۱۳۸۸ آذر ۸, یکشنبه

اولین نشست کمیته جامعه ایمن شهرداری منطقه یک و چند سوال ؟

در مورخه 4/9/88 ساعت 17ال 20 اولین نشست کمیته جامعه ایمن شهرداری منطقه یک در سالن اجتماعات مرکز علوم ستاره شناسی تهران برگزار شد در این نشست از اساتید دانشگاههای ؛ کارشناسان و فعالین محیط زیست شهر تهران ؛ ورزشکاران و مربیان ورزشی ؛ مدیران شرکتهای خصوصی ؛ شورا یاران محلی ؛ امداد گران سازمان هلال احمر ؛ کوهنوردان ؛ مهندسان و معماران و بقیه مهمانیکه که به طریقی می توانند در ساخت شهر ایمن به شهرداری منطقه کمک کنند دعوت شده بود تا در این نشست حضور داشته باشند در ابتدا پس از سرود جمهوری اسلامی و تلاوت آیاتی ازقران مجید جلسه با سخنرانی آقای احمدی بافنده شهردار منطقه یک و رئیس کمیته راهبردی جامعه ایمن شهردار منطقه یک با موضوع اقدامات و راهکارهای شهرداری منطقه یک در خصوص کاهش حوادث و بالابردن سطح ایمنی شهروندان شروع شد .ایشان درابتدا ضمن خوش آمد گویی به مهمان به سخنان آقای دکتر قالیباف اشاره کرد که در راستای تدابیر شهردار تهران ؛نسبت به اینکه در آینده نزدیک شهر تهران باید عنوان ایمن ترین کلان شهر در منطقه و جهان را به خود اختصاص دهد. لذا به درخواست شهردار محترم تهران بدین منظور کمیته راهبری جامعه ایمن شهرداری در مناطق مختلف شهر تهران شروع به فعالیت کرده اند که منطقه 22 شهرداری از پیشگامان این فعالیت می باشد و در منطقه یک این کمیته از ابتدای مهر ماه سال جاری آغاز به کار نموده است و در صدد تعیین اولویت ها به منظور تشکیل کمیته ای اجرایی می باشد . ایشان با تعریف که از جامعه ایمن داشتن به این موضوع اشاره کرد که همه حوادث جامعه را نمی توان از بین برد ولی می توان با اقدامات اصولی این حوادث را بسیار پایین آورد به جامعه ایمن از تولد انسان تا پس از مرگ آن اشاره کرد که اگر وجود نداشته باشد می تواند باعث اتفاقات ناگواری شود . ایشان در ادامه سخنانش به فعالیتهای که در ایام مدیریت ایشان در شهرداری منطقه یک انجام شده است اشاره کرد مانند ساخت پارک برای استفاده معلولین در ولنجک ؛ بحث مناسب سازی پارکها جهت استفاده از کودکان و تنوع در ورزش و تفریح در پارکها مخصوصا" برای کودکان که هم شاداب باشد و هم جنبه ورزشی وتفریحی داشته باشد و در هنگام استفاده از وسایل و ادوات بازی و ورزشی به آنان آسیبی نرسد و از طرفی به آنان در کودکی جسارت دهد تا در بزرگ سالی افرادی با جسارت و شجاع باشند . ایشان به تعداد پارکهای موجود در منطقه را که پیش از مدیریتش از 80 به 100 رسیده است ؛ ساخت پارک جنگلی به وسعت 400الی 500 هکتار در منطقه که قابل برداشت نیز باشند و از جمله فعالیتها که در منطقه یک در حال انجام است مانند اصلاح هندسی شبکه ترافیکی و نصب علائم رانندگی ؛ پایدارسازی و ایمن سازی دیواره جدار بزرگراه ها ؛ ایمن سازی حدود یک صد باب مسجد به ارزش یک میلیارد تومان ؛ ایمن سازی هفت رود دره واقع در منطقه یک در شمال شهر تهران اشاره کرد . او از دیگر مشکلات منطقه یک را بارش برف و باران در فصل سرما ذکر کرد که جهت جلوگیری از سوانح برفی ؛همچنین بهسازی و ایمن سازی بافت فرسوده ؛ ساماندهی و ایمن سازی کوهستان مشرف به منطقه یک (که حدود 160 کلیومتر منطقه کوهستانی در این منطقه وجود دارد) که افراد با همه سن سال بتوانند در این مسیرها کوهپیمای کنند از دیگراقداماتی است که شهرداری منطقه یک در حال ایمن سازی آن است ایشان در پایان اشاره به این موضوع کرد که تا چند سال آینده تهران باید به شبکه جهانی جوامع ایمن به پیوند. و اما منطقه یک ... با توجه به اینکه موضوع ایمن سازی شهر تهران یکی از مباحث مهم زندگی شهری می باشد مخصوصا" برای شهری مانند تهران که طبق قواعد مهندسی شهر سازی نشده است که جناب شهردار قالیباف انگشت خود را بر روی نکته اساسی گذشته اند ولی مواردی که اینجاب فکر می کنم در این جلسه خیلی روی آن کم صحبتی شد عدم وجود کارگروه مستقل برای محیط زیست می باشد و زیرا محیط زیست شهری را در کارگروه کوهستان ؛ تفرجگاه ها و گردشگری قرار داده اند. موضوع محیط زیست شهری که امروزه در جهان موضوع اصلی می باشد و اگر رفع مشکلات محیط زیست شهری در جهان مهمتراز موضوع ایمن سازی شهری نباشد ولی حتما" هم سطح ایمن سازی شهر می باشد ؛ اهمیت دادن به محیط زیست شهری (با آن همه آلودگی های زیست محیط شهری ) در ایمن سازی شهرها ؛ اگر جزء اولویت های اول قرار نداشته باشد شاید آن ایمن ساز شهری بعدا" به مشکلات جدی روبرو شود. اینجانب اعتقاد دارم در سالهای اخیر یکی از مهمترین معضلات جوامع بشری محیط زیست می باشد مخصوصا" بنا به شناختی که از شهر تهران دارم بنا به دلایل زیر در منطقه شمیران به چند مورد آن در گذشته کم بهای داده شده است . 1 – در منطقه یک شهر تهران در روزگارانی نه چندان دور ( اوایل انقلاب و حتی سالهای آخر جنگ ) ارتفاع درختان آن از بیشتر خانه موجود در منطقه بلندتر بود و برعکس ریه های انسان که با گرفتن گاز co2 و تحویل اکسیژن باعث کاهش آلودگی شهر می شد ولی امروز آن درختان یا وجود ندارند یا در میان برج ها ناپیدا شده اند. باغهای بزرگ دیروز با درختهای سر به فلک کشیده آن ؛ امروز مورد هجوم دلالان بساز به فروش قرار گرفته اند و باغهای قدیمی که اکثرا" دارای تعداد زیاد از درختان کهنسال بودند هر روز قلع و قمع می شوند و به جای آن درختان ؛ ابتدا ستونهای فلزی سبز می شود که بعدا" با کمک سیمان و آجر و بقیه مصالح ساختمانی به برج تبدیل شوند و کسی نیز نمی داند اینها بساز بفروشها چه کسانی هستند و از کجا مجوز ساخت برج را گرفته اند. ولی بسی جای خوشحالیست که وقتی از هر مسئولی امور از این ساخت سازها منطقه شمیران سوال می شود آنان کاملا" اضهار بی اطلاعی می کنند ( سال 1380 در مورد برج سازی در منطقه یک در دوران ریاست آقای عطریان فر ریاست شواری اول شهر تهران به عنوان یک فعال محیط زیست از ساخت سازمحدوده دربند سوال کردم ایشان گفت که مجوز این ساخت ساز در دوره مسئولین قبلی صادره شده و خارج از اداره ماست که جلوی آنان را بگیریم و همچنین سال گذشته نیز در جلسه ای از آقای دکترچمران ریاست شواری شهرتهران در دوره دوم و سوم از برج سازی در درکه سوال کردم ایشان نیز همان حرفهای آقای عطریان فر را تکرار کرد و این ساخت ساز را محکوم کرد و مجوز آن را به دوره قبل محول کرد حتی ایشان به ساخت برجی اشاره کرد که به همت شخص ایشان جلوی ساخت ساز آن برج گرفته شده است ) 2 - در شمیران بر سر آبهای روانی که از کوه جاری می شود( آبهای که ازنزولات آسمانی می باشد و رحمت خداوند بر بندگانش می باشد که ارزش این آبهای گران بها با توجه به خشک سالی های چند سال اخیرکاملا" مشخص می باشد ) که از بارش باران و یا آب شدن برف در ارتفاعات حاصل می شود و از نعمت های خدادی است که می توان بدون صرف هیچ هزینه برای تصیفه آن ؛ از آن نوشید و یا دیگر موارد بهداشتی استفاده کرد ولی بعلت ساخت ساز بیرویه در حاشیه رود دره های و ریختن زباله ها و قرار دادن لوله های فاضلاب در رودخانه ها منطقه درهنگام عبور آب رودخانه از لابلای دکه ها و مغازه ها و همچنین ویلا ها حاشیه های رود دره های این آب به فاضلاب تبدیل می شود که هیچگونه استفاده از آن کرد و در ادامه مسیرش شهر و مناطق کشاورزی را نیز آلوده می کند 3 - شمیران نشیان که طبق اعتراف مسئولین اکثرا" آنان از ثروتمندان شهر تهران می باشند ( وجود کاخ های به جا مانده از دوران شاهنشاهی و وجود خانه های چند هزار متری نشانه های از صحیح بودن این گفته است ) که این افراد در پایین شهر یا دارای کارخانه یا تجارتخانه می باشند و یا کسانی هستند که بنا به موقعیت شغلی خود مانند مهندسین و پزشکان و یا افرادی دیگر که در رشته کاری خود از نخبگان می باشند و از این طریق ثروتی بیشتر از دیگران کسب می نمایند که طبق نظر بعضی کارشناسان یا کارخانه هایشان در پایین شهر به آلوده کردن محیط زیست متهم هستند و خود نیز در بالا شهر با از بین بردن طبیعت خدا و ساخت ویلا و یا با مصرف اقلام تجملاتی باعث تولید زباله های بیشتری می شوند که به محیط زیست خسارت جبران ناپذیر وارد می کنند . 4 – اگر بخواهم به موارد دیگر اشاره کنم می توان به موضوع وجود زباله در کوهستان که از طرف بعضی از کوهرو ها و مردم محلی در منطقه رها می شود ؛ موضوع ترافیک و آلودگی هوا ؛ و عدم بازیافت زباله از مبدا و غیره اشاره کرد . موضوعی که باید به آن اشاره کرد این است که در پایان جلسه در ارائه پشنهادات بنده به تشکیل کار گروه حمایت از باغها شمیران اشاره کردم زیرا ترس آن دارم که این این باغات و درختان به جا مانده اگر از آنان با چنگ دندان دفاع نکنیم آنان نیز به بهانه های مختلف از بین رفته و بعدا" افسوس امروز را بخوریم . در پایان جا دارا نکاتی از منطقه 1 اشاره می کنم وسعت محدوده منطقه یک 64 کیلومتر می باشد و حریم آن که بیشتر دامنه های جنوبی البرز می باشد 160 کلیومتر می باشد منطق یک دارای 10 ناحیه و 26 محله می باشد که جمعیت آن 410000 نفر می باشد و سطح سواد مردم این منطقه 92% می باشد . منطقه یک به دلیل جاذبه های گردشگری و کوهپایه ای و تفریحگاهی و دو مجموعه بزرگ فرهنگی هنری سعد آباد و نیاوران و وجود اماکن مقدسی چون امامزاده صالح و امامزاده قاسم و امامزاده علی اکبر و بیت امام خمینی جمعیت سیار آن به بیش از دو برابر جمعیت ساکن خود منطقه بازدید کننده دارد

۱۳۸۸ آبان ۲۵, دوشنبه

بررسی مشکلات کوهستان در کمیته محیط زیست شورای شهر

جلسه کار گروه کوهستان و گردشگری کمیته محیط زیست شورای شهر" با موضوعاتی چون بررسی مشکلات جاده کشی در روستا ی سولقان بالا و همچنین گزارش از فعالیت چندین ساله فعالین محیط زیست کوهستان" برگزار شد. در این جلسه که باحضورجناب آقای دکتر پیراسته و جناب دکتر قصریانی از مسئولین کارگروه کوهستان و گردشگری ؛ نمایندگان تشکلهای زیست محیطی فعال در کوهستان ؛ نمایندگان شهرداری منطقه 5؛ نماینده فدراسیون کوهنوردی ؛ نمایندگان اداره کل منابع طبیعی استان تهران ؛ سرکار خانم مهندس دیانت شهردار کوهستان منطقه یک ؛ نماینده تله کابین توچال و نمایندگان موسسه های گردشگری و تعدادی از حاضرین دیگر در مورخه 25/8/1388 در سالن جلسات شورای شهر تهران برگزار شد. در ابتدا جلسه اولین موضوع جلسه "که جاده کشی غیر قانونی در روستای سولقان بالا بود" بررسی شد که ابتدا فعالین محیط زیست کوهستان در مورد تجاوزات اخیر به حریم کوهستان مخصوص در روستای سولقان بالا (که با نمایش تعدادی عکس که از محل جاده کشی گرفته شده بود همراه بود) گزارشی ارائه دادند. ابتدا نماینده تشکلهای زیست محیطی فعال در کوهستان طی سخنانی نسبت به جاده کشی اخیر به این مورد اشاره کرد که این جاده کشی توسط اهالی محلی بدون هیچگونه مجوزی انجام شده و هیچ سازمان و یا اداره دولتی در این جاده کشی دخالتی نداشته است و بقیه نمایندگان تشکلها حاضر درجلسه نسبت به این نوع فعالیتها در مناطق حفاظت شده دیگر هشدار دادند . سپس نماینده اداره کل منابع طبیعی با توضیح مختصری نسبت به جلوگیری جهت جاده کشی در این منطقه اعلام کرد از طرف اداره کل منابع طبیعی استان تهران این جاده کشی کاملا" غیر قانونی می باشد و نسبت به این موضوع شکایتی از طرف این اداره به شماره نامه 47/67/5982 مورخه 19/8/88 دادسرای مبارزه با زمین خواری در منطقه 3 قوه قضائیه ارائه شده است و تا کنون قاضی پرونده هنوز هیچ دستوری جهت جلوگیری صادر نکرده است و همچنین متذکر شد در چندین نوبت با برداشتن سوئیچ بیلی مکانیکی توسط ماموران منابع طبیعی جلوی فعالیت دستگاه های مکانیکی گرفته شده است ولی راننده با استفاده از کلید یدکی دوباره پس از خارج شدن ماموریناز آن محل دوباره شروع به کار می کند. در ادامه جلسه آقای دکتر پیراسته از نمایندگان شهرداری منطقه 5 در خواست کرد که درمورد این جاده توضیحاتی ارائه دهند که آنان نسبت به موضوع جاده کشی در آن منطقه هیچ اطلاعاتی نبست به این جاده کشی نداشتن و انگار اولین باری بود که می شنیند در منطقه 5 چنین جاده در حال کشیدن است . همچنین سرکار خانم دیانت نیز به این موضوع اشاره کرد در مالکیت این بخش بین منطقه 5 و 22 اختلاف نظر وجود دارد. در ادامه جلسه آقای دکتر پیراسته از آقای مهندس مدیری مدیر طرح جامع تفضیلی شهر تهران در خواست کرد که با بررسی نقشه منطقه طی گزارشی در همین هفته به کمیته محیط زیست شورای شهر و خانم دکتر ابتکارارائه دهد و همچنین با جمع آوری اسناد و مدارک توسط بقیه حاضرین در جلسه مخصوصا" شهرداری منطقه 5 در جلسه بعد کارگروه کوهستان و گردشگری این موضوع بررسی مجدد می گرددو در آن جلسه نسبت به پیامدهای این مشکلات نتیجه گیری خواهد شود . در ادامه جلسه آقای اشتری مدیر عامل انجمن حفظ محیط کوهستان با ارائه یک پاور پونت نسبت به موضوع کوهستان اطلاعات جالبی از فعالیت چندین ساله فعالین محیط زیست کوهستان ارائه نمودند.

۱۳۸۸ آبان ۲۳, شنبه

از دفتر جبهه سبز ایران تا خانه سرای محله نیلو فر

بنام خدا از دفتر جبهه سبز ایران تا خانه سرای محله نیلو فر چند روز پیش دوست عزیز و ارجمندم جناب آقای درویش در وبلاگ خود مطلبی را نوشته بودند با این عنوان "روزگار سینوسی سبز نویسها در وبلاگستان فارسی" لذا دوست داشتم که این مطلب به صورت یک چالش بین فعالین محیط زیست نسبت به کاهش فعالیت های زیست محیطی مطرح کردد و خود به عنوان یکی از فعالین محیط زیست در ده سال اخیر نوشته زیر را خدمت دوستان ارائه می کنم و امیدورام که دوستان نیز اگر مطلبی دارند ارائه گردد . در مراسم روز ختم پدر دوست عزیزم جناب آقای درویش یکی از فعالین محیط زیست و منابع طبیعی از جلوی پارک آزادگان واقع در ضلع جنوبی بزرگراه رسالت می گذشتم . چشم به ساختمان جبهه سبز ایران افتاد که در وسط پارک آزادگان قرار دارد ولی ناگهان چشم به تابلوی افتاد که به جای تابلو جبهه سبز ایران قرار نصب شده بود متاسفانه به جای تابلو دفتر جبهه سبز ایران ؛ تابلوی دیگری به نام خانه سرای محله نیلوفر نصب شده بود . بسیار ناراحت غمگین شدم همه افکارم به ده سال پیش برگشت که برای اولین باری جهت عضویت با خانواده ام به دفترجبهه سبز مراجعه کردیم به یاد قیافه های شاد خندان جوانانی افتادم که وقتی برای اولین بار به ملاقاتشان می رفتیم چنان با ما برخوردهای دوستانه داشتند که انگار سالهاست آنان ما را می شناسند . آنان چنان از مشکلات و معضلات محیط زیست کشور عزیزمان ایران صحبت می کردند که گوی همه انرژی خود را جهت حال این مشکلات گذشته بودند . در اوایل شروع به فعالیت جبهه سبز ایران طبق قوانین آن تشکل زیست محیطی اعضا جدید که عضو جبهه سبز می شدند جهت آشنای با مواضع و فعالیت های جبهه سبزایران ؛ باید در یک نشست معارفه با حضور مدیرعامل جبهه سبز برگزار شرکت می کردند که این نشست روزهای سه شنبه اول هر ماه بر گزار می شد . در اولین نشستی که اینجانب و خانواده ام به عنوان اعضا جدید جبهه سبز به دفتر جبهه سبز دعوت شدیم اردی بهشت سال 1378 بود در آن نشست به غیر از ما حدود 20 تازه وارد دیگر عضو جبهه سبز ایران شده بودند که در آن جلسه حضور داشتن و آقای دکتر سیامک معطری مدیر عامل جبهه سبز ایران در آن جلسه از مشکلات محیط زیست کشور صحبت نمودند و ایشان گفتند اگر دولت و مردم نکات زیست محیطی را مراعات نکنند در آینده نه چندان دور این مشکلات و معضلات گریبانگیر مردم خواهد شد . شروع رسمی و علنی فعالیت تشکل زیست محیطی جبهه سبز ایران به سال 1375 و 1376بر می گردد و در آن سالها رویکرد مردم به فعالیت های اجتماعی به دلایل "حضور مردم در صحنه انتخابات دوم خردادسال 1376 وهم به علت آشکار شدن مشکلات زیست محیطی در جامعه ایران که در آن سالها آثار آن در حال ظاهر شدن بود و به تبع فعالیتهای سبزها در دنیا که اخبار و اطلاعات آن هر روز در دنیا منتشر می شد " خیلی زیاد بود مخصوصا" حضور جوانان که بعضی از آنان در رشته های محیط زیست دانشگاه ها تحصیل می کردند جهت پیوستن به فعالیت های زیست محیط زیاد بود؛ از طرفی دولت وقت نیز از این نوع فعالیت ها حمایت می کرد اگر به آرشیو فعالیتهای زیست محیطی آن سالها مراجعه کنید خواهید دید که برنامه فرهنگی و نمادین در آن سالها با تعداد زیادی داوطلب بگزار می شد . از نظر تاثیر گذاری فعالیت های زیست محیطی درکشور ایران ؛ نمی توان گفت جبهه سبز اولین تشکل زیست محیطی ایران بود ولی بر کسی پوشیده نیست که یکی از تاثیر گذارترین تشکلهای زیست محیطی در فعالیت های محیط زیست کشور ایران جهبه سبز بود این تشکل زیست محیطی در حدود چند سال از فعالیت خود به جرات می توان گفت که بزرگترین تشکل زیست محیطی چند سال اخیر کشور بود . وجود نیروهای داوطلب جوان ؛ فعال و با سواد در این تشکل زیست محیطی توانست تاثیر زیادی در شناسائی معضلات و مشکلات زیست محیطی کشور داشته باشد و آنان توانستن با اجرای پروژه های ملی و منطقه با همکاری نهاد های همچون سازمان محیط زیست و سازمان جنگلها ؛ مراتع و آبخیزداری و شهرداری تهران و همچنین نهادهای بین اللملی در منطقه ایران و کشورهای همسایه به حل بعضی از این مشکلات کمک کنند . ولی انگار باید سر گذشت همه انجمن ها و سازمان ها غیر دولتی در ایران یکسان باشد یعنی یک شروع به فعالیت یک صعود و در آخر کار یک فرود وجود داشته باشد لذا بعد چند سال فعالیت جبهه سبز انگار باید به سر نوشت دیگر تشکل ها و گروه های دچار می شد . مشکلات و مسائلی داخلی و بیرونی جبهه سبزپس از چند سال فعالیت باعث شد که این تشکل زیست محیطی در سراشیبی فرود قرار گیرد تا اینکه امروز در فعالیتهای محیط زیست ایران دگر نامی از جبهه سبز ایران مطرح نباشد و اگر تعداد محدودی از اعضای قدیم جبهه سبز فعالیتی هم داشته باشند بسیار محدود نا چیز است . اگر بخواهم به عنوان یک عضو جبهه سبز ایران به نکات مثبت فعالیتهای جبهه سبز در ایام فعالیت خود به پردازم این نکات عبارتند از 1 – اعضای جبهه سبز با نوشتن مطالب علمی در کتب و نشریات و مصاحبه های مختلف با رسانه های گروهی نسبت به مشکلات و معضلات زیست محیطی کشور و تشکل کارگاه آموزشی و اجرای فعالیتهای فرهنگی و نمادین زیست محیطی و همچنین بیان راه حلهای جهت رفع این مشکلات خدمت بزرگی به محیط زیست کشور نمودند . 2 –آموزش و تربیت تعداد زیادی از جوانان فعال محیط زیست در جامعه ایران که هر کدام از این جوانان امروزه می توانند خود حلال بعضی از مشکلات محیط زیست کشور باشند از دیگر دستاوردهای این تشکل زیست محیطی بود . 3 – با تشکل شعب جبهه سبز در سراسر کشور توانستند مبحث علم محیط زیست را از محیط های آکادمی و روشنفکری به میان مردم عادی جامعه ببرند . 4 – فعالیت های داوطلبانه جبهه سبز مخصوصا" در میان جوانان باعث شد که دیدی بسیاری از مسئولین نسبت به واگذاری بعضی از مسئولیت های اجتماعی به جوانان هموار شود . نکات منفی که باعث شد جبهه سبز از فعالیتهای زیست محیط کنار رود 1 – یکی از مشکلات تشکل زیست محیطی جبهه سبز قائم به شخص بودن جبهه سبز بود ( تا وقتی که دکتر معطری مدیر عامل جبهه سبز بود و در ایران حضور داشت فعالیتهای جبهه سبز روند عادی خود را داشت با رفتن ایشان جهت ادامه تحصیل به خارج فعالیتهای جبهه سبز کم شد ) 2 – بنیان گزاران جبهه سبز و بقیه اعضا ی این تشکل در طول فعالیت چندین ساله نتوانستن در میان افرادی حاضر کسانی را در سطح مدیر کلی پرورش دهند که بعد از کنار کشیدن یا باز نشسته شدن بنیان گزاران آن تشکل از فعالیتهای زیست محیطی ؛ این افراد بتوانند سکان هدایت جبهه سبز را حفظ کنند . 3 – بعضی از فعالین محیط زیست اعتقاد دارند که جبهه سبزها به مشارکت و هم اندیشی با دیگر تشکلها اعتقادی نداشتند و آنان در فعالیتهای مشارکتی در بین تشکلها همکاری خوبی نداشتن و دوست داشتن فقط نام جبهه سبز مطرح باشد تا نام همه تشکلهای زیست محیطی فعال در کشور ایران مطرح باشد . ( که به اصطلاح عامیانه تک روی می کردند ) 4 - از دیگر مشکلات جبهه سبزها همچنین استفاده از موقعیت جبهه سبز در منافع شخصی بعد از اینکه آنان با نام جبهه سبز مشهور شدن ولی بعدا" به خاطر منافع شخصی باعث کناره گیری از این تشکل زیست محیطی گردیدند به اصطلاح مردم تشکل جبهه سبز فقط نردبان ترقی آنان شد . 5 – از موارد دیگری کاهش فعالیت جبهه سبز کاهش مشارکت دولت در همکاری با تشکلهای زیست محیطی و کاهش مشارکت مردم در این نوع فعالیت ها می باشد که در این نوشته به آن نه خواهم پرداخت . وقتی به گذشته فعالیت جبهه سبز ایران بر می گردیم و به فعالیتهای که در دفتر جبهه سبز برای محیط زیست ایران انجام می شد ودیگر آن دفتر به تشکلها زیست محیطی تعلق ندارد در آن دفتر دیگر برای محیط زیست کشور تصمیم گیری نمی شود بلکه در آن دفتر برای امور فرهنگی یک محله تصمیم گیری می شود تازه انسان می فهمد که ارزش هر مکان به خود مکان بستگی ندارد بلکه به کسانی بستگی دارد که در آن مکان فعالیت می کنند ؛ امیدوارم روزی همه مردم ایران خود یک فعال محیط زیست باشند .

۱۳۸۸ آبان ۲۲, جمعه

بنام خدا مردی که همیشه به یاد دیگران درخت می کاشت عاقبت برای او نیز درخت کاشتند وقتی کودک بودم داستانی مادرم برایم تعریف می کرد که در شهری کوزه گری بود که یک کوزه ای در گوشه ای از مغازه اش گذاشته بود و هرکسی که فوت می کرد و یا جنازه ای را از جلوی مغازه اش تشیع می شد برایش تکه سنگی در کوزه می انداخت و بلاخره یک روزی حضرت عزرائیل (مرگ ) به سراغ کوزه گر می آید و کوزه گر از دنیا می رود بعد از چند وقت شخصی که از فوت کوزه گر خبر نداشته در بازار شهر به سراغش می آید و دنبالش می گردد و از هر کسی که سراغ کوزه گر را می گیرد همگی به می گویند کوزه گر در کوزه افتاد. و این حکایت داستانی است که امروزبرای مردی سبز اندیش ایران اتفاق افتاده است . مردی که همیشه به یاد دیگران درخت می کاشت عاقبت برای او نیز درخت کاشتند ؛ عاقبت برای مرحوم حسین ابوالحسنی که یک عمر به یاد دیگران درخت کاشته بود در روز جمعه مورخه 23/8/88 دوستداران آن مرحوم به یاد ایشان در پارک های طالقانی در کنار ایستگاه مترو حقانی و قیطریه بیش از بیست عدد درخت کاشته شد ؛ در این مراسم که با حضور فرزندان ؛ دوستان ؛ آشنایان و فعالین محیط زیست از جمله آقای مهندس حیدرزاده مشاور آقای قالیباف و ریاست ستاد محیط زیست شهرداری تهران و در کنار همسر آن مرحوم و مادر طبیعت ایران سرکار خانم دکتر ملاح درخت کاشتن ؛ مردم به یاد کسی درخت کاشتن که خود صد ها و شاید هم هزاران درخت کاشته بود . شاید از خوبی روزگار است که اولین باری که ایشان را ملاقات کردم در روز جشن درختکاری سال 1378 بود که آن روزبه دعوت دفتر مشارکتها و ترویج سازمان جنگلها و مراتع و آبخیزداری در منطقه سرخه حصار برگزار شد و ایشان در کنار مادر پیر طبیعت ایران با هم در حال درختکاری بودند. چون تازه وارد فعالیتهای زیست محیطی شده بودم ایشان و خانواده اش را نمی شناختم برایم تازگی داشت که پیر زن شهری با سن 84 سالگی در کنار پیر مردی که همسن سال ایشان بود دو تای باهم درخت می کاشتن ؛ مادر طبیعت ایران با یک دست خود نهال نگه می داشت و با دست دیگر با آب پاش به پای درخت آب می ریخت و مرد کهن سال سبز اندیش با بیل در حال خاک ریختن به پای نهال بود ؛ در آن روز وقتی همه مردم به مراسم سخنرانی اختتامیه روز درختکاری رفته بودند این زن و شوهر هنوز به درختکاری ادامه می دادند. حتی به یاد دارم در یکی از جلساتی که قرار بود با هم فکری تشکلهای زیست محیطی و دوستداران منابع طبیعی و محیط زیست به مناسبت روز درختکاری برنامه ریزی شود و این جلسه در دفتر مدیرکل منابع طبیعی استان تهران برگزار شده بود سرکار خانم دکتر ملاح روز درختکاری را به یک شو تشبیه کردند وقتی از ایشان دلیل این شو را پرسیدیم ایشان گفتند با توجه به اینکه اراده منابع طبیعی و دوستداران محیط زیست با فراهم کردن امکاناتی در این روز می خواهند درخت بکارند ولی همینکه مردم پنج عدد درخت کاشتن آنها را مجبور می کنند به پای سخنرانی بروند که سخنرانان آن فقط حرف تکراری می زنند و هنوز ساعت یازده نشده باید برگردیم . ایشان آن سال تهدید کرد اگر ما درخت می کاریم که فقط برای نمایش دادن از صدا و سیما مرا به درخت کاری می برند؛ من و حسین جان ( هر وقت که خانم دکتر ملاح آقای ابوالحسنی را می خواستند صدا کنند لفظ حسین جان به کار می بردند ) در این مراسم شرکت نمی کنیم ایشان تاکید کرد ما وقتی در این مراسم شرکت می کنیم که بگذارند روز درختکاری تا شب درخت بکاریم . یاد ایامی به خیر که در خدمت مرحوم ابوالحسنی بودیم ؛ در سال 1383 به همت جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست جهت اعتراض به قطع درختان جنگلهای شمال از تهران برای اعتراض و تحصن به جلوی استانداری مازندران در شهر ساری رفته بودیم ؛ ایشان به جوان شدیدا" تاکید می کردند که مواظب باشید که احساساتی نشوید که باعث گرفتاری آنان نشود ایشان در اتوبوس پیش از رسیدن به ساری پیشنهاد کرد که من و خانم ملاح ابتدا پلاکارد دست می گیریم و اعتراض را شروع می کنیم اگر نیروی انتظامی خواست کسی را بازداشت کند اول من و خانم ملاح باز داشت شویم چون اگر ما بازداشت شویم سربازی که قرار است زندانبان ما باشد حتما" سن نوه مرا دارد و حتما" همان احترامی که به پدر بزرگش می گذارد به من و خانم ملاح نیز همان احترام خواهد گذاشت . حسین ابوالحسنی ؛ مرد کهن سال طبیعت ومحیط زیست ایران ؛ کسی که پندارش سبز بود ؛ کردارش سبزبود و گفتارش نیز سبز بود او سبز می انشید ؛ سبزسخن می گفت و سبز عمل می کرد. مرحوم ابوالحسنی به مدت 14 سال با در اختیار گذاشتن خانه در اختیار جمعیت زنان آسایش و خواب خوراک خود را در اختیار جمعیت زنان با آلودگی محیط زیست قرار داده بود که مبادا مادر طبیعت ایران به علت بی جای مجبور شود در پشت دفتر مدیرکلی برای گرفتن دفتر برای جمعیت زنان سر تعظیم فرو آورد . اگر بنا به حوادث و مشکلات زیست محیطی کسی نصف شب به منزل ایشان زنگ می زد اگر خدای نکرده ایشان آن شب عصبانی می شد حتما" فردا صبح در اولین فرصت دلجوئی می کرد. شبی که جنگلهای لویزان در زیر غرش لودرها و بولدوزر به لرزه در آمده بود و درختان سر به فلک کشیده سر در برابر حکم غیر انسانی سر تسلیم فرو می آوردند در نیمه های آن شب فقط دوستداران محیط زیست در کنار مسئولین منابع طبیعی با قاتلین درختان صحبت می کردند و از آنها مهلت چند ساعته می خواستن که تا فردای آن روز از طریق رایزنی وضعیت بقیه درختان مشخص شود ( آن شب تلفن های همه مسئولین مخصوصا" مدیران سازمان محیط زیست خاموش بود و انگار همه مسئولین محیط زیست در خواب آرامش قرار داشتن و یا نمی دانست که در گوشه ای از شهر به محیط زیست شهری چه می گذرد و یا به قول دوستی آنان خود را به خواب زده بودند که فردا صبح وانمود کنند که صدای نعره های درختان لویزان نشنیند که نه آن روز که تا امروز هم نشنیند چون اصلا" نسبت به این قتل عام اظهار نظر نکردند ) صدای گرم مرحوم ابوالحسنی و خانم ملاح باعث قوت قلب بچه ها شد. ایشان برای دوست داران محیط زیست ایران سنگ صبوری بود که که همه درد ها و غمهای دوستداران محیط زیست را می شنید ؛ وقت با کسی سخن می گفت یا اگر کسی پیش ایشان از سخت ها و بدی روزگار گلایه می کرد با دلداری های مرحوم حسین ابوالحسنی آرامش می یافت . ایشان بعد از نود سال زندگی صادقانه با سفر روحانی خود به جهان آخرت بلاخره به دنیای باقی شتافته است و در جوار حضرت حق به آرامش رسیده . ایشان با رفتنش دل مادر طبیعت ایران را غم دار کرد و با فوتش همه دوستداران محیط زیست و طبیعت ایران نیز غمگین کرده است ؛ ایشان چند وقت پیش وصیت کرده بود که به جای برگزاری مراسم به یادش چند تا درخت بکارند و امروز به وصیت ایشان جامه عمل پوشیده است . عشق و علاقه مرحوم ابوالحسنی به خانم ملاح زبان زده عام و خاص بود یک روز من از یکی از دوستان پرسیدم چه شد که آقای ابوالحسنی منزلش را در اختیار جمیت زنان قرار داده ؛ ایشان با ظرافت خاصی گفت آقای ابوالحسنی طاقت دوری خانم ملاح را حتی برای یک لحظه ای ندارد لذا از ایشان خواسته است تا همه فعالیت های خانم ملاح در منزل انجام شودو هر هزینه ای که لازم باشد می پردازد من گفتم خوب این کار باعث می شود خرج که آقای مرحوم ابوالحسنی خیلی بالا برود چون جمعیت زنان که در آمدی ندارد که بخواهند هزینه کند ایشان دو باره جواب داد پدر عشق بسوزد که هر چه به سر آقای ابوالحسنی می آید به خاطر عشق است اول عشق به خانم ملاح و بعد عشق به محیط زیست است که ایشان این کارها را انجام می دهد روحش شاد و یادش گرامی باد و راهش پر رهرو باد در پایان به شعری اشاره می کنم که می گفت : کاروان رفته منزل به منزل قصه ساربان مانده بر دل قصه مرحوم حسین ابوالحسنی واقعا" به دل مانده است

۱۳۸۸ آبان ۱۷, یکشنبه

کوهستان سبز

بنام خدا نکو داشت مرد طبیعت ایران در میان دوستداران محیط زیست و طبیعت گردی امشب ؛ شب عباس بود ؛ شب نکوداشت عباث جعفری ؛ انگار همه دوستان عباس که دوماه بود منتظر آمدنش بودند به نکوداشت عباس آمدند و آرزو داشتن که در هنگام برگزاری نکوداشت یک لحظه مجری برنامه بدون مقدمه به روی سن بیاید و با اعلام اینکه چند لحظه پیش از طرف عباس خبری آمده که ایشان بر می گردد و قلب همه را شاد کند . آغاز برنامه نکوداشت عباس در شب پنج شنبه مورخه 21/8/88 در فرهنگسرای پایداری با حضور جمع زیادی دوستداران گردش گری ؛ محیط زیست ؛ کوهنوردان و خانواده ایشان با سرود پر افتخار جمهوری اسلامی آغاز شد سرود کشوری که عباس روزگاری آرزو داشت برایش جان فشانی کند . سپس نی زنی با آهنگ سوزناک نی خود بغض های دو ماه ته دل دوستان عباس را ترکوند جناب آقای فریبرز حمیدی شیرازی با نوای سوزناک نی خود که با شعر سر آمد زمستان شکفته بهاران به دوستان عباس مژده باز گشت عباس را در دل زمستون خبر می داد همه را با چشم گریان کرد . سپس برنامه همگام با عباس وعکس هایش که تعداد زیادی عکس و قسمتی فیامهای عباس جعفری بود ادامه یافت. سپس خیر مقدم گویای تو سط استاد علی قلم سیاه که هم مجری بود هم خطیب جملاتش از جمله دیر آمدن و دیر کردن امروزه رسم است ولی عباس بسیار دیر کرده است و یا به جای گفتن کلمه عباس جعفری می گفت این دوست دیر کرده ما حق دوست با عباس را به جا آورد . سپس استاد هوشنگ فتحی سخنان خود را جملاتی از مصاحبه 5 سال پیش عباس آغاز کرد که سخنان قصار بود او گفت که عباس در آن مصاحبه این جملات را به کار برد . من یک رودخانه ام و جریان دارم و عاقبت به دریا می رسم . من ترجیح می دهم به جای خوابیدن در هتل پنج ستاره در کیسه خوابم در زیر میلیونها ستاره می خوابم. من برای فکر کردن بسیار زیاد وقت داشته ام در کوههای البرز ؛ زاگرس و کویرها بسیار فکر کرده ام و گاهی در نهایت مغلوب شده ام . سپس سخنان خود را با این جمله ادامه داد او یک آب پر شتاب جاری است و 100 سال عمر لاک پشت به یک ثانیه پرواز پروانه نمی ارزد ما مگر چند نفر مثل عباس داشتیم که حالا بخواهیم او را از دست بدهیم و یا عباس یک پدیده بود در این زمان می باشد سپس نوبت به عباس محمدی رسید عباس محمدی چنان سخن گفت و بنده جذاب سخنان ایشان شدم و که قلم من فدرت نوشتن نداشت و تنها جمله که نوشتم این بود که گفت عباس جعفری حداقل بیست سال جا داشت که باشد و کار کند برنامه شعر و تار ؛ برنامه بعدی بود که با اشعاری از مولانا و نواختن تار انجام شد . سپس محمود دولت آبادی به سن دعوت شد ایشان با شعر جهان را ز کردار بد شرم نیست کسی را برش آب و آذر نیست ایشان با گفتن خاطره ای اولین دیدارش با عباس که به 15 سال قبل که در بازدید از کویر ورامین سخن گفت ایشان گفت من به عباس گفتم من خیلی سفر نمی توانم بیایم و به اوو گفتم که من از کویر آمده ام ولی دیگر به کویر بر نمی گردم من فکر می کردم که او در کویر گم شود ولی در رودخانه هرگز وقتی خبر را شنیدم به یاد گم شدن بقیه جوانان وطن افتادم در ادامه شعر اینجا تگرگ نبارد خوب است اینجا تگرگ مرگ نبارد خوب است من ساده بودم و جوان من ساده بوده ام هم از آغاز سپس استاد کهرم به روی سن رفت و سخنان خود را با سلام فرخنده (همسر عباس جعفری ) من می خواهم زندگی عباس را جشن بگیرم ایشان عباس را به کپسول از انرژی تشبیه کرد ایشان گفت عباس همیشه در حال سفر بود او هنوز از راه نرسیده دو باره عازمبه سفر بود و ایشان گفت پس از گمشدن عباس کسان زیادی اعلام کردند که می خواهند راه عباس را ادامه دهند ما دوست داشتیم که عباس بیشتر الگو می شد وقتی شنیدم طبیعت مرد ایران گم شد باور نمی کردم سپس به در خواست مجری آقای دکتر موذن مشاورعالی شهردار تهران با چشم گریان از دورا خاطرات جوانی با عباس اشاره کرد و به خاطر سال 61 که شش ماه با عباس زندگی کردم اشاره کرد سپس گروه عشاق شیخ جام با هنر نمای خود توانستن با سرود گم گشته ای دارد دلم آن را کجا پیدا کنم به اجرای هنر نمای پرداختن و سپس با سرود نوای که به در خواست مردم انجام شد سرود نوای نوای اجرا شد و آخرین سخنران برادر عباس جعغری ؛ آقای علی جعفری بود ایشان عباس را به غیر از بردار به عنوان مربی و استاد خود معرفی کرد ایشان با این سخنان که همه چیز های دنیا پول و ثروت و در برجها پیدا نمی شود و گاهی باید چارقها را برداشت و گاهی باید فرود آمد و جز نفت چیزهای دیگری است که به آن به توان به آن افتخار کرد و یا او جانش را فدای زیبای این سر زمین کرد و به چیزی های کشف نشده افتخار می کرد و او دوست داشت زیبای را با مردم سر زمینش تقسیم کندو یا من از عباس خواستم که برگردد چون به من قولهای زیادی داده است و در پایان از خانم فرخنده تشکر کرد و در پایان مراسم یک کلیپ توسط رضا نظام دوست به نام رفته با باد ناسازگاری پخش شد که با صحبت بعضی از دوستان عباس به صورت مصاحبه انجام شده بود. مراسم ساعت 21 به اتمام رسید در حاشیه مراسم حضور آقای مهندس شعاعی ریاست فدراسیون کوهنوردی و هئیت همراه که اکثرا" از مربیان و مسئولین سابق در مراسم نکوداشت حضور چشمگیری داشتن . بعضی از مهمانی از استان مازندران و گلستان در برنامه نکوداشت حضور داشتن . حضور تعداد زیادی مهمان که اکثرا" از آژانس های گردشگری بودند مجری از آقای دکتر موذن جهت نشر آثار عباس در خواست کمک کرد.
روستای سولقان بالا در تاخت و تاز جاده کشی قوانین جدید در ساخت ؛ ساز و جاده کشی در کوهستان در مرداد ماه امسال زمانیکه جاده دماوند قرار بود آسفالت شود ولی به علت اعتراضات و اطلاع رسانی به موقع روزنامه ها ؛ صدا سیما و مردم جلوی این فعالیت گرفته شد ؛ جلسه ای در دفتر انجمن حفظ محیط کوهستان برگزار شد که در این جلسه نمایندگان اداره کل محیط زیست و اداره کل منابع طبیعی استان تهران و نماینده فدارسیون کوهنوردی حضور داشتند (نمایندگان تشکلهای زیست محیطی و گروههای کوهنوردی و دو تن از اعضای شورای شهر رینه نیز در این جلسه حضور داشتند ) یکی از مواردی که در آن جلسه بسیار روی آن تاکید شود جاده سازی در کوهستان بود که نمایندگان منابع طبیعی و محیط زیست به قوانین جدید اشاره کردند که هیچ ارگان ؛ سازمان ؛ نهاد و حتی افراد شخصی نمی تواند کوچکترین فعالیتی در کوهستان انجام دهد مگر با مجوز دو تا سازمان محیط زیست و منابع طبیعی باشد و آنان به اداره کل محیط زیست و منابع طبیعی استان مازندران انتقاد می کردند و می گفتند باید آنان جلوی این جاده سازی را می گرفتند و آنان در این جاده سازی کوتاهی کرده اند. جاده کشی در کوهستان روستای سولقان بالا ولی طبق گزارش مسئول محترم پناگاه های فدراسیون جناب آقای ساریخانی در جلسه کمیته محیط زیست شورای شهر تهران در مورد جاده کشی در ده سولقان بالا ؛ به عنوان یکی از دوستداران محیط زیست و منابع طبیعی جهت تهیه گزارش به منطقه ده سولقان بالا رفتم با توجه به اینکه آخرین باری که جهت صعودو پاکسازی آبشار سنگان و قله پهنه حصار چهار می گذشت (چهار سال بود به این منطقه نیامده بودم ) این دفعه که به ده سولقان بالا رفتم خیلی چیزها برایم تازگی داشت که جلوتر کمتر دیده بودم که عبارتند از : - اولین چیزی که نظرم جالب کرد و برایم خیلی مهم بود وجود تابلوی سازمان محیط زیست بود که ورود ما را به منطقه حفاظت شده البرز مرکزی خوش آمد می گفت . -- دومین چیزی که من مشاهده کردم و برایم خیلی تازگی داشت این بود که در این روستا کوچک ؛ سه تا جاده در دل کوه در حال احداث می باشد که به وسیله این سه تا جاده ؛ دل کوه را شکافته اند و این جاده در حال پیشروی به داخل کوه می باشند از دو تای جاده های احداثی اطلاعاتی کسب نکردم ( تابلوی که نشان دهد که این جاده به کجا دسترسی دارند وجود نداشت ) ولی جاده ای که از پشت امامزاده می گذرد طبق گفته محلی ها این جاده ای از جاده روستای سولقان بالا تا پشت امامزاده ادامه دارد و از آنجا به سمت آبشار سنگان خواهد رفت و شاید به امام زاده داوود نیز برسد ولی رفتن جاده تا کنار آبشار سنگان حتمی می باشد. ( عکسهای ارسالی مربوط به این جاده می باشد) -- سومین چیزی که در این روستا برایم تازگی داشت و با توجه به اینکه این روستا در منطقه حفاظت شده قرار دارد ؛ ساخته شدن تعداد زیاد ساختمانهای چند طبقه در این روستا بود که زیبای روستا سولقان را خیلی از بین برده بود و ساخت ساز بیرویه در حریم رودخانه هنوز ادامه داشت و همچنین چند تا از ساختمانهای قدیمی را که در حریم رودخانه از قدیم ساخته شده بودند ؛ صاحبان آنها در حال مرمت این ساختمان ها بودند و همچنین فاضلاب بعضی از خانه ها در رودخانه جاری بود. اگر سالها پیش جهت صعود به آبشار سنگان و صعود به کوه پهنه حصار از روستای سولقان بالا عبور می کردید ماشین ها عبوری فقط تا میدان ده سولقان بالا اجازه تردد داشتن و بعد از میدان حدود یک کلیومتر جاده برای عبور ماشین وجود نداشت و کوهنوردان و اهالی بومی از یک جاده باریک خاکی به امامزاده می رفتند و در ادامه آن مسیر رفتن به آبشارسنگان و یا صعود به قله پهنه حصار از یک مسیر پاکوب انجام می شد؛ ولی امروز بنده مشاهده کردم به علت کندن کوه در کنار رودخانه و جاده کشی تا امامزاده ماشینها عبوری می توانند تا کنار امامزاده به راحتی تردد کنند ( با توجه به اینکه جاده آن آسفالت نیست و خرده سنگ زیادی در کف جاده وجود داشت مردم فقط ماشینهای خود را کنار این جاده پارک کرده بودند ) و بعد از امامزاده نیز بیلهای مکانیکی در حال کندن سنگهای کوه بودند که جای پاکوب مسیر کوهنوردان می باشد و در حال ادامه جاده کشی می باشند ( عکسهای ارسال مربوط به این جاده می باشد) . دلیل و توجیهات جاده کشی در کوهستان جاده کشی در مناطق کوهستانی در بعضی از کشورها به این راحتی انجام نمی شود مگر به دلیل خیلی خاص ولی به چند دلیل می توان جاده کشی را در کوهستان توجیه کرد مثلا": 1 – جهت استفاده مردمی : اگر در مناطق کوهستانی روستای وجود داشته باشد که به در خواست روستایان جهت آسان شدن تردد آنان این جاده کشی انجام شود می توان گفت این جاده به درخواست مردم انجام می شود . 2 – جهت استفاده اقتصادی : اگر در مناطق کوهستانی شهرک صنعتی و یا معادنی جهت بر داشت وجود داشته باشند و یا در این مناطق محل زندگی عشایر باشد و یا زمینهای کشاورزی وجود داشته باشد که جاده کشی از نظر اقتصادی توجیه داشته باشد می تواند دلایل محکمی برای جاده کشی باشد . ولی جاده کشی در روستا سولقان "مخصوصا ادامه جاده از امامزاده به طرف آبشار سنگان" نه به درخواست روستاییان است و نه به درخواست صنعتگران ؛ کشاورزان و عشایر می باشد حتی معدن سنگی برای برداشت در آن منطقه وجود ندارد که احتیاج به جاده کشی باشد . جاده کشی در یک روستا کوچک آن هم سه تا جاده خیلی غیر معقول به نظر می رسد. وقتی جاده کشی در دامنه قله دماوند و علم کوه هیچگونه توجیه اقتصادی و اجتماعی وجود ندارد به غیر از اینکه این جاده ها جهت راحتی کسانیکه می خواهند با ماشین شخصی تمام مناطق بکر این کشور را به اشغال خود در بیاورند و محیط زیست بکر را تخریب کنند ؛ مگر چیز دیگری وجود دارد . جاده کشی در سولقان نیز از این محدوده خارج نمی باشد . متولی و قیم کوه ها چه کسانی هستند ؟ وقتی صحبت از تخریب محیط زیست و منابع طبیعی می شود همه مسئولین یک صدا دنبال سند و مدرک می گردند ولی وقتی در منطقه حفاظت شده شهر تهران که جاده کشی در مناطق کوهستانی باید با مجوز اداره کل منابع طبیعی استان باشد آن هم در شهرستان تهران که پایتخت ایران می باشد و باید مقرارت شدیدا" اعمال شود ؛ چه کسی باید به این مشکل رسیدگی کند؟ یکبار دیگر به این جمله می رسیم که کوهستان متولی و قیم ندارد در گرفتن بودجه ده ها سازمان و اداره در کوهستان فعالیت می کنند ولی در موقع دفاع از کوه ها هیچ کسی قیم و متولی کوه نیست . لذا از کمیته محیط زیست شورای شهرتهران ؛ شهرداری تهران ؛ اداره کل محیط زیست و منابع طبیعی استان تهران و فدراسیون کوهنوردی انتظار دارم در مورد احداث این جاده ها در مناطق حفاظت شده البرز مرکزی در کوهستان شهر تهران توضیح دهند؛ که چه کسانی ؛ چگونه و به کدامین دلیل در شمال شهرمان در روستای سولقان در حال جاده کشی می باشد؟

۱۳۸۸ آبان ۱۶, شنبه

بنام خدا 13 آبان روز دانش آموز مبارک باد امسال روز 13 آبان "روز دانش آموز"را در حالی گرامی می داریم که تعداد زیادی از دانش آموزان کشور عزیزمان ایران و حتی جهان یا به بیماری آنفولانزای نوع A (خوکی ) مبتلا می باشند که درحال معالجه و استراحت در منزل می باشند ( حتی متاسفانه تعدادی از آنان دیگر در میان ما نیستند ) و یا بقیه دانش آموزان عزیز کشورمان در معرض تهدید این بیماری می باشند که یکی از معضلات زیست محیطی جهان می باشد و سلامتی آنان را شدیدا" تهدید می کند حتی طبق اخبار منتشر در جهان بعضی از کشورها با تعطیل مدارس خود جهت جلو گیری از سرایت این بیماری به افراد سالم با این بیماری خطرناک به مبارز برخاستن . در تاریخ ایران زمین روز 13 آبان روز مبارک می باشد چون 31 سال پیش در چنین این روزی دانش آموزان انقلابی با نثر جان خود که خونشان سنگفرش خیابانها ی شهر تهران شد به دفاع از مهین و انقلاب پرداختند و در برابر ظلم وستم شاهنشاهی قیام کردند و تا پیروزبه مبارزه خود ادامه دادند . مردان امروز که کودکان ؛ نوجوانان و جوانان روزهای زمان انقلاب بودند به خاطر دارند که یکی از عواملی که باعث پیروزی انقلاب شد حضور تک تک دانش آموزان در مراسم ها و تظاهرات زمان انقلاب بود؛ شاید تا وقتی که دانش آموزان در سال 1357 با تعطیل مدارس و شرکت در راهپیمای ها حضور خود را در در مسیر انقلاب مشخص نکرده بودند امکان پیروزی انقلاب مشکل به نظر می رسید ولی بعد از حادثه 13 آبان یواش یواش امیدورای مبارزان انقلابی به پیروزی انقلاب بیشتر کرد . دانش آموزان ( کودکان ؛ نوجوانان و جوانان) سرمایه های اصلی این مملکت می باشند که اگر خدای نکرده زمانی در جامعه این سرمایه ها مورد تهدید و یا آسیب قرار بگیرند؛ این تهدیدی می تواند باعث نابودی آن جامعه گردد و یا اگر آنان سرحال و شاداب باشند می تواند باعث امید و شکوفای آن جامعه گردد لذا وظیفه هر انسان است (که انسان بودن را شرط اول زندگی می داند) که باید برای سلامتی آنان با دل جان تلاش کرد چون یکی از خصایص خوب انسانها دوست داشتن و دلبستگی به فرزندانشان می باشد . از دانش آموزان عزیزانتظارداریم با توجه به اینکه معضلات و مشکلات محیط زیست کنونی که آثار برنامه ریزی ها غلط گذشته ها می باشد جهت رفع مشکلات امروزی که سلامتی آنان را کاملا"تهدید می کند جهت اجرای بندهای ذیل اقدام کنند 1 - با توجه به کمی سن آنان که هنوز شخصیت آنان شکل واقعی را به خود نگرفته است با آموزش فرهنگسازی و استفاده صحیح از محیط زیست را بیاموزند . 2 – دانش آموزان به عنوان صاحبان اصلی و واقعی کره زمین باید مواظب والدین خود باشند و از آسیب رساندن آنان به محیط زیست جلوگیری شود 3 – دانش آموزان جهت سلامتی خود و سلامتی آیندگان و حفظ محیط زیست کشور حفاظت از محیط زیست را جزء اهداف کلان زندگی خود قرار داده و برای رسیدن به این اهداف با کمک متخصصین محیط زیست برای آینده خود برنامه ریزی کنند. 4 – دانش آموزان با تشکیل انجمنهای زیست محیطی در مدارس مانند انجمن حمایت از پرندگان و جانوران و یا انجمن های زیست محیطی با موضوع حفاظت از آب ؛ خاک ؛ جنگل ؛ بیابان ؛ هوا ... و تهیه مطالب با این موضوع ها جهت برگزاری نمایشگاه روزنامه های دیواری یا عکس همچنین با برگزاری کنفرانسها علمی در ساعت درس علوم در مدارس؛ جهت آگاه سازی از معضلات محیط زیست برای بقیه دانش آموزان اقدام نمایند . 5 – دانش آموزان در حین تحصیل با کشف و اختراعات دستگاه های علمی که باعث کاهش آگودگی های زیست محیط می شود در جهت کاهش آلاینده های زیست محیطی تلاش کنند . ولی در پایان جا دارد یادی از محیط زیست شهر تهران در سال 1357 نمائیم در آن ایام به علت اینکه در تهران تعداد افرادیکه در آن زندگی می کردن بسیار کمتر امروز بودند آلودگی صوتی این چنین سرسام آور نبود از آلودگی هوا در حد خطرناک ؛ کمبود آب ؛ تولید ظروف یکبار مصرف پلاستیکی ؛ ترافیکهای سنگین و فاضلابهای آلوده زیاد خبری نبود ولی به جای آن آب چشمه ساران درنهر خیابانها جاری بود و سبزیجات پایین شهر با آبهای آلوده آبیاری نمی شد و شبها در آسمان شهر ستارگان را می توانستید ببینید و درختان شهر سر به فلک کشیده بودند همچنین باغهای قدیم در شمیران ؛ فرحزاد ؛ تهرانپارس ؛ کرج ؛ شهریار هنوز به آپارتمان تبدیل نشده بودند و خود تهران به پارکینگ ماشینهای سواری تبدیل نشده بود .
بنام خدا عباس جعفری نا آشنای که همه او به خاطر آثارش می شناسند خدایا همه منتظر بازگشت عباس هستند چند روز پیش که جناب آقای کیخسرو یزدانی یکی از دوستداران قله دماوند از استان گلستان با تلفن بنده تماس گرفتند (ایشان بردار شادروان سیاوش یزدانی هستند که شیدای کوهستان بودند و چند سال پیش آقا سیاوش پس از صعود به قله دماوند برای همیشه در آنجا ماندگار شد و دیگر به پایین قله بازنگشت ) آقای یزدانی فکر می کردند که بنده از جلسه نکوداشت آقای عباس جعفری بی خبر هستم و گفتند که قرار است برای آقای عباس جعفری در تهران نکوداشت بگیرند که ایشان هم از استان گلستان در این نکوداشت شرکت می کنند و از من خواستند که در این نکوداشت شرکت کنم. روز بعد که به چند تا سایت کوهنوردی و زیست محیطی مراجعه کردم همه آنها یا برای عباس جعفری مطلبی نوشته بودند و یا خبر برگزاری نکوداشت را اطلاع رسانی کرده بودند و امروز هم که داشتم دنبال شماره تلفنی می گشتم نگاهم به شماره تلفن عباس جعفری افتاد و به یادم آمد که این شماره تلفن را من در مرداد ماه در دفتر تلفن ثبت کردم . لذا تصمیم گرفتم به یاد عباس جعفری نا آشنای که همه ما او را به خاطر آثارش می شناسیم مطلبی بنویسم و از خدا می خواهم که او را هر چه سریع تر بازگرداند. چه ایام سریع می گذرد؟ همین چند هفته پیش بود که خبر جاده کشی در دماوند قلب همه کوهنوردان و دوستداران محیط زیست را به درد آورده بود و همه دوستداران قله را نارحت کرده بود و هر کسی که حتی شناخت کوچکی از کوه دماوند داشت جهت جلوگیری از این تجاوز تلاش می کرد ؛ اینجانب نیز تصمیم داشتم که یک تیم از عکاسان و خبرنگاران محیط زیست را جهت تهیه گزارش به رینه ببرم و از این تجاوز که به "حریم بلندترین کوه کشور که سمبل و نماد ملی کشور است و یکی از اسطوره های تاریخ کهن این سر زمین می باشد" شده بود یک گزارش جامع تهیه کنم . به دنبال یک عکاس حرفه ای می گشتم که جناب آقای دکتر کرمی شماره موبایل عباس را به من داد با اینکه با ایشان از نزدیک تا کنون تماسی نداشتم ولی در اولین تماس تلفنی که با ایشان داشتم او آنقدر با من صمیمی و راحت بود که انگار سالها با هم آشنا هستیم . وقتی گفتم که قرار است برای تهیه گزارش به دامنه قله دماوند برویم و از تجاوزی که به حریم کوه دماوند شده است عکس بگیریم او بسیار خوشحال شد . قلب ایشان نیز برای دماوند می تپد پس از شنیدن موضوع تهیه گزارش با اینکه ایشان آن روز در تهران نبودند و در منطقه عشایر بودند ولی گفتند که اگر به تهران بازگردند در این برنامه حضور خواهند داشت و از آن تماس به بعد دیگر با ایشان نتوانستم تماس بگیرم تا اینکه یک روز که داشتم اخبار سایت زیست محیطی را پی گیری می کردم ناگهان چشم به یک خبر هولناک افتاد؛ در سایت ایرن خبر مفقود شدن عباس را خواندم ؛ شوکه شدم با اینکه در شهرستان گلپایگان بودم ولی دلم آرام نمی گرفتم با کسانیکه عباس را می شناختند تماس گرفتم می خواستم بفهم خبر گم شدن عباس صحت دارد یا خیر . ولی متاسفاه با هرکه تماس گرفتم همگی خبر را تائید کردند. از روزی که آقای عباس جعفری در نپال ناپدید شده و خبر آن را در خبرگزاری ایرن خواندم ؛ هر روز وقتی به سایت ایرن سر می زنم از خداوند می خواهم و از صمیم قلب آرزو می کنم که فقط یک خبر کوچک چهار حرف با این عنوان که "عباس جعفری پیدا شد" در یک گوشه ای از سایت ایرن نوشته شده و پس از این همه مدت خانواده دوستان و آشنایان ایشان را از این سرگردانی و نگرانی نجات دهد . راستی عباس جعفری کیست ؟ عباس جعفری ، عکاس ، کوهنورد و طبیعت نورد ایران است که متولد 1341 است و به بيشتر قله‌هاي بالاي 7 هزار متر جهان صعود كرده و يكي از سرشناس‌ترين كوه نوردان ايران محسوب مي‌شود. عباس جعفري در 25 سال گذشته در زمينه‌هاي مختلفي چون عكاسي، راهنماي گردشگري، كوه نوردي و تدريس اكوتوريسم فعاليت مي‌كرد.او روزنامه‌نگاري را با مجله شكار و طبيعت پيشين آغاز كرده و هميشه سفرنامه‌ها و يادداشت‌ها و عكس‌هاي وي در معتبرترين نشريات گردشگري كشور چاپ شده است. وي نقش قابل‌توجهي در شناسايي بسياري از مناطق دور افتاده و مردم بومي ايران داشـــته و مي‌توان گفت بسياري از آيين‌هاي ايراني به واسطه تلاش عباس جعفري بوده كه اقبال ثبت و ماندگاري پيدا كرده است.از جعفري هم‌اكنون كتاب راه ياب بيابانگردي در ايران از سوي انتشارات فرهنگ معاصر در مرحله تدوين نهايي قرار دارد.وي تاكنون عمدتا به‌عنوان راهنماي سفر فعال بوده و در حال حاضر دبير گروه اكوتوريسم خبرگزاري محيط‌زيست ايران (ايرن) است. جعفري ازجمله همكاران روزنامه همشهري ‌بوده وعكس‌هاي زيباي اوازطبيعت ايران بارها درصفحه اول همشهري چاپ شده است . عكس‌هاي او از طبيعت و مردم ايران و جهان در معتبرترين نشريات بين‌المللي (ازجمله نشنال ژئوگرافيك) چاپ شده و نيز عكس‌هاي كتاب “راه ياب ايران” نيز منبعي است از تصاويري كه جعفري در طول سفر از گوشه و كنار ايران گرفته است. عباس با آثاری که از خود به جا گذشته است توانسته است اسم خود را جاودانه کند طبق گفته دوستان ایشان ؛ او مردی سخت کوش بود و به این راحتی تسلیم نمی شود. در پایان جا دارد که به یکی از جلساتی سخنرانی عباس جعفری اشاره کنم که بنده برای اولین و آخرین بار عباس را از نزدیک ملاقات کردم و آن مربوط به برگزاری همایش روز جهانی کوهستان بود که چند سال پیش توسط انجمن کوه نوردان ایران در باشگاه آرارات برگزار شد و آقای عباس جعفری به عنوان سخنران در این مراسم سخنرانی کردند و موضوع سخنرانی عکاسی در طبیعت بود واقعا" سخنران ماهری بود . هنوز هم برای باز گشت او دعا می کنیم چون خداوند متعال قادر به انجام هر کاری می باشد

۱۳۸۸ آبان ۱۵, جمعه

پیام دبیرکل ایلنا: دبير کل سازمان ملل متحد در پيامي به مناسبت روز بين المللي جلوگيري از نابودي محيط زيست در زمان جنگ و درگيري ( 15 آبان ماه) از تمام ملت‌ها خواست تعهد خود براي جلوگيري از نابودي محيط زيست در زمان جنگ و درگيري را تجديد كرده و از محيط زيست به عنوان ستون تلاش ها براي صلح جهاني و توسعه پايدار حفاظت كند. به گزارش ايلنا، بان‌کي‌مون از تمام ملت‌ها خواست تعهد خود را براي جلوگيري از نابودي محيط زيست در زمان جنگ و درگيري، تجديد کنند. بر اساس اين گزارش، در پيام بان‌کي‌مون آمده است: در حالي که محيط زيست و منابع طبيعي از حمايت چنين ابزار حقوقي بين‌المللي مهم مانند کنوانسيون‌هاي ژنو بهره مي‌برند، اما اجراي اين ابزارها همچنان ضعيف باقي مانده است. وي در بخش ديگري از اين پيام متذکر شد: ساز و کارهاي بين المللي کمي براي نظارت بر تجاوز به محيط زيست يا پاسخ به ادعا نسبت به خسارت زيست محيطي وارد شده در دوران جنگ، وجود دارد. دبير کل سازمان ملل متحد همچنين تاکيد کرد: از آن جايي که محيط زيست و منابع طبيعي براي ايجاد و استحکام صلح، حياتي است، بايد ضرورت حفاظت از آنها در زمان درگيري مسلحانه تقويت شود. بان‌کي‌مون اظهار داشت: اگر منابع طبيعي که موجب پايداري و دوام زندگي مي‌شود، تخريب يا نابود شود، صلح با دوام نمي‌تواند وجود داشته باشد.

۱۳۸۸ آبان ۱۳, چهارشنبه

با تشکر از سرکار خانم خباز خبرنگار محیط زیست روزنامه جام جم به يادش درخت مي‌كاريم جام جم آنلاين: نخستين روزي را كه به خانه‌شان رفتم خوب يادم هست؛ خانه‌اي زيبا و دنج در محله‌اي ساكت و خلوت در شمال تهران. خانه‌شان پر از گل و گلدان بود با چيدماني چشمگير، اما دلنوازتر از آن، صاحبان خانه بودند؛ مرد و زني با موهاي سفيد، پوستي چروكيده و عمري بيش از 90 سال. براي مصاحبه نزدشان رفته بودم تا پيرزن مهربان خانه بگويد، چكار كرده كه پيرترين فعال محيط زيست لقب گرفته است. خانم ملاح را مي‌گويم، همان زني كه روحش به لطافت طبيعتي است كه به خاطر دفاع و حفاظتش كمر همت به ميان بسته است. آن روز اما شوهرش خيلي ساكت بود؛ پيرمرد طبيعت دوستي كه از عكاس ما مي‌خواست عكس‌‌هاي خوبي از همسرش بگيرد. آن روز فرصتي هم دست داد تا با آقاي ابوالحسني، گپي پدرانه بزنم تا به من بگويد زياد كتاب بخوانم، زياد بنويسم تا دانا شوم و نگاهم به دنيا عوض شود. مي‌دانستم خانم ملاح از كودكي دوستدار طبيعت بوده، اين را مي‌دانستم كه تمام جواني‌اش را وقف پژوهش‌هاي زيست‌محيطي كرده، از اين هم خبر داشتم كه حالا با بيش از 90 سال عمر هنوز هم دلنگران محيط زيست است و به جاي جاي ايران و جهان سفر مي‌كند تا حال و روز طبيعت كشورها را از نزديك ببيند. مطمئن بودم كه شوهر چنين زني هم حتما مثل خودش است، ولي آقاي ابوالحسني چيزي نمي‌گفت تا سرانجام فهميدم او هم تمام عمرش را صرف نگارش مقاله‌هاي زيست محيطي كرده و براي نام‌آور شدن همسرش سال‌هاست كه بي‌چشمداشت خانه‌اش را در اختيار جمعيت زنان مبارزه با آلودگي محيط زيست گذاشته است. اما او ديگر در ميان ما نيست، ديروز صبح جمعي از دوستداران طبيعت خبر دادند كه اين پيرترين مرد فعال محيط زيست كشور، دار دنيا را وداع گفته است. خبر، خيلي تكان‌دهنده بود، اما در عين حال در خود نشاني از مرگ متفاوت دوستداران طبيعت داشت. خانواده ابوالحسني مي‌خواهند به جاي برگزاري چند مراسم پرخرج و دست و پاگير روزي دور هم جمع شوند و به ياد او كه حالا دستش از دنيا كوتاه شده جايي در اطراف تهران درخت بكارند. نمي‌دانم شايد سبز كردن زمين به جاي توليد زباله‌هايي كه از مراسم عزاداري به وجود مي‌آيد، وصيت خود او بوده، ولي هر چه هست درختكاري براي او حركتي سمبليك است تا نشان دهد كه جسد انسان به جاي به زحمت انداختن ديگران مي‌تواند ققنوسي شود كه با از بين رفتنش موجودي تازه خلق كند و درختي بنشاند. نمي‌دانم شايد روزي كه اين دوستدار پير طبيعت به دنيا آمده كسي به يمن ميلادش درختي كاشته و حالا كه از دنيا مي‌رود نيز برخي به يادش درخت مي‌كارند تا ثابت كنند كه مرگ يك انسان سبزانديش نيز نه اتفاقي سياه كه رويدادي سبز است.
با تشکر از سرکارخانم زهرا کشوری نویسنده این مطلب در پيچ وتاب‌هاي پردرد روستاي «زيارت مرگ تدريجي يك رويا جام جم آنلاين: ابرها پايين آمده بودند و آسمان يك دل سير باريده بود كه تصميم گرفتيم جاده ناهارخوران را پياده تا روستاي زيارت برويم. روستايي كه خيلي زود سرزبان‌ها افتاد و مقصد بسياري از گردشگران شد. گردشگراني كه خانه‌هاي پيش ساخته خود را روي كول گذاشتند و زمين نگذاشتند مگر به مرگ چند درخت. نمي‌خواهيم همسفران كسل‌كننده‌‌اي به نظر برسيم،بنابراين گله و شكايت را مي‌گذاريم براي آخرهاي سفر البته اگر بتوانيم از ناهارخوران تا خود روستاي زيارت، جاده در پيچ و خمي‌سبز پنهان شده است. براي همين هم نمي‌دانيم درست چه زماني به زيارت مي‌رسيم. هرلحظه فكر مي‌كنيم كه زيارت با همه زيبايي‌هايش، پشت پيچ بعدي انتظارمان را مي‌كشد. اما دوباره رديف سبز درختان است با شب كلاه سفيد كه مه آسمان هاي شمالي برسرشان گذاشته است. مسير پر از گردشگراني است كه در پناه چادري و زير سايه درختي لحظه ميگذرانند به زيبايي. فرصتي دست داده تا با طبيعت يكي شوند. ماشين است كه مي‌آيد و مي‌رود و من با خودم فكر مي‌كنم اين همه ماشين در كجاي زيارت آرام مي‌گيرند. اصلا اين همه ماشين ميان آن همه زيبايي چه مي‌كند و زيارت به چه قيمتي با آنها يكي مي‌شود. زيارت خط وصل 2 دامنه كوهستاني و جنگلي است. همين موقعيت است كه تابستان‌هاي شگرف را به او ارزاني مي‌دارد. البته زمستان‌ها هم طرفدار خود را دارد. به زيارت كه رسيده باشي، يكهزار متر از سطح دريا فاصله گرفته‌اي و به همان نسبت به آسمان آبي البته گرفته‌اش نزديك شده‌اي. رويايي كه همنفس تبر شده است زيارت را در 17 كيلومتري جنوب شهر گرگان مي‌يابي. از شمال به «ناهارخوران» و ارتفاعات «بندسر» و «خمام شهر» دامان مي‌كشاند. همسايه مشرقي ارتفاعات «خال دره» مي‌شود. از غرب به ارتفاعات «اديم» و «مازوكش» و «كمرسر» تكيه مي‌دهد و از جنوب، چهره به آبشاري زيبا مي‌سپارد. سر به جنگل كه مي‌گذارد، تازه مي‌شود ابر و مجن. وكيست كه همپاي جاده‌ها بوده باشد و زيبايي‌هاي جنگل‌ ابر شاهرود در گوشش زمزمه نشده باشد. معلوم است كه اهالي زيارت به اين همه رفت و آمد عادت كرده‌اند. براي آن‌كه اصلا از ديدن اين همه مهمان با ماشين‌هاي آنچناني نه تعجب مي‌كنند نه توقفي. سرشان به كار خودشان است. بنابراين شايد اصلا از شما هيچ چيزي نپرسند. اما اگر مخاطب‌شان قرار دهي، مهربان با لهجه محلي جوابت مي‌دهند و شايد هم هيچ نفهمي ‌كه چه مي‌گويند. برخلاف روستاهاي ديگر، اينجا تا دلت بخواهد ساخت و سازست. پايان يك رويا كه مي‌رود تلخ شود همچون زهر. رويايي كه سبزسبز برچيده مي‌شود و خانه‌هاي پيش ساخته نارنجي به جايش مي‌نشيند. خانه‌هاي شيك كه تا كمركش كوه رفته‌اند. كمركش كوه كه هيچ، مي‌روند تا قله را فتح كنند. اما نمي‌دانند فتح قله بدون اين همه زيبايي به هيچ نمي‌ارزد و ته آن، يك آه از سر افسوس و پشيماني مي‌ماند كه هرگز قابل جبران نخواهد بود. اگر شبي را در زيارت صبح كرديد و صبح چشم را به روي خانه شيرواني باز كرديد كه ديروز در سايه‌سارش زندگي كرده‌ايد، اصلا تعجب نكنيد. ساخت و ساز در اين روستا به همين شدتي كه گفتيم، اتفاق مي‌افتد. همان درختان پر شاخ و برگي كه ديروز در گذر از ميان آن، دست به دامانت شده‌اند و احتمالا نخي از لباستان را به خود گره زده‌اند. براي اين‌كه باز هم سبز بماند و سبز بخوانند. اما درختان اينجا مدتي‌است كه همنفس تبر شده‌اند. تيشه به ريشه مي‌زني در همان بدو ورود، بخش قديمي‌ و سنتي آن را رد مي‌كنيم؛ تيشه است كه در كار ريشه شده به ريشه كني. نخستين چيزي كه در چشم ما چون نيشتر فرو مي‌رود؛ هتلي است با شيشه‌هاي سياه كه هيچ همخواني با بافت تاريخي روستا ندارد. اين هتل تنها هتل زيارت است كه اتفاقا روزگار پر رونقي دارد. اما هيچ سنخيتي با روستا و طبيعت آن ندارد. ساختماني ساخته شده از شيشه و سنگ. تا دلتان بخواهد آسمان روستا را خراش داده و سايه بر زيبايي كهنه و قديمي‌ آن افكنده است. كم‌كم به جاي درختان سر به فلك كشيده و وحشي، ديوار سنگي خانه‌هاست كه در دو سوي جاده صف مي‌كشد. خانه‌ها هر روز بيشتر جنگل ‌را به پشت مي‌رانند. جنگل كه خود روزگاري سايه‌سار زندگي بود پشت زندگي در حال توسعه امروز زيارت، گم‌ مي‌شود. دو سوي جاده را ساختمان هاي نيمهساز پوشانده و عرصه بر سبزي آن بسته است. برخلاف روستاهاي ديگر، اينجا تا دلت بخواهد ساخت و سازست. پايان يك رويا كه مي‌رود تلخ شود همچون زهربه كار عكاسي مشغول مي‌شوم و از همراهان باز مي‌مانم. سر راهمان جلوي در يكي از همان ساختمان‌هاي غريبه، مردي ايستاده است با ساعتي در دست؛ مردي لاغراندام با پيراهني و يك شلوار كردي. با لهجه محلي كه مدام يك سوال را تكرار مي‌كند. بالاخره متوجه مي‌شوم كه مي‌خواهد ساعتش را تنظيم كند. ساعت را دقيق به او مي‌گويم و او دوباره تكرار مي‌كند و تاكيد مي‌كند كه حتما ساعت دقيق را گفته باشم. به او اطمينان مي‌دهم و مي‌روم. بدون اين‌كه بدانم كار او همين است كه با يك ساعت جلوي در خانه‌اش بماند و هركس از آنجا رد مي‌شود از او ساعت دقيق زمان را بپرسد. همان طور كه پيشتر از من، از همراهانم پرسيده بود و لابد بعد از من از كساني ديگر. پيش از اين‌كه سر بگذاريم به جنگل راهي قهوه‌خانه سنتي زيارت مي‌شويم كه توسط خانواده‌اي محلي اداره مي‌شود؛ مادري به همراه فرزندانش. خود، نان مي‌پزد و پسرانش قهوه‌خانه را مي‌گردانند. نان‌هاي زيارت معروف است و معمولا هركس به اين سمت آمده هم نمك‌گير اهالي مي‌شود و هم نان به سوغات مي‌برد براي ديگران. اما از بين تمام كساني كه نان مي‌فروشند، نان‌هاي اين قهوه خانه خواهان بيشتري دارد. قهوه‌خانه سنتي است و وحشي. با طبيعتش همخواني دارد همين طور كه بايد داشته باشد. نزديك غروب است و خود را با نان‌هاي او و نيمروهاي فرزندانش مهمان مي‌كنيم. با چاي لب‌سوزي در استكان‌هاي كمرباريك. منظره روبه‌رو دست خيال ما را مي‌گيرد، از درختان انبوه رد مي‌كند و مي‌سپارد به دست آسماني كه او نيز دلش گرفته است. حق دارد ببارد. حق دارد بارانش به اندازه باران‌هاي روستاي «ماكوندوا»، «گابريل گارسياماركز» در رمان «صد سال تنهايي » باشد كه 4 سال باريد. اين آسمان هرچه رشته امروز پنبه شده است. به جاي چمن‌هاي سبز و معطر، آسفالت داغ بر زمين مي‌ريزند و صداي خودروها و كاميون‌هاي حامل مصالح ساختماني، جايگزين قهقهه كودكان و پرندگان مي‌شود. سردر مغازه‌هاي روستا كه حالا تعدادشان چند برابر شده، بهجاي گيوه و گليم، پارچه‌هايي با عنوان مشاور املاك آويختهاند. در حال حاضر بيشترين تعداد مغازه‌هاي فعال در زيارت را مشاوران املاك به خود اختصاص داده‌اند و بيشترين شغل ايجاد شده، در زمينه ساخت و سازهاي ساختماني است. زيارت هم، مانند كلاردشت از بين رفت و البته با وضعي بدتر از آن. حداقل مسوولان و مطبوعات عليه تخريب كلاردشت، در رساندن آواي خود به گوش دولتمردان تلاش كردند ولي زيارت در اوج مظلوميت و خاموشي مي‌رود تا به فراموشي سپرده شود. در زيارت ويلاسازي نمي‌كنند كه حداقل در هر ويلايي، حياط و باغچه و درختي است. در زيارت آپارتمان‌سازي مي‌كنند و عملي را مرتكب مي‌شوند كه به هيچ روي نمي‌توان بسادگي از كنار آن گذشت. زيارت خاموش را ظالمانه به تيغ لودرها سپردند و بوميان ناآگاه به خيال خوش تصاعد قيمت زمين، باغات و مراتع سبز را به «بساز و بفروش‌ها» تقديم كردند؛ چه خيال خامي! دم غروب است و همه مي‌خواهند برگردند. آنچه از دل قهوهخانه در چشمان ما نقش مي‌برند چيزي جز افسوس ندارد. گذر حيوانات باركش (اسب و الاغ و قاطر) در كنار ويراژ پژو، سمند و پرشيا حقيقتي تلخ است كه چون دشنه‌اي داغ در بن چشمانت مي‌نشاند. ويراژهايي كه در ميان صداي «مشكوكم مشكوكم» خواننده گم‌ مي‌شود. فكر مي‌كنم سال ديگر اگر گذرمان به اينجا افتاد، بايد مرگ زيارت را تا ته روستا آنجا كه آبشاري طره به زمين مي‌كشاند عزا بگيريم.
آلودگي‌ميکروبي خزربيش‌ازحداستاندارد‌ جام جم آنلاين: معاون محيط زيست دريايي سازمان محيط زيست آلودگي هاي ميکروبي در سواحل درياي خزر را بالاتر از حد استاندارد دانست و از تداوم شکوفايي جلبکي «سبزآبي» در خزر خبر داد. دکتر محمد باقر نبوي در گفتگو با خبرگزاري مهر، فراهم شدن شرايط مطلوب زيستي بر اثر ورود آلودگي‌ها به درياي خزر را عامل اصلي بروز پديده بلوم جلبکي عنوان کرد و گفت: اين پديده که رنگ سبز آبي دارد متاثر از ورود فاضلابهاي شهري و سموم کشاورزي و آلاينده هاي صنعتي در شمال کشور است که به خودي خود خطر تلقي مي شود. معاون محيط زيست دريايي سازمان محيط زيست ايران افزود: آخرين مطالعات آزمايشگاهي نشان مي دهد که اين بلوم جلبکي خزر که هنوز در سواحل تنکابن و نوشهر و چالوس ادامه دارد از نوع خطرناک نيست اما زنگ خطري است که نشان مي دهد شرايط براي زندگي اين جلبک فراهم شده و در حال تکثير است که بايد روزنه هاي ورودي آب به خصوص آبراه هاي سواحل کنترل شود. نبوي به نبود تصفيه خانه و رعايت نکردن اصول زيستي از سوي بسياري از واحدهاي صنعتي اشاره و تاکيد کرد: آلودگي هاي ميکروبي از سواحل به دريا نفوذ مي کنند که البته مطالعه آب شناگاههاي درياي خزر در استانهاي مازندران و گيلان نشان مي دهد که ميزان آلودگي ميکروبي بالاتر از حد استاندارد است که اين مسئله نشان مي دهد که بايد از درياها مراقبت بيشتري کنيم تا آلوده تر نشوند. اين کارشناس و مسئول محيط زيست سن بلوم فيتو پلاژنهاي خزر را در شرايط فعلي 24 تا 48 ساعت دانست و اضافه کرد: اين نشان مي دهد که شرايط فراهم شده و ممکن است در آينده تداوم بيشتري در آب داشته باشند و تنها راهکار براي مقابله و پيشگيري از گسترش بيش از حد اين پديده در خزر اين است که سيستم تصفيه خانه از سوي مسئولان مربوط تکميل و راه اندازي شود تا آب وارده از خشکي به دريا از آلودگي کمتري برخوردار باشد.
بنام خدا اوست باقی ... حسین ابوالحسنی؛ باغبان پیر محیط زیست ایران ؛ مردی سبز اندیش ایران زمین به ابدیت پیوست ودر ساعت 11 امروز (مورخه 12/8/88 ) در قطعه 222 بهشت زهرا در همسایگی مرحوم محسن روح الامینی فرزند دکتر عبدالحسین روح الامینی به خاک سپرده شد . مرحوم حسین ابوالحسنی از پیشکسوتان وفعالین محیط زیست ایران و همسر سرکار خانم دکتر ملاح مدیر عامل محترم جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست بود (جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست یکی از بینان گذاران فعالیت های داوطلبانه محیط زیست در ایران می باشد که این سازمان مردم نهاد بیشتر از بیست سال است که جهت کاهش آلودگی محیط زیست کشورمان ایران تلاش می کنند و یکی ازتخصصی ترین و فعالترین تشکلهای بانوان ایران است که به صورت داوطلبانه به محیط زیست خدمت می کنند) ایشان با توجه به کهولت سن (بالای 90 سالگی ) در فعالیتهای زیست محیطی مشارکت جدی داشت و منزل شخصی خود را در راه دفاع از محیط زیست کشور عزیزمان ایران به مدت 14 سال در اختیار جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست قرار داده بود . ایشان در تمام صحن های فعالیتهای محیط زیست ایران در کنار همسرشان سرکارخانم دکتر ملاح حضور داشتن . مرحوم حسین ابوالحسنی با نوشتن مقالات متعدد زیست محیطی که اکثر آنها در مجلات مختلف انتشار یافته است و همچنین با انجام کار فرهنگی مردم را به استفاده صحیح از محیط زیست دعوت می نمود . -- قرار بود به پاس زحمات خسته گی ناپذیر ایشان جنازه آن مرحوم در قطعه نام آوران بهشت زهرا به خاک سپرده شود که متاسفانه این کار انجام نشد ولی جنازه ایشان در همسایگی محسن روح الامینی نجف آبادی به خاک سپرده شد . -- مراسم یابود ایشان در روزهای پنجشنبه و جمعه از ساعت 10 صبح لغایت 6 بعد از ظهر در منزل آن مرحوم به آدرس خیابان ولی عصر ؛ بالاتر ازچهار راه پارک وی ؛ خیابان قرنی ؛ کوچه دوم ؛ شماره 13 ؛ واحد 2 برگزار می گردد . -- خانواده ایشان ضمن تشکر از دوستان و آشنایان که با آنان احساس هم دردی می نمایند خواهشمند است از آوردن دسته گل و یا ارسال آن برای خانواده ایشان جدا" خوداری نمایند . -- مخارج مراسم سوم و هفت و چلهم آن مرحوم خرج امور خیریه می گردد . از درگاه خداوند یکتا برای ایشان طلب آمرزش می نمائیم ؛ یاد و نام ایشان را همیشه زنده نگه می داریم .

۱۳۸۸ آبان ۱۱, دوشنبه

بنام خدا مسن ترین فعال محیط زیست ایران جان به جان آفرین تسلیم نمود. با کمال تاسف آقای حسین ابوالحسنی همسر سرکار خانم دکتر ملاح مدیر عامل جمعیت نان مبارزه با آلودگی محیط زیست در مورخه 11/8/88 بدرود حیات گفت و به دیار حضرت حق شتافت . مرحوم آقای ابوالحسنی یکی از پیشکسوتانان وفعالین محیط زیست ایران بود که در سن بالای 95 سالگی در فعالیتهای زیست محیطی مشارکت جدی داشت . ایشان منزل شخصی خود را در راه دفاع از محیط زیست کشور عزیز ایران به مدت 14 سال در اختیار جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست قرار داده بود و ایشان در تمام صحن های فعالیتهای محیط زیست ایران در کنار همسرشان سرکارخانم دکتر ملاح قرار داشتن . ایشان با توجه به کهولت سن ولی با نوشتن مقاله های متعدد زیست محیطی که اکثر آنها در مجلات مختلف انتشار یافته در راه استفاده صحیح از محیط زیست به کار فرهنگی مشغول بود . خواهشمند است به موارد زیر توجه شود : 1 - جنازه ایشان در مورخه 12/8/88 ساعت 8 صبح از مقابل منزل شخصی ایشان در خیابان ولی عصر ؛ بالاتر ازچهار راه پارک وی ؛ خیابان قرنی ؛ کوچه دوم ؛ شماره 13 ؛ واحد 2 تشیع می گردد و در قطعه نام آوران بهشت زهرا به خاک سپرده می شود . 2 – ضمن تشکر از دوستان و آشنایان که احساس هم دردی می نمایند خواهشمند است از آوردن دسته گل و یا ارسال آن برای خانواده ایشان جدا" خوداری فرمایند . 3 - مخارج مراسم سوم و هفت و چلهم آن مرحوم خرج امور خیریه می گردد . 4 – فقط روزجمعه هفته آینده دوستان و آشنایان می تواند با حضور بر سر مزارش جهت ادای احترام به مقام والای ایشان احترام بگذارند و همچنین جهت شادی روح ایشان برنامه درختکاری در آن روز انجام می شود که اطلاعات دقیق آن به اطلاع هموطنان خواهد رسید . از درگاه خداوند یکتا برای ایشان طلب آمرزش می نمائیم ؛ یاد و نام ایشان را همیشه زنده نگه می داریم .