست كه نوشته‌هاي رويش به دل آقاي نويسنده نچسبيده است. اصلاً بياييد يادمان بيايد كه در برخي جوامع بازيافت مواد به عهده شهروندان است و آنها بايد تا حد ممكن از وسايل خود استفاده كنند. اصلاً ياد كارخانه‌هاي تبديل مواد بيفتيد كه مشكل اوليه آنها اين است كه زباله‌هاي تر و خشك و غيربهداشتي از هم جدا نشده‌اند و كارخانه‌ها دست روي دست گذاشته‌اند كه ما ياد بگيريم كه چه‌طوري زباله‌سازي كنيم و چه‌طوري نه! 3- مي‌دانم، خوب مي‌دانم شايد به نظر كار كثيفي بيايد، ولي خب اسم زباله‌ها هم همين است، «طلاي كثيف». اما همين الان برو و توي سطل آشغال اتاقت را بگرد و از تويش چيزهاي به دردبخور را جدا كن. يا نه اگر نمي‌شود لطف كن و زباله‌هايت را از اين به بعد جداجدا بريز تا بشود آنها را برد به كارخانه‌ها و بازيافتش كرد. مي‌داني، با همين يك كار كوچك، تو كلي به بشريت كمك كرده‌اي.

وضعیت نمایندگان سابق؛ از حقوق نمايندگي تا رانندگي تاكسي

ای بابا محیط زیست را بی خیال به فکر تاکسی سبز رنگی باش که قرار در آینده ( آخر عمری ) مخارج زندگی خودت و بچه ها را تامین کنی باش که آینده بعضی از ما بهتر از نماینده سابق مجلس نخواهد بود ... «تجريش، تجريش... دو نفر» اين صداي راننده مسافربري نيست كه سال‌هاست به اين شغل روي آورده است بلكه صداي نماينده مجلسي‌ است كه در ادوار گذشته مجلس به عنوان نماينده يكي از شهرهاي دورافتاده ايران به دفاع از حقوق آنها مي‌پرداخته است. به گزارش بازتاب آنلاین تهران امروز نوشت: «تجريش، تجريش... دو نفر» اين صداي راننده مسافربري نيست كه سال‌هاست به اين شغل روي آورده است بلكه صداي نماينده مجلسي‌ است كه در ادوار گذشته مجلس به عنوان نماينده يكي از شهرهاي دورافتاده ايران به دفاع از حقوق آنها مي‌پرداخته است. او اكنون به جاي كرسي سبز رنگ در هرم سبز بهارستان، صاحب تاكسي سبز رنگ تاكسيراني شده است كه هزينه كرايه خانه او و تحصيل فرزندانش را فراهم مي‌كند و چه بسا با تصويب طرح‌هايي كه اين روزها همكاران سابقش در مجلس در حال بررسي آن هستند، مانند هدفمند كردن يارانه‌ها، او مجبور شود به شغل دومي هم روي بياورد. مقصر كيست؟ هيچ نهاد مسئولي خود را مسئول آينده آنهايي نمي‌داند كه روزي براي گرفتن حقوق مردم حوزه انتخابي‌شان كوله بار سفر را بسته‌اند و به پايتخت آمده‌اند، هيچ مسئولي خود را در برابر مرد يا زني كه سال‌ها پيش به دنبال اخذ عنوان پرطمطراق نمايندگي مجلس، به ساختمان قرمز خيابان امام خميني يا هرم سبز بهارستان آمده بودند، مسئول نمي‌داند حتي اگر يكي از آنها اكنون محتاج هزينه درمان فرزندش باشد. تهران‌امروز با توجه به نزديك بودن هفته مجلس شوراي اسلامي به بررسي وضعيت معيشت نمايندگان پس از دوران چهار ساله نمايندگي آنها پرداخته است. برخي نمايندگان در اين بررسي‌ها به مواردي اشاره كرده‌اند كه براي مردمي كه نمايندگان را داراي ثروت انبوه و زندگي مرفه مي‌دانند، غيرقابل انتظار است. سعيد ابوطالب كه خود پيش از حضور در مجلس هفتم به عنوان مستند ساز شناخته مي‌شد، پس از دوران چهارساله نمايندگي بار ديگر به حوزه مستندسازي بازگشت و شغل ديگري را انتخاب نكرد. او در گفت‌وگو با تهران‌امروز درباره سكوت برخي نمايندگان پس از پايان چهار يا هشت سال نمايندگي، گفت: از مجلس كه بيرون آمديم، ديگر وظيفه‌اي نداشتيم. اگر حزب به معناي واقعي در كشور وجود داشت و من هم با عضويت در حزبي، داراي رسانه بودم و به‌طور حتم ظهور و بروز بيروني پيدا مي‌كردم. ابوطالب در مورد تبعات ناشي از عدم وجود ساختار حزبي در كشور براي نمايندگان مجلس گفت: به دليل فقدان ساختار حزبي در كشور، برخي ازنمايندگان مجلس كمتر شناخته شده زماني كه از ساختار قدرت بيرون مي‌آيند، به مشاغلي مانند اداره سوپرماركت مي‌پردازند. من يكي از نمايندگان مجلس هفتم را مي‌شناسم كه پس از پايان دوران نمايندگي‌اش، از راه رانندگي زندگي خود را مي‌گذراند. يك نماينده، نويسندگي مي‌كند و نماينده ديگر به امور اقتصادي مي‌پردازد. شايد برخي هم كه پوست‌كلفت‌تر هستند، به كار سياسي مشغول شوند و هزينه آن را هم بپردازند. يكي هم مانند آقاي افروغ مجبور مي‌شود خود را بازنشسته كند تا بتواند آزادانه صحبت كند و وابستگي به منابع دولتي نداشته باشد. ابوطالب با تاكيد براينكه مشاغل پس از نمايندگي، از واقعيات جامعه ماست، ادامه داد: تصوري نسبت به نمايندگان وجود دارد مبني بر اينكه حقوق آنها مادام‌العمر به آنان پرداخت مي‌شود اما اين موضوع صحت ندارد و شايعه است. بسياري از نمايندگان مجلس كه كارمند دولت يا بازنشسته نبوده‌اند، پس از پايان نمايندگي به بدنه اجتماعي بازمي‌گردند. بسيار نامطلوب است پس از پايان نمايندگي حتي به تلفن افرادي كه چهار يا هشت سال در تصميم‌گيري‌هاي مهم كشور نقش دا‌شته‌اند، پاسخي داده نمي‌شود و جوياي احوال آنان نمي‌شوند. نماينده‌اي را مي‌شناسم كه 02 سال نماينده مجلس بوده و اكنون به دنبال شغلي است تا هزينه پسران دانشجوي خود را كه در دانشگاه آزاد تحصيل مي‌‌كنند، بپردازد. از حقوق كارگري تا حقوق وزيري مريم بهروزي هم كه خود نماينده مجالس اول تا چهارم بوده است،اظهارات ابوطالب مبني بر روي آوردن برخي نمايندگان به مشاغلي مانند رانندگي را تاييد مي‌كند و مي‌گويد: طبق قوانين جمهوري اسلامي، منتخبان مردم در انتخابات مجلس براي 4 سال بر كرسي اين نهاد تكيه مي‌زنند و تنها حقوق نمايندگي خود را از مجلس دريافت مي‌كنند البته حضور آنها در مجلس جزو سوابق كاري آنها محسوب مي‌شود و پس از اشتغال در نهاد ديگري مي‌توانند اين مدت را به عنوان سابقه كاري خود ارائه كنند و پس از 03 سال بازنشسته شوند تا تامين اجتماعي دستمزدي را براي آنها مقرر كند. بر خلاف آنچه شايعه شده نه تنها حقوق نمايندگان مجلس مادام‌العمر نيست، بلكه هيچ مزايايي هم به آنها تعلق نمي‌گيرد كه درست هم همين است يعني اينكه چه لزومي دارد كه پس از پايان نمايندگي افراد، به آنها پولي داده شود؟ آنها پس از اين مدت كاري براي مجلس انجام نمي‌دهند كه درخواست حقوق داشته باشند. بهروزي با يادآوري دور دوم مجلس شوراي اسلامي كه طرحي از سوي فواد كريمي مبني‌بر مادام‌العمر شدن حقوق نمايندگان و همچنين ارتقاي مدرك تحصيلي نمايندگان ارائه شده بود، اظهار داشت: در مجلس دوم هر دو طرح رد شد اما در مجلس هفتم، تنها با مادام‌العمر شدن حقوق نمايندگان مخالفت و با ارتقاي مدارك تحصيلي، موافقت شد. البته در مجلس دوم موضوع اشتغال نمايندگان در هر سازماني كه بخواهند هم مورد بررسي قرار گرفت كه بنده، يكي از مخالفان آن بودم چرا كه دليلي براي باج دادن و قائل شدن مزيت براي نمايندگان نمي‌ديدم البته اين طرح هم از سوي نمايندگان به بايگاني سپرده شد. او در مورد ميزان حقوقي كه به نمايندگان مجلس اول تعلق مي‌گرفت، توضيح داد: در آن زمان برگه‌هايي ميان نمايندگان مجلس پخش شد تا ميزان حقوق پيشنهادي خود را در آن يادداشت كنند. اكثر نمايندگان نوشتند كه حقوق بايد برابر با حقوق يك كارگر ساده يا يك سپاهي باشد يعني حدود سه تا چهار هزار تومان. البته همه بر اين عقيده نبودند به نحوي كه برادر يكي از بزرگان در برگه پيشنهاد داده بود كه حقوق نمايندگان بايد برابر حقوق يك مهندس يا دكتر باشد كه با واكنش تند ديگر نمايندگان مواجه شد و برخي نمايندگان اين فرد را به انقلابي نبودن متهم كردند البته فضاي انقلابي مجالس اول و دوم بر اين پيشنهادات تاثير داشت. بهروزي در پاسخ به اين سوال كه حقوق نمايندگان در چه مجلسي روند افزايشي يافت، اظهار داشت: در مجلس سوم و همزمان با تصويب نظام پرداخت هماهنگ، حقوق نمايندگان نيز افزايش يافت به نحوي كه حقوق آنها به معادل حقوق يك وزير رسيد. تفاوت حقوق نمايندگان مجلس اول با نمايندگان مجلس سوم، به فضاي سياسي آن دوره‌ها مربوط بود يعني فضاي انقلابي مجلس اول در مجالس بعدي رو به افول رفت. اين نماينده سابق مجلس در مورد استفاده نمايندگان از خانه‌هاي سازماني در دوره‌هاي اول تا چهارم هم توضيح داد: سرآغاز ارائه خانه‌هاي سازماني به مشكلات امنيتي در اوايل انقلاب بازمي‌گردد. در آن زمان منافقين ترور شخصيت‌هاي نظام را در دستور كار قرار داده بودند لذا براي حفظ امنيت نمايندگان منازلي در بهارستان، خيابان امام‌خميني و محدوده انقلاب به آنها تعلق گرفت. بهروزي كه خود تنها يك سال از خانه سازماني مجلس استفاده كرده و منزلش را در اختيار جنگزدگان قرار داده بود، در اين باره گفت: متاسفانه نمايندگاني بودند كه از اين منازل سوءاستفاده كردند يعني منازل خود را اجاره مي‌دادند و به منازل مجلس مي‌آمدند. ترجيح نماينده راننده به نماينده فرصت‌طلب عماد افروغ هم كه به گفته ابوطالب براي داشتن فضايي به دور از دغدغه، پس از پايان مجلس هفتم از مناصب خود در وزارت علوم استعفا داده است، به تهران‌امروز گفت: پس از مجلس هفتم نياز داشتم كه خارج از دانشگاه باشم و دغدغه روشنفكري خود را دنبال كنم و همين كار را هم كردم و اكنون هم همين كار را انجام مي‌دهم.من دغدغه‌هاي علمي خودم را دنبال مي‌كنم البته نه در قالب رسمي بلكه در قالب منويات و تفكرات خودم. اين پژوهشگر مسائل اجتماعي در مورد انتخاب شغل‌هايي مانند رانندگي از سوي نمايندگان مجلس پس از پايان دوره نمايندگي هم گفت كه مشكل ساختاري است و توضيح داد: متاسفانه از سال‌ها قبل از رابطه ثروت و قدرت رنج مي‌برديم و اقتصاد نفتي هم بر آن دامن مي‌زند. پس از انقلاب رابطه قدرت و منزلت هم به آن اضافه شد كه فرصتي براي انسان‌هاي فرصت‌طلب پديد آورده تا روي خود كار نكنند و منتظر فرصت‌هايي باشند تا از آن به نفع خود استفاده كنند. افروغ با تاكيد بر اينكه افراد مشكلي ندارند اما ساختارها بر آنها اثر مي‌گذارند، افزود: من راننده تاكسي كه عزت‌مدارانه از امتيازات و رانت‌ها فاصله مي‌گيرند را به افرادي كه مي‌خواهند از كنار فرصت‌ها به نان و نوايي برسند، ترجيح مي‌دهم. دو ساختار قدرت-ثروت و قدرت-منزلت تا حدي زمينه را براي ايجاد فرصت براي فرصت‌طلبان آماده مي‌كند. افروغ بر لزوم مبارزه با اين دو ساختار غلط تاكيد كرد و ادامه داد: برخي تحليل‌هاي درستي از دينداري و انقلاب اسلامي دارند و آفات آن را مي‌شناسند لذا از كنار اين فرصت‌ها عبور مي‌كنند البته فرصت‌طلبان از بي‌توجهي اين دسته افراد تعابير بدي مانند ريزش مي‌كنند و خود را مصداق رويش مي‌دانند در حالي كه عكس آن مصداق دارد. آينده نامشخصي در انتظار نمايندگان منتقد است شهربانو اماني نيز كه نايب رئيس مجمع ادوار مجلس است، نمايندگان مجلس را به سه دسته شاغلان دولتي و نيمه دولتي، نمايندگان داراي شغل آزاد و نمايندگان فاقد شغل تقسيم مي‌كند و ادامه مي‌دهد كه افراد داراي مشاغل دولتي با ورود به مجلس به‌عنوان مامور محسوب مي‌شوند لذا پس از پايان دوره نمايندگي به نهادهاي خود باز مي‌گردند. افراد داراي مشاغل آزاد هم مي‌توانند براي يك دوره ديگر در انتخابات كانديدا شوند يا به سراغ مشاغل خود بازگردند. گروه سوم هم بار ديگر كانديدا مي‌شوند يا از طريق حضور در كميسيون‌هاي تخصصي، شغلي براي خود فراهم مي‌كنند.او با بيان اينكه اگر نمايندگان پس از چهار سال مواضعي متفاوت با دولت داشته باشند، دچار مشكلات عديده در مشاغل خود مي‌شوند، گفت: موحد ساوجي به مدت 02 سال در مجلس حضور داشت و عضو هيچ صندوق بازنشستگي هم نبود لذا پس از فوتش نتوانست مستمري براي بازماندگان بگذارد يا ملك آرا، نماينده دوره پنجم هم زماني كه فوت كرد تنها 091 هزار تومان حقوق بازنشستگي داشت بنابراين مشاهده مي‌كنيد كه نمايندگان حقوق بيشتري نسبت به ساير مشاغل ندارند و بعضا پس از پايان دوره چهارساله خود با مشكلات زيادي مواجه مي‌شوند. اماني با اشاره به آينده نمايندگاني كه از شهرستان‌ها به تهران مي‌آيند، گفت: تنها درصد ناچيزي از اين نمايندگان پس از پايان دوره نمايندگي به شهرهاي خود بازمي‌گردند. برخي معتقدند آنها مي‌توانند با بازگشت به شهرهاي خود، تجارب‌شان را در آنجا هزينه كنند.اما من معتقدم زماني كه از تجارب نمايندگان در سطح كلان كشور استفاده نمي‌شود، چرا انتظار داريم آنها به شهرهاي خود بازگردند؟ البته در اين ميان برخي نمايندگان با استفاده از موقعيت خود در زمان حضور در كميسيون‌‌هاي تخصصي استفاده كرده و براي خود مشاغلي دست‌و پا كرده‌اند به عنوان نمونه صادق‌زاده، رئيس كميته مخابرات در مجلس هفتم بلافاصله پس از پايان دوران نمايندگي به‌عنوان مديرعامل يكي از شركت‌هاي خصوصي مخابرات انتخاب شد يا عشرت شايق به رياست كاخ سعدآباد رسيد. فرمانداران مرفه‌تر از نمايندگان مجلس محسن آرمين، نماينده دوره ششم مجلس ارائه حقوق سه هزار توماني به نمايندگان مجلس اول را منطقي ندانست و با اشاره به اينكه حقوق نمايندگان مجلس ششم به 005 هزار تومان رسيد، اظهار داشت:. نمايندگان مجلس وظيفه تصويب قانون را دارند. اگر نمايندگان را تامين نكنيم، آنها تحت نفوذ اين و آن قرار مي‌گيرند و مي‌توانند وارد هزار كار و زد و بند شوند لذا بايد منطقي و عاقلانه به اوضاع نگاه كرد. علي(ع) اسوه عدالت است كه مي‌فرمودند بايد كارگزاران آنقدر تامين شوند كه زمينه نياز به ديگران نداشته باشند. وي با اشاره به هزينه‌هاي جانبي نمايندگان به‌ويژه نمايندگان غيرتهراني اظهار داشت: آنها بايد دفتر كاري براي خود در حوزه‌هاي انتخاباتي‌شان اجاره كنند كه هزينه دارد و از سويي هر از چندگاهي بايد به حوزه انتخابيه‌ خود سفر كنند كه تنها يك شهرستان نيست و شامل ده‌ها روستا و شهرستان مي‌شود. وي با اشاره به اينكه ارائه اتومبيل با قيمت كارخانه به نمايندگان را از مجلس دوم به خاطر دارد، اظهار داشت: اين‌گونه مسائل منشأ سياسي دارد. همان‌گونه كه ديديد در جريان رقيب در مجلس ششم عنوان داشت كه چرا به نمايندگان پرشيا داده‌اند اما در مجلس هفتم ديديد كه اين پرشياها به زانتيا تبديل شد و در مجلس سوم هم خاطر دارم كه بهزاد نبوي به عنوان وزير صنايع در مجلس استيضاح شد و در آنجا از نمايندگان پرسيد كه كدامتان كمتر از دو ماشين گرفته‌ايد؟‌حقوق 005 هزار توماني نمايندگان مجلس ششم هم به يك ميليون و 005 هزار تومان رسيد. حقوق نمايندگي از 0003 تا يك‌ميليون و 300 هزار در ابتداي آغاز به كار مجلس شوراي اسلامي تا پايان دوره دوم، حقوق نمايندگان بين سه تا چهار هزار تومان متغير بود كه در مجلس سوم با تصويب هماهنگ‌سازي پرداخت به ناگاه حقوق نمايندگان مجلس از رشد چشمگيري برخوردار شد. اين افزايش حقوق ناشي از نظام پرداخت هماهنگ تا دوره هشتم ادامه يافت به نحوي كه اكنون حقوق نمايندگان مجلس به يك ميليون و 003 هزار تومان رسيده است. در حالي كه نمايندگان مجلس هشتم در آخر ماه بيش از يك ميليون تومان حقوق دريافت مي‌كنند، افراشته، رئیس سازمان اداری مجلس مي‌گويد: به جرات می‌توان گفت دریافتی تعداد قابل توجهی از نمایندگان محترم پایین‌تر از متوسط جامعه است. در حالي افراشته از حداقل حقوق براي نمايندگان سخن مي‌گويد كه متوسط دريافتي جامعه حدود 005 هزار تومان است .‌در مجلس هفتم هم نمايندگان كه حقوقي كمي كمتر از يك ميليون و نيم داشتند، خواستار افزايش حقوق خود شدند كه مركز پژوهش‌ها با مقايسه وضعيت معيشت نمايندگان دوره‌هاي مختلف با اين طرح مخالفت كرد. حقوق نمايندگان مجالس هفتم و ششم در حدود حقوق معاونان وزرا تخمين زده شده است. پاي پياده‌اي كه ... مجلس انقلابي اول و دوم، مجلسي بود كه كمتر كسي در آن تصور دريافت اتومبيل خدمت از مجلس را داشت و تمام نمايندگان از امكانات اتومبيل استفاده نمي‌كردند. بيشتر نمايندگان اين دو دوره مجلس با توجه به سكونت در حوالي مجلس، اكثرا با پاي پياده يا به‌وسيله ماشين‌هاي خدمت مجلس كه مختص رساندن نمايندگان به مجلس بود، به محل كار مي‌رفتند. حتي فضاي رعب ناشي از ترورهاي منافقين هم در آن زمان سبب نشد تا نمايندگان زيادي از مجلس اتومبيل اختصاصي داشته باشند. اما از دوره سوم به بعد نمایندگان دارای اتومبیل‌هایي شدند كه از مجلس به آنها رسيده بود. همين وضع تا مجلس هشتم ادامه پيدا كرد و اتومبيل‌هاي پرشياي نمايندگان مجلس ششم و پژو 504 نمايندگان مجلس پنجم به زانتياي مجلس هشتمي‌ها تبديل شد.

۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبه

بچه ماری که دم خود را گاز گرفت

با توجه به اینکه آدمها یکدیگر خیلی نیش می زنند مخصوصا" در چند ماه اخیر ولی يك بچه مار دُم خود را با مار ديگري اشتباه گرفت و سعي كرد آن را بخورد به گزارش سایت خبری عصر ایران اين شاه‌مار 3 فوتي دُم خود را با دم مار ديگري اشتباه گرفت و آن را گزيد اما نتوانست دم را از دندان‌هاي عقبي خود جدا كرده و از دهانش خارج كند. صاحب اين مار زماني متوجه شد كه مار در حال خفه شدن بود و به سرعت آن را به يك مركز دامپزشكي رساند. باب رينولدز متخصص خزندگان گفت: دندان‌هاي اين نوع مار مانند چرخ‌دنده عمل مي‌كند. وي افزود: اگر اين نوع مار در مكاني كوچك نگهداري شود و مرتباً به سمت دُم خود خيز بردارد و نتواند خود را پهن كند، فكر مي‌كند دُمش مار ديگري است. به گزارش تلگراف، شاه مار در آمريكا يافت مي‌شود و به علت حمل و نقل آسان نگهداري آن به عنوان حيوان خانگي بسيار رواج دارد. آنها غيرسمي هستند و مارهاي سمي را به عنوان غذا مي‌خورند. در هفته گذشته نيز گونه جديدي از سوسمارهاي كوچك، زنده در دهان يك "مارتركه " آفريقايي پيدا شد. "مارتركه " يا "مار مرغ " نوعي مار با سر و بدني بسيار باريك و دمي بلند است.

۱۳۸۸ آذر ۱۰, سه‌شنبه

برگزاری جشنواره کوهستان در منطقه یک پارک قیطریه

20 آذر مصادف با 11دسامبر روز جهانی کوهستان می باشد . در این روز کوهنوردان دنیا با برپای همایش ها ؛ سمینار ها و برگزاری جشنواره های مختلف که موضوعی اصلی آن کوه و کوهنوردی می باشد به حفاظت ازمناطق کوهستان و محیط زیست کوهستان می پردازند؛ زیرا در نیم قرن اخیرانسان با استفاده از علم و تکنولوژی و با استفاده از قدرت قهری خود به جان محیط زیست کوهستان افتاده و به نابودی یکی از بهتری اکوسیستم های جهان "که تامین کننده 90در صد آب شرب جهان می باشد " پرداخت و هر روز با یک عنوان به جان کوهستان افتاده وبه تخریب محیط زیست کوهستان پرداخت که می توان به موارد ذیل اشاره کرد : برداشت بی رویه از معادن در ارتفاعات بالا بدون ارزیابی زیست محیطی ؛ چرای بیرویه دام در مراتع کوهستانی بدون آنکه بذر پاشی و یا در ایام خشک سالی از شدت چرا کاسته شود ؛ جاده کشی در مناطق بالا کوهستان و منطق بکر کوهستان و رانش زمین ؛ ساخت ساز ؛ ویلا سازی در ارتفاعات و مناطق خوش آب و هوای کوهستان ؛ نصب تله کابین در مناطق بکر کوهستان جهت تشویق گردشگر و توریسم ؛ سد سازی های مختلف در مناطق کم آب بدون ارزیابی زیست محیطی علمی ؛ ساخت سیل بند و آبخیز داری ؛ تخریب دشت ها و ریشه کنی گلهای وحشی و گیاهان داروئی توسط گردشگر نماها ؛ اردو کشی های مختلف در کوهستان و صعودهای پر تعداد گروههای کوهنوردی بدون رعایت نکات زیست محیطی ؛ وجود زباله های فراوان در ارتفاعات و نوک قله ها که توسط بعضی از ......و همچنین باعث آلودگی آب آشامیدنی و دیگر معضلات سلامتی ؛ بهداشتی و زیست محیط گردیده و موارد دیگر که امروز از معضلات کوهستان می باشد لذا به مناسبت روز جهانی کوه ها شهرداری منطقه یک تهران با همکاری انجمن حفظ محیط کوهستان به مناسبت 11 دسامبر، روز جهانی کوهستان، اقدام به برپایی جشنواره‏ای ویژه طی روزهای 18 لغایت 20 آذرماه می‏نماید. در این مدت علاوه بر برگزاری همایش با موضوع کوهنوردی و حفاظت از محیط زیست کوهستان ، و همچنین بر پای نمایشگاه و بازار وسایل و تجهیزات کوهنوردی جهت تهیه و خریدار وسایل کوهنوردی و ارائه امور خدمات فرهنگی که عبارتند از: غرفه‏های ابزار و تجهیزات ، خدمات گردشگری ویژه مناطق کوهستان ، صنایع‏دستی کوهستان،محصولات غذایی ، غرفه‏های سر گرمی کودکان در معرض بازدید علاقه‏مندان قرار خواهد داشت لذا علاقه‏مندان می‏توانند جهت بازدید در روزهای مذکور به پارک قیطریه تهران واقع در خیابان قیطریه مراجعه نمایند. لازم به ذکر است جهت آگاه سازی بیشتر شهروند محترم تهرانی و بقیه هموطنان عزیز مخصوصا" گروه های کوهنوردی ؛ کوهنوردان و فعالان محیط زیست ؛ دوستدار کوهستان اطلاعات تکمیل ؛ جهت برگزاری این جشنواره سه روز اطلاع رسانی خواهد شد .

۱۳۸۸ آذر ۸, یکشنبه

اولین نشست کمیته جامعه ایمن شهرداری منطقه یک و چند سوال ؟

در مورخه 4/9/88 ساعت 17ال 20 اولین نشست کمیته جامعه ایمن شهرداری منطقه یک در سالن اجتماعات مرکز علوم ستاره شناسی تهران برگزار شد در این نشست از اساتید دانشگاههای ؛ کارشناسان و فعالین محیط زیست شهر تهران ؛ ورزشکاران و مربیان ورزشی ؛ مدیران شرکتهای خصوصی ؛ شورا یاران محلی ؛ امداد گران سازمان هلال احمر ؛ کوهنوردان ؛ مهندسان و معماران و بقیه مهمانیکه که به طریقی می توانند در ساخت شهر ایمن به شهرداری منطقه کمک کنند دعوت شده بود تا در این نشست حضور داشته باشند در ابتدا پس از سرود جمهوری اسلامی و تلاوت آیاتی ازقران مجید جلسه با سخنرانی آقای احمدی بافنده شهردار منطقه یک و رئیس کمیته راهبردی جامعه ایمن شهردار منطقه یک با موضوع اقدامات و راهکارهای شهرداری منطقه یک در خصوص کاهش حوادث و بالابردن سطح ایمنی شهروندان شروع شد .ایشان درابتدا ضمن خوش آمد گویی به مهمان به سخنان آقای دکتر قالیباف اشاره کرد که در راستای تدابیر شهردار تهران ؛نسبت به اینکه در آینده نزدیک شهر تهران باید عنوان ایمن ترین کلان شهر در منطقه و جهان را به خود اختصاص دهد. لذا به درخواست شهردار محترم تهران بدین منظور کمیته راهبری جامعه ایمن شهرداری در مناطق مختلف شهر تهران شروع به فعالیت کرده اند که منطقه 22 شهرداری از پیشگامان این فعالیت می باشد و در منطقه یک این کمیته از ابتدای مهر ماه سال جاری آغاز به کار نموده است و در صدد تعیین اولویت ها به منظور تشکیل کمیته ای اجرایی می باشد . ایشان با تعریف که از جامعه ایمن داشتن به این موضوع اشاره کرد که همه حوادث جامعه را نمی توان از بین برد ولی می توان با اقدامات اصولی این حوادث را بسیار پایین آورد به جامعه ایمن از تولد انسان تا پس از مرگ آن اشاره کرد که اگر وجود نداشته باشد می تواند باعث اتفاقات ناگواری شود . ایشان در ادامه سخنانش به فعالیتهای که در ایام مدیریت ایشان در شهرداری منطقه یک انجام شده است اشاره کرد مانند ساخت پارک برای استفاده معلولین در ولنجک ؛ بحث مناسب سازی پارکها جهت استفاده از کودکان و تنوع در ورزش و تفریح در پارکها مخصوصا" برای کودکان که هم شاداب باشد و هم جنبه ورزشی وتفریحی داشته باشد و در هنگام استفاده از وسایل و ادوات بازی و ورزشی به آنان آسیبی نرسد و از طرفی به آنان در کودکی جسارت دهد تا در بزرگ سالی افرادی با جسارت و شجاع باشند . ایشان به تعداد پارکهای موجود در منطقه را که پیش از مدیریتش از 80 به 100 رسیده است ؛ ساخت پارک جنگلی به وسعت 400الی 500 هکتار در منطقه که قابل برداشت نیز باشند و از جمله فعالیتها که در منطقه یک در حال انجام است مانند اصلاح هندسی شبکه ترافیکی و نصب علائم رانندگی ؛ پایدارسازی و ایمن سازی دیواره جدار بزرگراه ها ؛ ایمن سازی حدود یک صد باب مسجد به ارزش یک میلیارد تومان ؛ ایمن سازی هفت رود دره واقع در منطقه یک در شمال شهر تهران اشاره کرد . او از دیگر مشکلات منطقه یک را بارش برف و باران در فصل سرما ذکر کرد که جهت جلوگیری از سوانح برفی ؛همچنین بهسازی و ایمن سازی بافت فرسوده ؛ ساماندهی و ایمن سازی کوهستان مشرف به منطقه یک (که حدود 160 کلیومتر منطقه کوهستانی در این منطقه وجود دارد) که افراد با همه سن سال بتوانند در این مسیرها کوهپیمای کنند از دیگراقداماتی است که شهرداری منطقه یک در حال ایمن سازی آن است ایشان در پایان اشاره به این موضوع کرد که تا چند سال آینده تهران باید به شبکه جهانی جوامع ایمن به پیوند. و اما منطقه یک ... با توجه به اینکه موضوع ایمن سازی شهر تهران یکی از مباحث مهم زندگی شهری می باشد مخصوصا" برای شهری مانند تهران که طبق قواعد مهندسی شهر سازی نشده است که جناب شهردار قالیباف انگشت خود را بر روی نکته اساسی گذشته اند ولی مواردی که اینجاب فکر می کنم در این جلسه خیلی روی آن کم صحبتی شد عدم وجود کارگروه مستقل برای محیط زیست می باشد و زیرا محیط زیست شهری را در کارگروه کوهستان ؛ تفرجگاه ها و گردشگری قرار داده اند. موضوع محیط زیست شهری که امروزه در جهان موضوع اصلی می باشد و اگر رفع مشکلات محیط زیست شهری در جهان مهمتراز موضوع ایمن سازی شهری نباشد ولی حتما" هم سطح ایمن سازی شهر می باشد ؛ اهمیت دادن به محیط زیست شهری (با آن همه آلودگی های زیست محیط شهری ) در ایمن سازی شهرها ؛ اگر جزء اولویت های اول قرار نداشته باشد شاید آن ایمن ساز شهری بعدا" به مشکلات جدی روبرو شود. اینجانب اعتقاد دارم در سالهای اخیر یکی از مهمترین معضلات جوامع بشری محیط زیست می باشد مخصوصا" بنا به شناختی که از شهر تهران دارم بنا به دلایل زیر در منطقه شمیران به چند مورد آن در گذشته کم بهای داده شده است . 1 – در منطقه یک شهر تهران در روزگارانی نه چندان دور ( اوایل انقلاب و حتی سالهای آخر جنگ ) ارتفاع درختان آن از بیشتر خانه موجود در منطقه بلندتر بود و برعکس ریه های انسان که با گرفتن گاز co2 و تحویل اکسیژن باعث کاهش آلودگی شهر می شد ولی امروز آن درختان یا وجود ندارند یا در میان برج ها ناپیدا شده اند. باغهای بزرگ دیروز با درختهای سر به فلک کشیده آن ؛ امروز مورد هجوم دلالان بساز به فروش قرار گرفته اند و باغهای قدیمی که اکثرا" دارای تعداد زیاد از درختان کهنسال بودند هر روز قلع و قمع می شوند و به جای آن درختان ؛ ابتدا ستونهای فلزی سبز می شود که بعدا" با کمک سیمان و آجر و بقیه مصالح ساختمانی به برج تبدیل شوند و کسی نیز نمی داند اینها بساز بفروشها چه کسانی هستند و از کجا مجوز ساخت برج را گرفته اند. ولی بسی جای خوشحالیست که وقتی از هر مسئولی امور از این ساخت سازها منطقه شمیران سوال می شود آنان کاملا" اضهار بی اطلاعی می کنند ( سال 1380 در مورد برج سازی در منطقه یک در دوران ریاست آقای عطریان فر ریاست شواری اول شهر تهران به عنوان یک فعال محیط زیست از ساخت سازمحدوده دربند سوال کردم ایشان گفت که مجوز این ساخت ساز در دوره مسئولین قبلی صادره شده و خارج از اداره ماست که جلوی آنان را بگیریم و همچنین سال گذشته نیز در جلسه ای از آقای دکترچمران ریاست شواری شهرتهران در دوره دوم و سوم از برج سازی در درکه سوال کردم ایشان نیز همان حرفهای آقای عطریان فر را تکرار کرد و این ساخت ساز را محکوم کرد و مجوز آن را به دوره قبل محول کرد حتی ایشان به ساخت برجی اشاره کرد که به همت شخص ایشان جلوی ساخت ساز آن برج گرفته شده است ) 2 - در شمیران بر سر آبهای روانی که از کوه جاری می شود( آبهای که ازنزولات آسمانی می باشد و رحمت خداوند بر بندگانش می باشد که ارزش این آبهای گران بها با توجه به خشک سالی های چند سال اخیرکاملا" مشخص می باشد ) که از بارش باران و یا آب شدن برف در ارتفاعات حاصل می شود و از نعمت های خدادی است که می توان بدون صرف هیچ هزینه برای تصیفه آن ؛ از آن نوشید و یا دیگر موارد بهداشتی استفاده کرد ولی بعلت ساخت ساز بیرویه در حاشیه رود دره های و ریختن زباله ها و قرار دادن لوله های فاضلاب در رودخانه ها منطقه درهنگام عبور آب رودخانه از لابلای دکه ها و مغازه ها و همچنین ویلا ها حاشیه های رود دره های این آب به فاضلاب تبدیل می شود که هیچگونه استفاده از آن کرد و در ادامه مسیرش شهر و مناطق کشاورزی را نیز آلوده می کند 3 - شمیران نشیان که طبق اعتراف مسئولین اکثرا" آنان از ثروتمندان شهر تهران می باشند ( وجود کاخ های به جا مانده از دوران شاهنشاهی و وجود خانه های چند هزار متری نشانه های از صحیح بودن این گفته است ) که این افراد در پایین شهر یا دارای کارخانه یا تجارتخانه می باشند و یا کسانی هستند که بنا به موقعیت شغلی خود مانند مهندسین و پزشکان و یا افرادی دیگر که در رشته کاری خود از نخبگان می باشند و از این طریق ثروتی بیشتر از دیگران کسب می نمایند که طبق نظر بعضی کارشناسان یا کارخانه هایشان در پایین شهر به آلوده کردن محیط زیست متهم هستند و خود نیز در بالا شهر با از بین بردن طبیعت خدا و ساخت ویلا و یا با مصرف اقلام تجملاتی باعث تولید زباله های بیشتری می شوند که به محیط زیست خسارت جبران ناپذیر وارد می کنند . 4 – اگر بخواهم به موارد دیگر اشاره کنم می توان به موضوع وجود زباله در کوهستان که از طرف بعضی از کوهرو ها و مردم محلی در منطقه رها می شود ؛ موضوع ترافیک و آلودگی هوا ؛ و عدم بازیافت زباله از مبدا و غیره اشاره کرد . موضوعی که باید به آن اشاره کرد این است که در پایان جلسه در ارائه پشنهادات بنده به تشکیل کار گروه حمایت از باغها شمیران اشاره کردم زیرا ترس آن دارم که این این باغات و درختان به جا مانده اگر از آنان با چنگ دندان دفاع نکنیم آنان نیز به بهانه های مختلف از بین رفته و بعدا" افسوس امروز را بخوریم . در پایان جا دارا نکاتی از منطقه 1 اشاره می کنم وسعت محدوده منطقه یک 64 کیلومتر می باشد و حریم آن که بیشتر دامنه های جنوبی البرز می باشد 160 کلیومتر می باشد منطق یک دارای 10 ناحیه و 26 محله می باشد که جمعیت آن 410000 نفر می باشد و سطح سواد مردم این منطقه 92% می باشد . منطقه یک به دلیل جاذبه های گردشگری و کوهپایه ای و تفریحگاهی و دو مجموعه بزرگ فرهنگی هنری سعد آباد و نیاوران و وجود اماکن مقدسی چون امامزاده صالح و امامزاده قاسم و امامزاده علی اکبر و بیت امام خمینی جمعیت سیار آن به بیش از دو برابر جمعیت ساکن خود منطقه بازدید کننده دارد

۱۳۸۸ آبان ۲۵, دوشنبه

بررسی مشکلات کوهستان در کمیته محیط زیست شورای شهر

جلسه کار گروه کوهستان و گردشگری کمیته محیط زیست شورای شهر" با موضوعاتی چون بررسی مشکلات جاده کشی در روستا ی سولقان بالا و همچنین گزارش از فعالیت چندین ساله فعالین محیط زیست کوهستان" برگزار شد. در این جلسه که باحضورجناب آقای دکتر پیراسته و جناب دکتر قصریانی از مسئولین کارگروه کوهستان و گردشگری ؛ نمایندگان تشکلهای زیست محیطی فعال در کوهستان ؛ نمایندگان شهرداری منطقه 5؛ نماینده فدراسیون کوهنوردی ؛ نمایندگان اداره کل منابع طبیعی استان تهران ؛ سرکار خانم مهندس دیانت شهردار کوهستان منطقه یک ؛ نماینده تله کابین توچال و نمایندگان موسسه های گردشگری و تعدادی از حاضرین دیگر در مورخه 25/8/1388 در سالن جلسات شورای شهر تهران برگزار شد. در ابتدا جلسه اولین موضوع جلسه "که جاده کشی غیر قانونی در روستای سولقان بالا بود" بررسی شد که ابتدا فعالین محیط زیست کوهستان در مورد تجاوزات اخیر به حریم کوهستان مخصوص در روستای سولقان بالا (که با نمایش تعدادی عکس که از محل جاده کشی گرفته شده بود همراه بود) گزارشی ارائه دادند. ابتدا نماینده تشکلهای زیست محیطی فعال در کوهستان طی سخنانی نسبت به جاده کشی اخیر به این مورد اشاره کرد که این جاده کشی توسط اهالی محلی بدون هیچگونه مجوزی انجام شده و هیچ سازمان و یا اداره دولتی در این جاده کشی دخالتی نداشته است و بقیه نمایندگان تشکلها حاضر درجلسه نسبت به این نوع فعالیتها در مناطق حفاظت شده دیگر هشدار دادند . سپس نماینده اداره کل منابع طبیعی با توضیح مختصری نسبت به جلوگیری جهت جاده کشی در این منطقه اعلام کرد از طرف اداره کل منابع طبیعی استان تهران این جاده کشی کاملا" غیر قانونی می باشد و نسبت به این موضوع شکایتی از طرف این اداره به شماره نامه 47/67/5982 مورخه 19/8/88 دادسرای مبارزه با زمین خواری در منطقه 3 قوه قضائیه ارائه شده است و تا کنون قاضی پرونده هنوز هیچ دستوری جهت جلوگیری صادر نکرده است و همچنین متذکر شد در چندین نوبت با برداشتن سوئیچ بیلی مکانیکی توسط ماموران منابع طبیعی جلوی فعالیت دستگاه های مکانیکی گرفته شده است ولی راننده با استفاده از کلید یدکی دوباره پس از خارج شدن ماموریناز آن محل دوباره شروع به کار می کند. در ادامه جلسه آقای دکتر پیراسته از نمایندگان شهرداری منطقه 5 در خواست کرد که درمورد این جاده توضیحاتی ارائه دهند که آنان نسبت به موضوع جاده کشی در آن منطقه هیچ اطلاعاتی نبست به این جاده کشی نداشتن و انگار اولین باری بود که می شنیند در منطقه 5 چنین جاده در حال کشیدن است . همچنین سرکار خانم دیانت نیز به این موضوع اشاره کرد در مالکیت این بخش بین منطقه 5 و 22 اختلاف نظر وجود دارد. در ادامه جلسه آقای دکتر پیراسته از آقای مهندس مدیری مدیر طرح جامع تفضیلی شهر تهران در خواست کرد که با بررسی نقشه منطقه طی گزارشی در همین هفته به کمیته محیط زیست شورای شهر و خانم دکتر ابتکارارائه دهد و همچنین با جمع آوری اسناد و مدارک توسط بقیه حاضرین در جلسه مخصوصا" شهرداری منطقه 5 در جلسه بعد کارگروه کوهستان و گردشگری این موضوع بررسی مجدد می گرددو در آن جلسه نسبت به پیامدهای این مشکلات نتیجه گیری خواهد شود . در ادامه جلسه آقای اشتری مدیر عامل انجمن حفظ محیط کوهستان با ارائه یک پاور پونت نسبت به موضوع کوهستان اطلاعات جالبی از فعالیت چندین ساله فعالین محیط زیست کوهستان ارائه نمودند.

۱۳۸۸ آبان ۲۳, شنبه

از دفتر جبهه سبز ایران تا خانه سرای محله نیلو فر

بنام خدا از دفتر جبهه سبز ایران تا خانه سرای محله نیلو فر چند روز پیش دوست عزیز و ارجمندم جناب آقای درویش در وبلاگ خود مطلبی را نوشته بودند با این عنوان "روزگار سینوسی سبز نویسها در وبلاگستان فارسی" لذا دوست داشتم که این مطلب به صورت یک چالش بین فعالین محیط زیست نسبت به کاهش فعالیت های زیست محیطی مطرح کردد و خود به عنوان یکی از فعالین محیط زیست در ده سال اخیر نوشته زیر را خدمت دوستان ارائه می کنم و امیدورام که دوستان نیز اگر مطلبی دارند ارائه گردد . در مراسم روز ختم پدر دوست عزیزم جناب آقای درویش یکی از فعالین محیط زیست و منابع طبیعی از جلوی پارک آزادگان واقع در ضلع جنوبی بزرگراه رسالت می گذشتم . چشم به ساختمان جبهه سبز ایران افتاد که در وسط پارک آزادگان قرار دارد ولی ناگهان چشم به تابلوی افتاد که به جای تابلو جبهه سبز ایران قرار نصب شده بود متاسفانه به جای تابلو دفتر جبهه سبز ایران ؛ تابلوی دیگری به نام خانه سرای محله نیلوفر نصب شده بود . بسیار ناراحت غمگین شدم همه افکارم به ده سال پیش برگشت که برای اولین باری جهت عضویت با خانواده ام به دفترجبهه سبز مراجعه کردیم به یاد قیافه های شاد خندان جوانانی افتادم که وقتی برای اولین بار به ملاقاتشان می رفتیم چنان با ما برخوردهای دوستانه داشتند که انگار سالهاست آنان ما را می شناسند . آنان چنان از مشکلات و معضلات محیط زیست کشور عزیزمان ایران صحبت می کردند که گوی همه انرژی خود را جهت حال این مشکلات گذشته بودند . در اوایل شروع به فعالیت جبهه سبز ایران طبق قوانین آن تشکل زیست محیطی اعضا جدید که عضو جبهه سبز می شدند جهت آشنای با مواضع و فعالیت های جبهه سبزایران ؛ باید در یک نشست معارفه با حضور مدیرعامل جبهه سبز برگزار شرکت می کردند که این نشست روزهای سه شنبه اول هر ماه بر گزار می شد . در اولین نشستی که اینجانب و خانواده ام به عنوان اعضا جدید جبهه سبز به دفتر جبهه سبز دعوت شدیم اردی بهشت سال 1378 بود در آن نشست به غیر از ما حدود 20 تازه وارد دیگر عضو جبهه سبز ایران شده بودند که در آن جلسه حضور داشتن و آقای دکتر سیامک معطری مدیر عامل جبهه سبز ایران در آن جلسه از مشکلات محیط زیست کشور صحبت نمودند و ایشان گفتند اگر دولت و مردم نکات زیست محیطی را مراعات نکنند در آینده نه چندان دور این مشکلات و معضلات گریبانگیر مردم خواهد شد . شروع رسمی و علنی فعالیت تشکل زیست محیطی جبهه سبز ایران به سال 1375 و 1376بر می گردد و در آن سالها رویکرد مردم به فعالیت های اجتماعی به دلایل "حضور مردم در صحنه انتخابات دوم خردادسال 1376 وهم به علت آشکار شدن مشکلات زیست محیطی در جامعه ایران که در آن سالها آثار آن در حال ظاهر شدن بود و به تبع فعالیتهای سبزها در دنیا که اخبار و اطلاعات آن هر روز در دنیا منتشر می شد " خیلی زیاد بود مخصوصا" حضور جوانان که بعضی از آنان در رشته های محیط زیست دانشگاه ها تحصیل می کردند جهت پیوستن به فعالیت های زیست محیط زیاد بود؛ از طرفی دولت وقت نیز از این نوع فعالیت ها حمایت می کرد اگر به آرشیو فعالیتهای زیست محیطی آن سالها مراجعه کنید خواهید دید که برنامه فرهنگی و نمادین در آن سالها با تعداد زیادی داوطلب بگزار می شد . از نظر تاثیر گذاری فعالیت های زیست محیطی درکشور ایران ؛ نمی توان گفت جبهه سبز اولین تشکل زیست محیطی ایران بود ولی بر کسی پوشیده نیست که یکی از تاثیر گذارترین تشکلهای زیست محیطی در فعالیت های محیط زیست کشور ایران جهبه سبز بود این تشکل زیست محیطی در حدود چند سال از فعالیت خود به جرات می توان گفت که بزرگترین تشکل زیست محیطی چند سال اخیر کشور بود . وجود نیروهای داوطلب جوان ؛ فعال و با سواد در این تشکل زیست محیطی توانست تاثیر زیادی در شناسائی معضلات و مشکلات زیست محیطی کشور داشته باشد و آنان توانستن با اجرای پروژه های ملی و منطقه با همکاری نهاد های همچون سازمان محیط زیست و سازمان جنگلها ؛ مراتع و آبخیزداری و شهرداری تهران و همچنین نهادهای بین اللملی در منطقه ایران و کشورهای همسایه به حل بعضی از این مشکلات کمک کنند . ولی انگار باید سر گذشت همه انجمن ها و سازمان ها غیر دولتی در ایران یکسان باشد یعنی یک شروع به فعالیت یک صعود و در آخر کار یک فرود وجود داشته باشد لذا بعد چند سال فعالیت جبهه سبز انگار باید به سر نوشت دیگر تشکل ها و گروه های دچار می شد . مشکلات و مسائلی داخلی و بیرونی جبهه سبزپس از چند سال فعالیت باعث شد که این تشکل زیست محیطی در سراشیبی فرود قرار گیرد تا اینکه امروز در فعالیتهای محیط زیست ایران دگر نامی از جبهه سبز ایران مطرح نباشد و اگر تعداد محدودی از اعضای قدیم جبهه سبز فعالیتی هم داشته باشند بسیار محدود نا چیز است . اگر بخواهم به عنوان یک عضو جبهه سبز ایران به نکات مثبت فعالیتهای جبهه سبز در ایام فعالیت خود به پردازم این نکات عبارتند از 1 – اعضای جبهه سبز با نوشتن مطالب علمی در کتب و نشریات و مصاحبه های مختلف با رسانه های گروهی نسبت به مشکلات و معضلات زیست محیطی کشور و تشکل کارگاه آموزشی و اجرای فعالیتهای فرهنگی و نمادین زیست محیطی و همچنین بیان راه حلهای جهت رفع این مشکلات خدمت بزرگی به محیط زیست کشور نمودند . 2 –آموزش و تربیت تعداد زیادی از جوانان فعال محیط زیست در جامعه ایران که هر کدام از این جوانان امروزه می توانند خود حلال بعضی از مشکلات محیط زیست کشور باشند از دیگر دستاوردهای این تشکل زیست محیطی بود . 3 – با تشکل شعب جبهه سبز در سراسر کشور توانستند مبحث علم محیط زیست را از محیط های آکادمی و روشنفکری به میان مردم عادی جامعه ببرند . 4 – فعالیت های داوطلبانه جبهه سبز مخصوصا" در میان جوانان باعث شد که دیدی بسیاری از مسئولین نسبت به واگذاری بعضی از مسئولیت های اجتماعی به جوانان هموار شود . نکات منفی که باعث شد جبهه سبز از فعالیتهای زیست محیط کنار رود 1 – یکی از مشکلات تشکل زیست محیطی جبهه سبز قائم به شخص بودن جبهه سبز بود ( تا وقتی که دکتر معطری مدیر عامل جبهه سبز بود و در ایران حضور داشت فعالیتهای جبهه سبز روند عادی خود را داشت با رفتن ایشان جهت ادامه تحصیل به خارج فعالیتهای جبهه سبز کم شد ) 2 – بنیان گزاران جبهه سبز و بقیه اعضا ی این تشکل در طول فعالیت چندین ساله نتوانستن در میان افرادی حاضر کسانی را در سطح مدیر کلی پرورش دهند که بعد از کنار کشیدن یا باز نشسته شدن بنیان گزاران آن تشکل از فعالیتهای زیست محیطی ؛ این افراد بتوانند سکان هدایت جبهه سبز را حفظ کنند . 3 – بعضی از فعالین محیط زیست اعتقاد دارند که جبهه سبزها به مشارکت و هم اندیشی با دیگر تشکلها اعتقادی نداشتند و آنان در فعالیتهای مشارکتی در بین تشکلها همکاری خوبی نداشتن و دوست داشتن فقط نام جبهه سبز مطرح باشد تا نام همه تشکلهای زیست محیطی فعال در کشور ایران مطرح باشد . ( که به اصطلاح عامیانه تک روی می کردند ) 4 - از دیگر مشکلات جبهه سبزها همچنین استفاده از موقعیت جبهه سبز در منافع شخصی بعد از اینکه آنان با نام جبهه سبز مشهور شدن ولی بعدا" به خاطر منافع شخصی باعث کناره گیری از این تشکل زیست محیطی گردیدند به اصطلاح مردم تشکل جبهه سبز فقط نردبان ترقی آنان شد . 5 – از موارد دیگری کاهش فعالیت جبهه سبز کاهش مشارکت دولت در همکاری با تشکلهای زیست محیطی و کاهش مشارکت مردم در این نوع فعالیت ها می باشد که در این نوشته به آن نه خواهم پرداخت . وقتی به گذشته فعالیت جبهه سبز ایران بر می گردیم و به فعالیتهای که در دفتر جبهه سبز برای محیط زیست ایران انجام می شد ودیگر آن دفتر به تشکلها زیست محیطی تعلق ندارد در آن دفتر دیگر برای محیط زیست کشور تصمیم گیری نمی شود بلکه در آن دفتر برای امور فرهنگی یک محله تصمیم گیری می شود تازه انسان می فهمد که ارزش هر مکان به خود مکان بستگی ندارد بلکه به کسانی بستگی دارد که در آن مکان فعالیت می کنند ؛ امیدوارم روزی همه مردم ایران خود یک فعال محیط زیست باشند .

۱۳۸۸ آبان ۲۲, جمعه

بنام خدا مردی که همیشه به یاد دیگران درخت می کاشت عاقبت برای او نیز درخت کاشتند وقتی کودک بودم داستانی مادرم برایم تعریف می کرد که در شهری کوزه گری بود که یک کوزه ای در گوشه ای از مغازه اش گذاشته بود و هرکسی که فوت می کرد و یا جنازه ای را از جلوی مغازه اش تشیع می شد برایش تکه سنگی در کوزه می انداخت و بلاخره یک روزی حضرت عزرائیل (مرگ ) به سراغ کوزه گر می آید و کوزه گر از دنیا می رود بعد از چند وقت شخصی که از فوت کوزه گر خبر نداشته در بازار شهر به سراغش می آید و دنبالش می گردد و از هر کسی که سراغ کوزه گر را می گیرد همگی به می گویند کوزه گر در کوزه افتاد. و این حکایت داستانی است که امروزبرای مردی سبز اندیش ایران اتفاق افتاده است . مردی که همیشه به یاد دیگران درخت می کاشت عاقبت برای او نیز درخت کاشتند ؛ عاقبت برای مرحوم حسین ابوالحسنی که یک عمر به یاد دیگران درخت کاشته بود در روز جمعه مورخه 23/8/88 دوستداران آن مرحوم به یاد ایشان در پارک های طالقانی در کنار ایستگاه مترو حقانی و قیطریه بیش از بیست عدد درخت کاشته شد ؛ در این مراسم که با حضور فرزندان ؛ دوستان ؛ آشنایان و فعالین محیط زیست از جمله آقای مهندس حیدرزاده مشاور آقای قالیباف و ریاست ستاد محیط زیست شهرداری تهران و در کنار همسر آن مرحوم و مادر طبیعت ایران سرکار خانم دکتر ملاح درخت کاشتن ؛ مردم به یاد کسی درخت کاشتن که خود صد ها و شاید هم هزاران درخت کاشته بود . شاید از خوبی روزگار است که اولین باری که ایشان را ملاقات کردم در روز جشن درختکاری سال 1378 بود که آن روزبه دعوت دفتر مشارکتها و ترویج سازمان جنگلها و مراتع و آبخیزداری در منطقه سرخه حصار برگزار شد و ایشان در کنار مادر پیر طبیعت ایران با هم در حال درختکاری بودند. چون تازه وارد فعالیتهای زیست محیطی شده بودم ایشان و خانواده اش را نمی شناختم برایم تازگی داشت که پیر زن شهری با سن 84 سالگی در کنار پیر مردی که همسن سال ایشان بود دو تای باهم درخت می کاشتن ؛ مادر طبیعت ایران با یک دست خود نهال نگه می داشت و با دست دیگر با آب پاش به پای درخت آب می ریخت و مرد کهن سال سبز اندیش با بیل در حال خاک ریختن به پای نهال بود ؛ در آن روز وقتی همه مردم به مراسم سخنرانی اختتامیه روز درختکاری رفته بودند این زن و شوهر هنوز به درختکاری ادامه می دادند. حتی به یاد دارم در یکی از جلساتی که قرار بود با هم فکری تشکلهای زیست محیطی و دوستداران منابع طبیعی و محیط زیست به مناسبت روز درختکاری برنامه ریزی شود و این جلسه در دفتر مدیرکل منابع طبیعی استان تهران برگزار شده بود سرکار خانم دکتر ملاح روز درختکاری را به یک شو تشبیه کردند وقتی از ایشان دلیل این شو را پرسیدیم ایشان گفتند با توجه به اینکه اراده منابع طبیعی و دوستداران محیط زیست با فراهم کردن امکاناتی در این روز می خواهند درخت بکارند ولی همینکه مردم پنج عدد درخت کاشتن آنها را مجبور می کنند به پای سخنرانی بروند که سخنرانان آن فقط حرف تکراری می زنند و هنوز ساعت یازده نشده باید برگردیم . ایشان آن سال تهدید کرد اگر ما درخت می کاریم که فقط برای نمایش دادن از صدا و سیما مرا به درخت کاری می برند؛ من و حسین جان ( هر وقت که خانم دکتر ملاح آقای ابوالحسنی را می خواستند صدا کنند لفظ حسین جان به کار می بردند ) در این مراسم شرکت نمی کنیم ایشان تاکید کرد ما وقتی در این مراسم شرکت می کنیم که بگذارند روز درختکاری تا شب درخت بکاریم . یاد ایامی به خیر که در خدمت مرحوم ابوالحسنی بودیم ؛ در سال 1383 به همت جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست جهت اعتراض به قطع درختان جنگلهای شمال از تهران برای اعتراض و تحصن به جلوی استانداری مازندران در شهر ساری رفته بودیم ؛ ایشان به جوان شدیدا" تاکید می کردند که مواظب باشید که احساساتی نشوید که باعث گرفتاری آنان نشود ایشان در اتوبوس پیش از رسیدن به ساری پیشنهاد کرد که من و خانم ملاح ابتدا پلاکارد دست می گیریم و اعتراض را شروع می کنیم اگر نیروی انتظامی خواست کسی را بازداشت کند اول من و خانم ملاح باز داشت شویم چون اگر ما بازداشت شویم سربازی که قرار است زندانبان ما باشد حتما" سن نوه مرا دارد و حتما" همان احترامی که به پدر بزرگش می گذارد به من و خانم ملاح نیز همان احترام خواهد گذاشت . حسین ابوالحسنی ؛ مرد کهن سال طبیعت ومحیط زیست ایران ؛ کسی که پندارش سبز بود ؛ کردارش سبزبود و گفتارش نیز سبز بود او سبز می انشید ؛ سبزسخن می گفت و سبز عمل می کرد. مرحوم ابوالحسنی به مدت 14 سال با در اختیار گذاشتن خانه در اختیار جمعیت زنان آسایش و خواب خوراک خود را در اختیار جمعیت زنان با آلودگی محیط زیست قرار داده بود که مبادا مادر طبیعت ایران به علت بی جای مجبور شود در پشت دفتر مدیرکلی برای گرفتن دفتر برای جمعیت زنان سر تعظیم فرو آورد . اگر بنا به حوادث و مشکلات زیست محیطی کسی نصف شب به منزل ایشان زنگ می زد اگر خدای نکرده ایشان آن شب عصبانی می شد حتما" فردا صبح در اولین فرصت دلجوئی می کرد. شبی که جنگلهای لویزان در زیر غرش لودرها و بولدوزر به لرزه در آمده بود و درختان سر به فلک کشیده سر در برابر حکم غیر انسانی سر تسلیم فرو می آوردند در نیمه های آن شب فقط دوستداران محیط زیست در کنار مسئولین منابع طبیعی با قاتلین درختان صحبت می کردند و از آنها مهلت چند ساعته می خواستن که تا فردای آن روز از طریق رایزنی وضعیت بقیه درختان مشخص شود ( آن شب تلفن های همه مسئولین مخصوصا" مدیران سازمان محیط زیست خاموش بود و انگار همه مسئولین محیط زیست در خواب آرامش قرار داشتن و یا نمی دانست که در گوشه ای از شهر به محیط زیست شهری چه می گذرد و یا به قول دوستی آنان خود را به خواب زده بودند که فردا صبح وانمود کنند که صدای نعره های درختان لویزان نشنیند که نه آن روز که تا امروز هم نشنیند چون اصلا" نسبت به این قتل عام اظهار نظر نکردند ) صدای گرم مرحوم ابوالحسنی و خانم ملاح باعث قوت قلب بچه ها شد. ایشان برای دوست داران محیط زیست ایران سنگ صبوری بود که که همه درد ها و غمهای دوستداران محیط زیست را می شنید ؛ وقت با کسی سخن می گفت یا اگر کسی پیش ایشان از سخت ها و بدی روزگار گلایه می کرد با دلداری های مرحوم حسین ابوالحسنی آرامش می یافت . ایشان بعد از نود سال زندگی صادقانه با سفر روحانی خود به جهان آخرت بلاخره به دنیای باقی شتافته است و در جوار حضرت حق به آرامش رسیده . ایشان با رفتنش دل مادر طبیعت ایران را غم دار کرد و با فوتش همه دوستداران محیط زیست و طبیعت ایران نیز غمگین کرده است ؛ ایشان چند وقت پیش وصیت کرده بود که به جای برگزاری مراسم به یادش چند تا درخت بکارند و امروز به وصیت ایشان جامه عمل پوشیده است . عشق و علاقه مرحوم ابوالحسنی به خانم ملاح زبان زده عام و خاص بود یک روز من از یکی از دوستان پرسیدم چه شد که آقای ابوالحسنی منزلش را در اختیار جمیت زنان قرار داده ؛ ایشان با ظرافت خاصی گفت آقای ابوالحسنی طاقت دوری خانم ملاح را حتی برای یک لحظه ای ندارد لذا از ایشان خواسته است تا همه فعالیت های خانم ملاح در منزل انجام شودو هر هزینه ای که لازم باشد می پردازد من گفتم خوب این کار باعث می شود خرج که آقای مرحوم ابوالحسنی خیلی بالا برود چون جمعیت زنان که در آمدی ندارد که بخواهند هزینه کند ایشان دو باره جواب داد پدر عشق بسوزد که هر چه به سر آقای ابوالحسنی می آید به خاطر عشق است اول عشق به خانم ملاح و بعد عشق به محیط زیست است که ایشان این کارها را انجام می دهد روحش شاد و یادش گرامی باد و راهش پر رهرو باد در پایان به شعری اشاره می کنم که می گفت : کاروان رفته منزل به منزل قصه ساربان مانده بر دل قصه مرحوم حسین ابوالحسنی واقعا" به دل مانده است

۱۳۸۸ آبان ۱۷, یکشنبه

کوهستان سبز

بنام خدا نکو داشت مرد طبیعت ایران در میان دوستداران محیط زیست و طبیعت گردی امشب ؛ شب عباس بود ؛ شب نکوداشت عباث جعفری ؛ انگار همه دوستان عباس که دوماه بود منتظر آمدنش بودند به نکوداشت عباس آمدند و آرزو داشتن که در هنگام برگزاری نکوداشت یک لحظه مجری برنامه بدون مقدمه به روی سن بیاید و با اعلام اینکه چند لحظه پیش از طرف عباس خبری آمده که ایشان بر می گردد و قلب همه را شاد کند . آغاز برنامه نکوداشت عباس در شب پنج شنبه مورخه 21/8/88 در فرهنگسرای پایداری با حضور جمع زیادی دوستداران گردش گری ؛ محیط زیست ؛ کوهنوردان و خانواده ایشان با سرود پر افتخار جمهوری اسلامی آغاز شد سرود کشوری که عباس روزگاری آرزو داشت برایش جان فشانی کند . سپس نی زنی با آهنگ سوزناک نی خود بغض های دو ماه ته دل دوستان عباس را ترکوند جناب آقای فریبرز حمیدی شیرازی با نوای سوزناک نی خود که با شعر سر آمد زمستان شکفته بهاران به دوستان عباس مژده باز گشت عباس را در دل زمستون خبر می داد همه را با چشم گریان کرد . سپس برنامه همگام با عباس وعکس هایش که تعداد زیادی عکس و قسمتی فیامهای عباس جعفری بود ادامه یافت. سپس خیر مقدم گویای تو سط استاد علی قلم سیاه که هم مجری بود هم خطیب جملاتش از جمله دیر آمدن و دیر کردن امروزه رسم است ولی عباس بسیار دیر کرده است و یا به جای گفتن کلمه عباس جعفری می گفت این دوست دیر کرده ما حق دوست با عباس را به جا آورد . سپس استاد هوشنگ فتحی سخنان خود را جملاتی از مصاحبه 5 سال پیش عباس آغاز کرد که سخنان قصار بود او گفت که عباس در آن مصاحبه این جملات را به کار برد . من یک رودخانه ام و جریان دارم و عاقبت به دریا می رسم . من ترجیح می دهم به جای خوابیدن در هتل پنج ستاره در کیسه خوابم در زیر میلیونها ستاره می خوابم. من برای فکر کردن بسیار زیاد وقت داشته ام در کوههای البرز ؛ زاگرس و کویرها بسیار فکر کرده ام و گاهی در نهایت مغلوب شده ام . سپس سخنان خود را با این جمله ادامه داد او یک آب پر شتاب جاری است و 100 سال عمر لاک پشت به یک ثانیه پرواز پروانه نمی ارزد ما مگر چند نفر مثل عباس داشتیم که حالا بخواهیم او را از دست بدهیم و یا عباس یک پدیده بود در این زمان می باشد سپس نوبت به عباس محمدی رسید عباس محمدی چنان سخن گفت و بنده جذاب سخنان ایشان شدم و که قلم من فدرت نوشتن نداشت و تنها جمله که نوشتم این بود که گفت عباس جعفری حداقل بیست سال جا داشت که باشد و کار کند برنامه شعر و تار ؛ برنامه بعدی بود که با اشعاری از مولانا و نواختن تار انجام شد . سپس محمود دولت آبادی به سن دعوت شد ایشان با شعر جهان را ز کردار بد شرم نیست کسی را برش آب و آذر نیست ایشان با گفتن خاطره ای اولین دیدارش با عباس که به 15 سال قبل که در بازدید از کویر ورامین سخن گفت ایشان گفت من به عباس گفتم من خیلی سفر نمی توانم بیایم و به اوو گفتم که من از کویر آمده ام ولی دیگر به کویر بر نمی گردم من فکر می کردم که او در کویر گم شود ولی در رودخانه هرگز وقتی خبر را شنیدم به یاد گم شدن بقیه جوانان وطن افتادم در ادامه شعر اینجا تگرگ نبارد خوب است اینجا تگرگ مرگ نبارد خوب است من ساده بودم و جوان من ساده بوده ام هم از آغاز سپس استاد کهرم به روی سن رفت و سخنان خود را با سلام فرخنده (همسر عباس جعفری ) من می خواهم زندگی عباس را جشن بگیرم ایشان عباس را به کپسول از انرژی تشبیه کرد ایشان گفت عباس همیشه در حال سفر بود او هنوز از راه نرسیده دو باره عازمبه سفر بود و ایشان گفت پس از گمشدن عباس کسان زیادی اعلام کردند که می خواهند راه عباس را ادامه دهند ما دوست داشتیم که عباس بیشتر الگو می شد وقتی شنیدم طبیعت مرد ایران گم شد باور نمی کردم سپس به در خواست مجری آقای دکتر موذن مشاورعالی شهردار تهران با چشم گریان از دورا خاطرات جوانی با عباس اشاره کرد و به خاطر سال 61 که شش ماه با عباس زندگی کردم اشاره کرد سپس گروه عشاق شیخ جام با هنر نمای خود توانستن با سرود گم گشته ای دارد دلم آن را کجا پیدا کنم به اجرای هنر نمای پرداختن و سپس با سرود نوای که به در خواست مردم انجام شد سرود نوای نوای اجرا شد و آخرین سخنران برادر عباس جعغری ؛ آقای علی جعفری بود ایشان عباس را به غیر از بردار به عنوان مربی و استاد خود معرفی کرد ایشان با این سخنان که همه چیز های دنیا پول و ثروت و در برجها پیدا نمی شود و گاهی باید چارقها را برداشت و گاهی باید فرود آمد و جز نفت چیزهای دیگری است که به آن به توان به آن افتخار کرد و یا او جانش را فدای زیبای این سر زمین کرد و به چیزی های کشف نشده افتخار می کرد و او دوست داشت زیبای را با مردم سر زمینش تقسیم کندو یا من از عباس خواستم که برگردد چون به من قولهای زیادی داده است و در پایان از خانم فرخنده تشکر کرد و در پایان مراسم یک کلیپ توسط رضا نظام دوست به نام رفته با باد ناسازگاری پخش شد که با صحبت بعضی از دوستان عباس به صورت مصاحبه انجام شده بود. مراسم ساعت 21 به اتمام رسید در حاشیه مراسم حضور آقای مهندس شعاعی ریاست فدراسیون کوهنوردی و هئیت همراه که اکثرا" از مربیان و مسئولین سابق در مراسم نکوداشت حضور چشمگیری داشتن . بعضی از مهمانی از استان مازندران و گلستان در برنامه نکوداشت حضور داشتن . حضور تعداد زیادی مهمان که اکثرا" از آژانس های گردشگری بودند مجری از آقای دکتر موذن جهت نشر آثار عباس در خواست کمک کرد.
روستای سولقان بالا در تاخت و تاز جاده کشی قوانین جدید در ساخت ؛ ساز و جاده کشی در کوهستان در مرداد ماه امسال زمانیکه جاده دماوند قرار بود آسفالت شود ولی به علت اعتراضات و اطلاع رسانی به موقع روزنامه ها ؛ صدا سیما و مردم جلوی این فعالیت گرفته شد ؛ جلسه ای در دفتر انجمن حفظ محیط کوهستان برگزار شد که در این جلسه نمایندگان اداره کل محیط زیست و اداره کل منابع طبیعی استان تهران و نماینده فدارسیون کوهنوردی حضور داشتند (نمایندگان تشکلهای زیست محیطی و گروههای کوهنوردی و دو تن از اعضای شورای شهر رینه نیز در این جلسه حضور داشتند ) یکی از مواردی که در آن جلسه بسیار روی آن تاکید شود جاده سازی در کوهستان بود که نمایندگان منابع طبیعی و محیط زیست به قوانین جدید اشاره کردند که هیچ ارگان ؛ سازمان ؛ نهاد و حتی افراد شخصی نمی تواند کوچکترین فعالیتی در کوهستان انجام دهد مگر با مجوز دو تا سازمان محیط زیست و منابع طبیعی باشد و آنان به اداره کل محیط زیست و منابع طبیعی استان مازندران انتقاد می کردند و می گفتند باید آنان جلوی این جاده سازی را می گرفتند و آنان در این جاده سازی کوتاهی کرده اند. جاده کشی در کوهستان روستای سولقان بالا ولی طبق گزارش مسئول محترم پناگاه های فدراسیون جناب آقای ساریخانی در جلسه کمیته محیط زیست شورای شهر تهران در مورد جاده کشی در ده سولقان بالا ؛ به عنوان یکی از دوستداران محیط زیست و منابع طبیعی جهت تهیه گزارش به منطقه ده سولقان بالا رفتم با توجه به اینکه آخرین باری که جهت صعودو پاکسازی آبشار سنگان و قله پهنه حصار چهار می گذشت (چهار سال بود به این منطقه نیامده بودم ) این دفعه که به ده سولقان بالا رفتم خیلی چیزها برایم تازگی داشت که جلوتر کمتر دیده بودم که عبارتند از : - اولین چیزی که نظرم جالب کرد و برایم خیلی مهم بود وجود تابلوی سازمان محیط زیست بود که ورود ما را به منطقه حفاظت شده البرز مرکزی خوش آمد می گفت . -- دومین چیزی که من مشاهده کردم و برایم خیلی تازگی داشت این بود که در این روستا کوچک ؛ سه تا جاده در دل کوه در حال احداث می باشد که به وسیله این سه تا جاده ؛ دل کوه را شکافته اند و این جاده در حال پیشروی به داخل کوه می باشند از دو تای جاده های احداثی اطلاعاتی کسب نکردم ( تابلوی که نشان دهد که این جاده به کجا دسترسی دارند وجود نداشت ) ولی جاده ای که از پشت امامزاده می گذرد طبق گفته محلی ها این جاده ای از جاده روستای سولقان بالا تا پشت امامزاده ادامه دارد و از آنجا به سمت آبشار سنگان خواهد رفت و شاید به امام زاده داوود نیز برسد ولی رفتن جاده تا کنار آبشار سنگان حتمی می باشد. ( عکسهای ارسالی مربوط به این جاده می باشد) -- سومین چیزی که در این روستا برایم تازگی داشت و با توجه به اینکه این روستا در منطقه حفاظت شده قرار دارد ؛ ساخته شدن تعداد زیاد ساختمانهای چند طبقه در این روستا بود که زیبای روستا سولقان را خیلی از بین برده بود و ساخت ساز بیرویه در حریم رودخانه هنوز ادامه داشت و همچنین چند تا از ساختمانهای قدیمی را که در حریم رودخانه از قدیم ساخته شده بودند ؛ صاحبان آنها در حال مرمت این ساختمان ها بودند و همچنین فاضلاب بعضی از خانه ها در رودخانه جاری بود. اگر سالها پیش جهت صعود به آبشار سنگان و صعود به کوه پهنه حصار از روستای سولقان بالا عبور می کردید ماشین ها عبوری فقط تا میدان ده سولقان بالا اجازه تردد داشتن و بعد از میدان حدود یک کلیومتر جاده برای عبور ماشین وجود نداشت و کوهنوردان و اهالی بومی از یک جاده باریک خاکی به امامزاده می رفتند و در ادامه آن مسیر رفتن به آبشارسنگان و یا صعود به قله پهنه حصار از یک مسیر پاکوب انجام می شد؛ ولی امروز بنده مشاهده کردم به علت کندن کوه در کنار رودخانه و جاده کشی تا امامزاده ماشینها عبوری می توانند تا کنار امامزاده به راحتی تردد کنند ( با توجه به اینکه جاده آن آسفالت نیست و خرده سنگ زیادی در کف جاده وجود داشت مردم فقط ماشینهای خود را کنار این جاده پارک کرده بودند ) و بعد از امامزاده نیز بیلهای مکانیکی در حال کندن سنگهای کوه بودند که جای پاکوب مسیر کوهنوردان می باشد و در حال ادامه جاده کشی می باشند ( عکسهای ارسال مربوط به این جاده می باشد) . دلیل و توجیهات جاده کشی در کوهستان جاده کشی در مناطق کوهستانی در بعضی از کشورها به این راحتی انجام نمی شود مگر به دلیل خیلی خاص ولی به چند دلیل می توان جاده کشی را در کوهستان توجیه کرد مثلا": 1 – جهت استفاده مردمی : اگر در مناطق کوهستانی روستای وجود داشته باشد که به در خواست روستایان جهت آسان شدن تردد آنان این جاده کشی انجام شود می توان گفت این جاده به درخواست مردم انجام می شود . 2 – جهت استفاده اقتصادی : اگر در مناطق کوهستانی شهرک صنعتی و یا معادنی جهت بر داشت وجود داشته باشند و یا در این مناطق محل زندگی عشایر باشد و یا زمینهای کشاورزی وجود داشته باشد که جاده کشی از نظر اقتصادی توجیه داشته باشد می تواند دلایل محکمی برای جاده کشی باشد . ولی جاده کشی در روستا سولقان "مخصوصا ادامه جاده از امامزاده به طرف آبشار سنگان" نه به درخواست روستاییان است و نه به درخواست صنعتگران ؛ کشاورزان و عشایر می باشد حتی معدن سنگی برای برداشت در آن منطقه وجود ندارد که احتیاج به جاده کشی باشد . جاده کشی در یک روستا کوچک آن هم سه تا جاده خیلی غیر معقول به نظر می رسد. وقتی جاده کشی در دامنه قله دماوند و علم کوه هیچگونه توجیه اقتصادی و اجتماعی وجود ندارد به غیر از اینکه این جاده ها جهت راحتی کسانیکه می خواهند با ماشین شخصی تمام مناطق بکر این کشور را به اشغال خود در بیاورند و محیط زیست بکر را تخریب کنند ؛ مگر چیز دیگری وجود دارد . جاده کشی در سولقان نیز از این محدوده خارج نمی باشد . متولی و قیم کوه ها چه کسانی هستند ؟ وقتی صحبت از تخریب محیط زیست و منابع طبیعی می شود همه مسئولین یک صدا دنبال سند و مدرک می گردند ولی وقتی در منطقه حفاظت شده شهر تهران که جاده کشی در مناطق کوهستانی باید با مجوز اداره کل منابع طبیعی استان باشد آن هم در شهرستان تهران که پایتخت ایران می باشد و باید مقرارت شدیدا" اعمال شود ؛ چه کسی باید به این مشکل رسیدگی کند؟ یکبار دیگر به این جمله می رسیم که کوهستان متولی و قیم ندارد در گرفتن بودجه ده ها سازمان و اداره در کوهستان فعالیت می کنند ولی در موقع دفاع از کوه ها هیچ کسی قیم و متولی کوه نیست . لذا از کمیته محیط زیست شورای شهرتهران ؛ شهرداری تهران ؛ اداره کل محیط زیست و منابع طبیعی استان تهران و فدراسیون کوهنوردی انتظار دارم در مورد احداث این جاده ها در مناطق حفاظت شده البرز مرکزی در کوهستان شهر تهران توضیح دهند؛ که چه کسانی ؛ چگونه و به کدامین دلیل در شمال شهرمان در روستای سولقان در حال جاده کشی می باشد؟

۱۳۸۸ آبان ۱۶, شنبه

بنام خدا 13 آبان روز دانش آموز مبارک باد امسال روز 13 آبان "روز دانش آموز"را در حالی گرامی می داریم که تعداد زیادی از دانش آموزان کشور عزیزمان ایران و حتی جهان یا به بیماری آنفولانزای نوع A (خوکی ) مبتلا می باشند که درحال معالجه و استراحت در منزل می باشند ( حتی متاسفانه تعدادی از آنان دیگر در میان ما نیستند ) و یا بقیه دانش آموزان عزیز کشورمان در معرض تهدید این بیماری می باشند که یکی از معضلات زیست محیطی جهان می باشد و سلامتی آنان را شدیدا" تهدید می کند حتی طبق اخبار منتشر در جهان بعضی از کشورها با تعطیل مدارس خود جهت جلو گیری از سرایت این بیماری به افراد سالم با این بیماری خطرناک به مبارز برخاستن . در تاریخ ایران زمین روز 13 آبان روز مبارک می باشد چون 31 سال پیش در چنین این روزی دانش آموزان انقلابی با نثر جان خود که خونشان سنگفرش خیابانها ی شهر تهران شد به دفاع از مهین و انقلاب پرداختند و در برابر ظلم وستم شاهنشاهی قیام کردند و تا پیروزبه مبارزه خود ادامه دادند . مردان امروز که کودکان ؛ نوجوانان و جوانان روزهای زمان انقلاب بودند به خاطر دارند که یکی از عواملی که باعث پیروزی انقلاب شد حضور تک تک دانش آموزان در مراسم ها و تظاهرات زمان انقلاب بود؛ شاید تا وقتی که دانش آموزان در سال 1357 با تعطیل مدارس و شرکت در راهپیمای ها حضور خود را در در مسیر انقلاب مشخص نکرده بودند امکان پیروزی انقلاب مشکل به نظر می رسید ولی بعد از حادثه 13 آبان یواش یواش امیدورای مبارزان انقلابی به پیروزی انقلاب بیشتر کرد . دانش آموزان ( کودکان ؛ نوجوانان و جوانان) سرمایه های اصلی این مملکت می باشند که اگر خدای نکرده زمانی در جامعه این سرمایه ها مورد تهدید و یا آسیب قرار بگیرند؛ این تهدیدی می تواند باعث نابودی آن جامعه گردد و یا اگر آنان سرحال و شاداب باشند می تواند باعث امید و شکوفای آن جامعه گردد لذا وظیفه هر انسان است (که انسان بودن را شرط اول زندگی می داند) که باید برای سلامتی آنان با دل جان تلاش کرد چون یکی از خصایص خوب انسانها دوست داشتن و دلبستگی به فرزندانشان می باشد . از دانش آموزان عزیزانتظارداریم با توجه به اینکه معضلات و مشکلات محیط زیست کنونی که آثار برنامه ریزی ها غلط گذشته ها می باشد جهت رفع مشکلات امروزی که سلامتی آنان را کاملا"تهدید می کند جهت اجرای بندهای ذیل اقدام کنند 1 - با توجه به کمی سن آنان که هنوز شخصیت آنان شکل واقعی را به خود نگرفته است با آموزش فرهنگسازی و استفاده صحیح از محیط زیست را بیاموزند . 2 – دانش آموزان به عنوان صاحبان اصلی و واقعی کره زمین باید مواظب والدین خود باشند و از آسیب رساندن آنان به محیط زیست جلوگیری شود 3 – دانش آموزان جهت سلامتی خود و سلامتی آیندگان و حفظ محیط زیست کشور حفاظت از محیط زیست را جزء اهداف کلان زندگی خود قرار داده و برای رسیدن به این اهداف با کمک متخصصین محیط زیست برای آینده خود برنامه ریزی کنند. 4 – دانش آموزان با تشکیل انجمنهای زیست محیطی در مدارس مانند انجمن حمایت از پرندگان و جانوران و یا انجمن های زیست محیطی با موضوع حفاظت از آب ؛ خاک ؛ جنگل ؛ بیابان ؛ هوا ... و تهیه مطالب با این موضوع ها جهت برگزاری نمایشگاه روزنامه های دیواری یا عکس همچنین با برگزاری کنفرانسها علمی در ساعت درس علوم در مدارس؛ جهت آگاه سازی از معضلات محیط زیست برای بقیه دانش آموزان اقدام نمایند . 5 – دانش آموزان در حین تحصیل با کشف و اختراعات دستگاه های علمی که باعث کاهش آگودگی های زیست محیط می شود در جهت کاهش آلاینده های زیست محیطی تلاش کنند . ولی در پایان جا دارد یادی از محیط زیست شهر تهران در سال 1357 نمائیم در آن ایام به علت اینکه در تهران تعداد افرادیکه در آن زندگی می کردن بسیار کمتر امروز بودند آلودگی صوتی این چنین سرسام آور نبود از آلودگی هوا در حد خطرناک ؛ کمبود آب ؛ تولید ظروف یکبار مصرف پلاستیکی ؛ ترافیکهای سنگین و فاضلابهای آلوده زیاد خبری نبود ولی به جای آن آب چشمه ساران درنهر خیابانها جاری بود و سبزیجات پایین شهر با آبهای آلوده آبیاری نمی شد و شبها در آسمان شهر ستارگان را می توانستید ببینید و درختان شهر سر به فلک کشیده بودند همچنین باغهای قدیم در شمیران ؛ فرحزاد ؛ تهرانپارس ؛ کرج ؛ شهریار هنوز به آپارتمان تبدیل نشده بودند و خود تهران به پارکینگ ماشینهای سواری تبدیل نشده بود .
بنام خدا عباس جعفری نا آشنای که همه او به خاطر آثارش می شناسند خدایا همه منتظر بازگشت عباس هستند چند روز پیش که جناب آقای کیخسرو یزدانی یکی از دوستداران قله دماوند از استان گلستان با تلفن بنده تماس گرفتند (ایشان بردار شادروان سیاوش یزدانی هستند که شیدای کوهستان بودند و چند سال پیش آقا سیاوش پس از صعود به قله دماوند برای همیشه در آنجا ماندگار شد و دیگر به پایین قله بازنگشت ) آقای یزدانی فکر می کردند که بنده از جلسه نکوداشت آقای عباس جعفری بی خبر هستم و گفتند که قرار است برای آقای عباس جعفری در تهران نکوداشت بگیرند که ایشان هم از استان گلستان در این نکوداشت شرکت می کنند و از من خواستند که در این نکوداشت شرکت کنم. روز بعد که به چند تا سایت کوهنوردی و زیست محیطی مراجعه کردم همه آنها یا برای عباس جعفری مطلبی نوشته بودند و یا خبر برگزاری نکوداشت را اطلاع رسانی کرده بودند و امروز هم که داشتم دنبال شماره تلفنی می گشتم نگاهم به شماره تلفن عباس جعفری افتاد و به یادم آمد که این شماره تلفن را من در مرداد ماه در دفتر تلفن ثبت کردم . لذا تصمیم گرفتم به یاد عباس جعفری نا آشنای که همه ما او را به خاطر آثارش می شناسیم مطلبی بنویسم و از خدا می خواهم که او را هر چه سریع تر بازگرداند. چه ایام سریع می گذرد؟ همین چند هفته پیش بود که خبر جاده کشی در دماوند قلب همه کوهنوردان و دوستداران محیط زیست را به درد آورده بود و همه دوستداران قله را نارحت کرده بود و هر کسی که حتی شناخت کوچکی از کوه دماوند داشت جهت جلوگیری از این تجاوز تلاش می کرد ؛ اینجانب نیز تصمیم داشتم که یک تیم از عکاسان و خبرنگاران محیط زیست را جهت تهیه گزارش به رینه ببرم و از این تجاوز که به "حریم بلندترین کوه کشور که سمبل و نماد ملی کشور است و یکی از اسطوره های تاریخ کهن این سر زمین می باشد" شده بود یک گزارش جامع تهیه کنم . به دنبال یک عکاس حرفه ای می گشتم که جناب آقای دکتر کرمی شماره موبایل عباس را به من داد با اینکه با ایشان از نزدیک تا کنون تماسی نداشتم ولی در اولین تماس تلفنی که با ایشان داشتم او آنقدر با من صمیمی و راحت بود که انگار سالها با هم آشنا هستیم . وقتی گفتم که قرار است برای تهیه گزارش به دامنه قله دماوند برویم و از تجاوزی که به حریم کوه دماوند شده است عکس بگیریم او بسیار خوشحال شد . قلب ایشان نیز برای دماوند می تپد پس از شنیدن موضوع تهیه گزارش با اینکه ایشان آن روز در تهران نبودند و در منطقه عشایر بودند ولی گفتند که اگر به تهران بازگردند در این برنامه حضور خواهند داشت و از آن تماس به بعد دیگر با ایشان نتوانستم تماس بگیرم تا اینکه یک روز که داشتم اخبار سایت زیست محیطی را پی گیری می کردم ناگهان چشم به یک خبر هولناک افتاد؛ در سایت ایرن خبر مفقود شدن عباس را خواندم ؛ شوکه شدم با اینکه در شهرستان گلپایگان بودم ولی دلم آرام نمی گرفتم با کسانیکه عباس را می شناختند تماس گرفتم می خواستم بفهم خبر گم شدن عباس صحت دارد یا خیر . ولی متاسفاه با هرکه تماس گرفتم همگی خبر را تائید کردند. از روزی که آقای عباس جعفری در نپال ناپدید شده و خبر آن را در خبرگزاری ایرن خواندم ؛ هر روز وقتی به سایت ایرن سر می زنم از خداوند می خواهم و از صمیم قلب آرزو می کنم که فقط یک خبر کوچک چهار حرف با این عنوان که "عباس جعفری پیدا شد" در یک گوشه ای از سایت ایرن نوشته شده و پس از این همه مدت خانواده دوستان و آشنایان ایشان را از این سرگردانی و نگرانی نجات دهد . راستی عباس جعفری کیست ؟ عباس جعفری ، عکاس ، کوهنورد و طبیعت نورد ایران است که متولد 1341 است و به بيشتر قله‌هاي بالاي 7 هزار متر جهان صعود كرده و يكي از سرشناس‌ترين كوه نوردان ايران محسوب مي‌شود. عباس جعفري در 25 سال گذشته در زمينه‌هاي مختلفي چون عكاسي، راهنماي گردشگري، كوه نوردي و تدريس اكوتوريسم فعاليت مي‌كرد.او روزنامه‌نگاري را با مجله شكار و طبيعت پيشين آغاز كرده و هميشه سفرنامه‌ها و يادداشت‌ها و عكس‌هاي وي در معتبرترين نشريات گردشگري كشور چاپ شده است. وي نقش قابل‌توجهي در شناسايي بسياري از مناطق دور افتاده و مردم بومي ايران داشـــته و مي‌توان گفت بسياري از آيين‌هاي ايراني به واسطه تلاش عباس جعفري بوده كه اقبال ثبت و ماندگاري پيدا كرده است.از جعفري هم‌اكنون كتاب راه ياب بيابانگردي در ايران از سوي انتشارات فرهنگ معاصر در مرحله تدوين نهايي قرار دارد.وي تاكنون عمدتا به‌عنوان راهنماي سفر فعال بوده و در حال حاضر دبير گروه اكوتوريسم خبرگزاري محيط‌زيست ايران (ايرن) است. جعفري ازجمله همكاران روزنامه همشهري ‌بوده وعكس‌هاي زيباي اوازطبيعت ايران بارها درصفحه اول همشهري چاپ شده است . عكس‌هاي او از طبيعت و مردم ايران و جهان در معتبرترين نشريات بين‌المللي (ازجمله نشنال ژئوگرافيك) چاپ شده و نيز عكس‌هاي كتاب “راه ياب ايران” نيز منبعي است از تصاويري كه جعفري در طول سفر از گوشه و كنار ايران گرفته است. عباس با آثاری که از خود به جا گذشته است توانسته است اسم خود را جاودانه کند طبق گفته دوستان ایشان ؛ او مردی سخت کوش بود و به این راحتی تسلیم نمی شود. در پایان جا دارد که به یکی از جلساتی سخنرانی عباس جعفری اشاره کنم که بنده برای اولین و آخرین بار عباس را از نزدیک ملاقات کردم و آن مربوط به برگزاری همایش روز جهانی کوهستان بود که چند سال پیش توسط انجمن کوه نوردان ایران در باشگاه آرارات برگزار شد و آقای عباس جعفری به عنوان سخنران در این مراسم سخنرانی کردند و موضوع سخنرانی عکاسی در طبیعت بود واقعا" سخنران ماهری بود . هنوز هم برای باز گشت او دعا می کنیم چون خداوند متعال قادر به انجام هر کاری می باشد

۱۳۸۸ آبان ۱۵, جمعه

پیام دبیرکل ایلنا: دبير کل سازمان ملل متحد در پيامي به مناسبت روز بين المللي جلوگيري از نابودي محيط زيست در زمان جنگ و درگيري ( 15 آبان ماه) از تمام ملت‌ها خواست تعهد خود براي جلوگيري از نابودي محيط زيست در زمان جنگ و درگيري را تجديد كرده و از محيط زيست به عنوان ستون تلاش ها براي صلح جهاني و توسعه پايدار حفاظت كند. به گزارش ايلنا، بان‌کي‌مون از تمام ملت‌ها خواست تعهد خود را براي جلوگيري از نابودي محيط زيست در زمان جنگ و درگيري، تجديد کنند. بر اساس اين گزارش، در پيام بان‌کي‌مون آمده است: در حالي که محيط زيست و منابع طبيعي از حمايت چنين ابزار حقوقي بين‌المللي مهم مانند کنوانسيون‌هاي ژنو بهره مي‌برند، اما اجراي اين ابزارها همچنان ضعيف باقي مانده است. وي در بخش ديگري از اين پيام متذکر شد: ساز و کارهاي بين المللي کمي براي نظارت بر تجاوز به محيط زيست يا پاسخ به ادعا نسبت به خسارت زيست محيطي وارد شده در دوران جنگ، وجود دارد. دبير کل سازمان ملل متحد همچنين تاکيد کرد: از آن جايي که محيط زيست و منابع طبيعي براي ايجاد و استحکام صلح، حياتي است، بايد ضرورت حفاظت از آنها در زمان درگيري مسلحانه تقويت شود. بان‌کي‌مون اظهار داشت: اگر منابع طبيعي که موجب پايداري و دوام زندگي مي‌شود، تخريب يا نابود شود، صلح با دوام نمي‌تواند وجود داشته باشد.

۱۳۸۸ آبان ۱۳, چهارشنبه

با تشکر از سرکار خانم خباز خبرنگار محیط زیست روزنامه جام جم به يادش درخت مي‌كاريم جام جم آنلاين: نخستين روزي را كه به خانه‌شان رفتم خوب يادم هست؛ خانه‌اي زيبا و دنج در محله‌اي ساكت و خلوت در شمال تهران. خانه‌شان پر از گل و گلدان بود با چيدماني چشمگير، اما دلنوازتر از آن، صاحبان خانه بودند؛ مرد و زني با موهاي سفيد، پوستي چروكيده و عمري بيش از 90 سال. براي مصاحبه نزدشان رفته بودم تا پيرزن مهربان خانه بگويد، چكار كرده كه پيرترين فعال محيط زيست لقب گرفته است. خانم ملاح را مي‌گويم، همان زني كه روحش به لطافت طبيعتي است كه به خاطر دفاع و حفاظتش كمر همت به ميان بسته است. آن روز اما شوهرش خيلي ساكت بود؛ پيرمرد طبيعت دوستي كه از عكاس ما مي‌خواست عكس‌‌هاي خوبي از همسرش بگيرد. آن روز فرصتي هم دست داد تا با آقاي ابوالحسني، گپي پدرانه بزنم تا به من بگويد زياد كتاب بخوانم، زياد بنويسم تا دانا شوم و نگاهم به دنيا عوض شود. مي‌دانستم خانم ملاح از كودكي دوستدار طبيعت بوده، اين را مي‌دانستم كه تمام جواني‌اش را وقف پژوهش‌هاي زيست‌محيطي كرده، از اين هم خبر داشتم كه حالا با بيش از 90 سال عمر هنوز هم دلنگران محيط زيست است و به جاي جاي ايران و جهان سفر مي‌كند تا حال و روز طبيعت كشورها را از نزديك ببيند. مطمئن بودم كه شوهر چنين زني هم حتما مثل خودش است، ولي آقاي ابوالحسني چيزي نمي‌گفت تا سرانجام فهميدم او هم تمام عمرش را صرف نگارش مقاله‌هاي زيست محيطي كرده و براي نام‌آور شدن همسرش سال‌هاست كه بي‌چشمداشت خانه‌اش را در اختيار جمعيت زنان مبارزه با آلودگي محيط زيست گذاشته است. اما او ديگر در ميان ما نيست، ديروز صبح جمعي از دوستداران طبيعت خبر دادند كه اين پيرترين مرد فعال محيط زيست كشور، دار دنيا را وداع گفته است. خبر، خيلي تكان‌دهنده بود، اما در عين حال در خود نشاني از مرگ متفاوت دوستداران طبيعت داشت. خانواده ابوالحسني مي‌خواهند به جاي برگزاري چند مراسم پرخرج و دست و پاگير روزي دور هم جمع شوند و به ياد او كه حالا دستش از دنيا كوتاه شده جايي در اطراف تهران درخت بكارند. نمي‌دانم شايد سبز كردن زمين به جاي توليد زباله‌هايي كه از مراسم عزاداري به وجود مي‌آيد، وصيت خود او بوده، ولي هر چه هست درختكاري براي او حركتي سمبليك است تا نشان دهد كه جسد انسان به جاي به زحمت انداختن ديگران مي‌تواند ققنوسي شود كه با از بين رفتنش موجودي تازه خلق كند و درختي بنشاند. نمي‌دانم شايد روزي كه اين دوستدار پير طبيعت به دنيا آمده كسي به يمن ميلادش درختي كاشته و حالا كه از دنيا مي‌رود نيز برخي به يادش درخت مي‌كارند تا ثابت كنند كه مرگ يك انسان سبزانديش نيز نه اتفاقي سياه كه رويدادي سبز است.
با تشکر از سرکارخانم زهرا کشوری نویسنده این مطلب در پيچ وتاب‌هاي پردرد روستاي «زيارت مرگ تدريجي يك رويا جام جم آنلاين: ابرها پايين آمده بودند و آسمان يك دل سير باريده بود كه تصميم گرفتيم جاده ناهارخوران را پياده تا روستاي زيارت برويم. روستايي كه خيلي زود سرزبان‌ها افتاد و مقصد بسياري از گردشگران شد. گردشگراني كه خانه‌هاي پيش ساخته خود را روي كول گذاشتند و زمين نگذاشتند مگر به مرگ چند درخت. نمي‌خواهيم همسفران كسل‌كننده‌‌اي به نظر برسيم،بنابراين گله و شكايت را مي‌گذاريم براي آخرهاي سفر البته اگر بتوانيم از ناهارخوران تا خود روستاي زيارت، جاده در پيچ و خمي‌سبز پنهان شده است. براي همين هم نمي‌دانيم درست چه زماني به زيارت مي‌رسيم. هرلحظه فكر مي‌كنيم كه زيارت با همه زيبايي‌هايش، پشت پيچ بعدي انتظارمان را مي‌كشد. اما دوباره رديف سبز درختان است با شب كلاه سفيد كه مه آسمان هاي شمالي برسرشان گذاشته است. مسير پر از گردشگراني است كه در پناه چادري و زير سايه درختي لحظه ميگذرانند به زيبايي. فرصتي دست داده تا با طبيعت يكي شوند. ماشين است كه مي‌آيد و مي‌رود و من با خودم فكر مي‌كنم اين همه ماشين در كجاي زيارت آرام مي‌گيرند. اصلا اين همه ماشين ميان آن همه زيبايي چه مي‌كند و زيارت به چه قيمتي با آنها يكي مي‌شود. زيارت خط وصل 2 دامنه كوهستاني و جنگلي است. همين موقعيت است كه تابستان‌هاي شگرف را به او ارزاني مي‌دارد. البته زمستان‌ها هم طرفدار خود را دارد. به زيارت كه رسيده باشي، يكهزار متر از سطح دريا فاصله گرفته‌اي و به همان نسبت به آسمان آبي البته گرفته‌اش نزديك شده‌اي. رويايي كه همنفس تبر شده است زيارت را در 17 كيلومتري جنوب شهر گرگان مي‌يابي. از شمال به «ناهارخوران» و ارتفاعات «بندسر» و «خمام شهر» دامان مي‌كشاند. همسايه مشرقي ارتفاعات «خال دره» مي‌شود. از غرب به ارتفاعات «اديم» و «مازوكش» و «كمرسر» تكيه مي‌دهد و از جنوب، چهره به آبشاري زيبا مي‌سپارد. سر به جنگل كه مي‌گذارد، تازه مي‌شود ابر و مجن. وكيست كه همپاي جاده‌ها بوده باشد و زيبايي‌هاي جنگل‌ ابر شاهرود در گوشش زمزمه نشده باشد. معلوم است كه اهالي زيارت به اين همه رفت و آمد عادت كرده‌اند. براي آن‌كه اصلا از ديدن اين همه مهمان با ماشين‌هاي آنچناني نه تعجب مي‌كنند نه توقفي. سرشان به كار خودشان است. بنابراين شايد اصلا از شما هيچ چيزي نپرسند. اما اگر مخاطب‌شان قرار دهي، مهربان با لهجه محلي جوابت مي‌دهند و شايد هم هيچ نفهمي ‌كه چه مي‌گويند. برخلاف روستاهاي ديگر، اينجا تا دلت بخواهد ساخت و سازست. پايان يك رويا كه مي‌رود تلخ شود همچون زهر. رويايي كه سبزسبز برچيده مي‌شود و خانه‌هاي پيش ساخته نارنجي به جايش مي‌نشيند. خانه‌هاي شيك كه تا كمركش كوه رفته‌اند. كمركش كوه كه هيچ، مي‌روند تا قله را فتح كنند. اما نمي‌دانند فتح قله بدون اين همه زيبايي به هيچ نمي‌ارزد و ته آن، يك آه از سر افسوس و پشيماني مي‌ماند كه هرگز قابل جبران نخواهد بود. اگر شبي را در زيارت صبح كرديد و صبح چشم را به روي خانه شيرواني باز كرديد كه ديروز در سايه‌سارش زندگي كرده‌ايد، اصلا تعجب نكنيد. ساخت و ساز در اين روستا به همين شدتي كه گفتيم، اتفاق مي‌افتد. همان درختان پر شاخ و برگي كه ديروز در گذر از ميان آن، دست به دامانت شده‌اند و احتمالا نخي از لباستان را به خود گره زده‌اند. براي اين‌كه باز هم سبز بماند و سبز بخوانند. اما درختان اينجا مدتي‌است كه همنفس تبر شده‌اند. تيشه به ريشه مي‌زني در همان بدو ورود، بخش قديمي‌ و سنتي آن را رد مي‌كنيم؛ تيشه است كه در كار ريشه شده به ريشه كني. نخستين چيزي كه در چشم ما چون نيشتر فرو مي‌رود؛ هتلي است با شيشه‌هاي سياه كه هيچ همخواني با بافت تاريخي روستا ندارد. اين هتل تنها هتل زيارت است كه اتفاقا روزگار پر رونقي دارد. اما هيچ سنخيتي با روستا و طبيعت آن ندارد. ساختماني ساخته شده از شيشه و سنگ. تا دلتان بخواهد آسمان روستا را خراش داده و سايه بر زيبايي كهنه و قديمي‌ آن افكنده است. كم‌كم به جاي درختان سر به فلك كشيده و وحشي، ديوار سنگي خانه‌هاست كه در دو سوي جاده صف مي‌كشد. خانه‌ها هر روز بيشتر جنگل ‌را به پشت مي‌رانند. جنگل كه خود روزگاري سايه‌سار زندگي بود پشت زندگي در حال توسعه امروز زيارت، گم‌ مي‌شود. دو سوي جاده را ساختمان هاي نيمهساز پوشانده و عرصه بر سبزي آن بسته است. برخلاف روستاهاي ديگر، اينجا تا دلت بخواهد ساخت و سازست. پايان يك رويا كه مي‌رود تلخ شود همچون زهربه كار عكاسي مشغول مي‌شوم و از همراهان باز مي‌مانم. سر راهمان جلوي در يكي از همان ساختمان‌هاي غريبه، مردي ايستاده است با ساعتي در دست؛ مردي لاغراندام با پيراهني و يك شلوار كردي. با لهجه محلي كه مدام يك سوال را تكرار مي‌كند. بالاخره متوجه مي‌شوم كه مي‌خواهد ساعتش را تنظيم كند. ساعت را دقيق به او مي‌گويم و او دوباره تكرار مي‌كند و تاكيد مي‌كند كه حتما ساعت دقيق را گفته باشم. به او اطمينان مي‌دهم و مي‌روم. بدون اين‌كه بدانم كار او همين است كه با يك ساعت جلوي در خانه‌اش بماند و هركس از آنجا رد مي‌شود از او ساعت دقيق زمان را بپرسد. همان طور كه پيشتر از من، از همراهانم پرسيده بود و لابد بعد از من از كساني ديگر. پيش از اين‌كه سر بگذاريم به جنگل راهي قهوه‌خانه سنتي زيارت مي‌شويم كه توسط خانواده‌اي محلي اداره مي‌شود؛ مادري به همراه فرزندانش. خود، نان مي‌پزد و پسرانش قهوه‌خانه را مي‌گردانند. نان‌هاي زيارت معروف است و معمولا هركس به اين سمت آمده هم نمك‌گير اهالي مي‌شود و هم نان به سوغات مي‌برد براي ديگران. اما از بين تمام كساني كه نان مي‌فروشند، نان‌هاي اين قهوه خانه خواهان بيشتري دارد. قهوه‌خانه سنتي است و وحشي. با طبيعتش همخواني دارد همين طور كه بايد داشته باشد. نزديك غروب است و خود را با نان‌هاي او و نيمروهاي فرزندانش مهمان مي‌كنيم. با چاي لب‌سوزي در استكان‌هاي كمرباريك. منظره روبه‌رو دست خيال ما را مي‌گيرد، از درختان انبوه رد مي‌كند و مي‌سپارد به دست آسماني كه او نيز دلش گرفته است. حق دارد ببارد. حق دارد بارانش به اندازه باران‌هاي روستاي «ماكوندوا»، «گابريل گارسياماركز» در رمان «صد سال تنهايي » باشد كه 4 سال باريد. اين آسمان هرچه رشته امروز پنبه شده است. به جاي چمن‌هاي سبز و معطر، آسفالت داغ بر زمين مي‌ريزند و صداي خودروها و كاميون‌هاي حامل مصالح ساختماني، جايگزين قهقهه كودكان و پرندگان مي‌شود. سردر مغازه‌هاي روستا كه حالا تعدادشان چند برابر شده، بهجاي گيوه و گليم، پارچه‌هايي با عنوان مشاور املاك آويختهاند. در حال حاضر بيشترين تعداد مغازه‌هاي فعال در زيارت را مشاوران املاك به خود اختصاص داده‌اند و بيشترين شغل ايجاد شده، در زمينه ساخت و سازهاي ساختماني است. زيارت هم، مانند كلاردشت از بين رفت و البته با وضعي بدتر از آن. حداقل مسوولان و مطبوعات عليه تخريب كلاردشت، در رساندن آواي خود به گوش دولتمردان تلاش كردند ولي زيارت در اوج مظلوميت و خاموشي مي‌رود تا به فراموشي سپرده شود. در زيارت ويلاسازي نمي‌كنند كه حداقل در هر ويلايي، حياط و باغچه و درختي است. در زيارت آپارتمان‌سازي مي‌كنند و عملي را مرتكب مي‌شوند كه به هيچ روي نمي‌توان بسادگي از كنار آن گذشت. زيارت خاموش را ظالمانه به تيغ لودرها سپردند و بوميان ناآگاه به خيال خوش تصاعد قيمت زمين، باغات و مراتع سبز را به «بساز و بفروش‌ها» تقديم كردند؛ چه خيال خامي! دم غروب است و همه مي‌خواهند برگردند. آنچه از دل قهوهخانه در چشمان ما نقش مي‌برند چيزي جز افسوس ندارد. گذر حيوانات باركش (اسب و الاغ و قاطر) در كنار ويراژ پژو، سمند و پرشيا حقيقتي تلخ است كه چون دشنه‌اي داغ در بن چشمانت مي‌نشاند. ويراژهايي كه در ميان صداي «مشكوكم مشكوكم» خواننده گم‌ مي‌شود. فكر مي‌كنم سال ديگر اگر گذرمان به اينجا افتاد، بايد مرگ زيارت را تا ته روستا آنجا كه آبشاري طره به زمين مي‌كشاند عزا بگيريم.