۱۳۸۸ اسفند ۸, شنبه

خاطرات زیست محیطی : چرا فعال محیط زیست شدم ؟ (2)


در خرداد سال 1375 به لطف خداوند صاحب فرزند شدم با توجه به اینکه ایشان فرزند اولم بود من به فرزندم بسیار علاقه داشتم ولی انگار یک مشکل کوچولو برای سلامتی نوزاد وجود داشت و آن این بود که ایشان همیشه یک مریضی مانند سرماخوردگی داشت که بعضی از روزها این بیماری شدید بود ولی بعضی از روزها مخصوصا" ایامی که در شهرستان گلپایگان بودیم مشکل مریض ایشان خیلی کم می شد

خلاصه از همان ماه های اول تولد درمان دخترم شروع شد ولی این سرما خوردگی خوب نشدنی بود تا اینکه پس از دوسال که به مطب انواع پزشکان مراجعه کردیم یکبار یکی از پزشکان سالمند و با تجربه به بنده گفت علت بیماری کودک شما آلودگی هوای تهران می باشد لذا او از ما خواست که از تهران خارج شویم من پس از اینکه فهمیدم سلامتی کودکم به آلودگی هوا و محیط زیست ربط دارد نذر کردم در صورت که سلامتی دخترم باز گردد فعالیت های اجتماعیم را به سمت سوی محیط زیست سوق دهم و ما به توصیه های دکتر گوش کردیم و به مدت سه سال به شهرستان هشتگرد جدید رفتیم تا سلامتی به کودکم باز گشت .

در بهار سال 1378 در هنگام بازدید از نمایشگاه مطبوعات چشم به غرفه جبهه سبز ایران افتاد به داخل غرفه رفتم ( با توجه به اطلاعاتی که در مورد محیط زیست و صلح سبز آلمان داشتم ) و داستان بیماری دخترم را برای آنان تعریف کردم آنان از من خواستن که به جبهه سبز بپیوندم لذا روز بعد به همراه پریسا دخترم و مادرش به جشنواره مطبوعات رفتیم و پریسا در سن سه سالگی به عنوان کوچکترین عضو جبهه سبز ایران به عضویت جبهه سبز در آمد و این اتفاق باعث شد که سر نوشت زندگی خانوادگی به طریق دیگر رقم بخورد

خاطرات زیست محیطی : اجرای دستورات مهندس درویش (1)


در برنامه سفر به استان گلستان در برنامه ملاقاتی با آقای جمشیدی مشاور ارشد استاندار گلستان بنده مطلبی را بیان کردم که پس از پایان جلسه آقای محمد درویش به بنده اعتراض کرد که چرا این مطالب را در وبلاگ خودت نمی نویسی . بنده در جواب گفتم که من اگر بخواهم سر گذشت یازده سال از فعالیت های زیست محیطیم را بنویسم شاید اگر هر روز مطلب بنویسم برای نوشتن ماه ها مطلب داشته باشم و از طرفی بنده بعضی از کارها را برای رضای خدا انجام داده ام پس باز گو کردن آن کاری درستی نیست ولی استاد محمد دروش از من خواست که این مطالب را بنویسم و ایشان در هنگام بازگشت از استان گلستان از بنده دو تا خواسته داشت :
1 – وبلاگ کوهستان سبز را در بلاگفا منتشر کنم که جواب دادم چشم جناب درویش
2 – خاطرات زیست محیطیم را بی کم کاست منتشر کنم که یکبار دیگر کلمه چشم را به کار بردم
پس با توجه به اینکه در آستانه هفته منابع طبیعی قرار داریم و در این یازده سال فعالیت زیست محیطی حدود ده سال است که در بخش شورای هماهنگی سازمانهای مردم نهاد در ستاد هفته منابع طبیعی فعالیت می کنم که وظیفه این شورا همکاری با تشکلهای زیست محیطی در ایام برگزاری هفته منابع طبیعی می باشد .



تهران آلوده اما دوست داشتنی



روز سه شنبه مورخه 4/12/88جهت شرکت در همایشی به ساختمان همایشهای برج میلاد رفته بودم و در هنگام خروج از ساختمان همایش با شخصی که تازه از خارج برگشته بود همراه شدم. ابتدا شروع به تعریف از نماد جدید شهر تهران کرد و سپس شروع به انتقاد از مشکلات زندگی در ایران کرد ایشان با توجه به اینکه چند سالی خارج زندگی کرده بود او چنان برعلیه زادگاهش صحبت می کرد که آدم غصه اش می گرفت ابتدا داستان زیرا را برایش تعریف کردم .
داستانی از کمال الملک نقل می شود که دوستان غرب گرای او به ایشان مراجعه می کنند و به طرف دارای از غرب به انتقاد از کشور ایران می پردازند مرحوم کمال الملک که شخص وطن پرست بوده و از قضای روزگار مادر پیر و بیمار داشته که هر وقت کمال الملک خدمت ایشان می رسید بسیار ادب به جا می آورد مثلا" چها زانو در مقابل ایشان می نشسته و با صدای آهسته با ایشان سخن می گفت . یک روز که دوستان کمال الملک بیش از حد بر علیه کشور ایران برایش سخن می گویند ایشان شدیدا" عصبانی می شود و او مثال قشنگی می زند که سر زمین فرنگ را به دختران جوان و کشور ایران را به مادرش تشبیه می کند ایشان می گوید حاضر نیستم موی از سر مادرم که اکنون پیر و زمین گیر شده است را با هزاران دختر جوان عوض کنم زیرا دلیل ایشان این بوده است که روزگاری این مادر پیر از همه وجود خود برای بزرگ شدن وبه خوشبختی رسیدن کمال المک مایه گذاشته است و ایشان گفته است که مادرم چه شبهای که من در بستر بیماری بودم ایشان تا صبح بالای سرم بیدار مانده است و از من مراقبت کرده است . پس من ذره ای از خاک ایران را حاضر نیستم به کل فرنگ به فروشم .
حال داستان کشورمان ایران و شهر تهران نیز مانند مادر مرحوم کمال الملک می باشد ما شهروندان تهرانی (در اینجا مسئولین و مردم همه شهروند به حساب می آیند) حاضر نیستیم وجبی از خاک کشورعزیزمان ایران را از دست بدهیم و سابقه جنگ نشان داده است که حاضریم برایش جان فدا کنیم . همچنین شهر تهران را به همه مشکلات آن دوست داریم. اگر شهر تهران امروز به این حال زار در آمده است آیا ما قوانین شهروندی خود را به درستی به جای آوردیم ؟ که این چنان بلای بر سر این شهر آمده است که دیگر برایش رمق نفس کشیدن باقی نمانده است . روزگاری اسم تهران و آوازه اش چنان عظمتی داشت که خیلی ها را به وسوسه می انداخت که سر زمین و دیار خود را رها کنند و به این شهر افسانه ای بیایند؛ یکی از اتفاقاتی که باعث شده شهرتهران 150000 نفری دوره ناصر الدین شاه به تهرانی 15000000 ( با شهرک های اقماری خود) امروز تبدیل شود آیا سیاست های غلط گذشتگان و زمان حال نمی باشد .لذا در نوشته ذیل می خواهم به مواردی که باعث شده است ازروستا کوچک 250 سال پیش که اسمش تهران بود و امروزه که به کلان شهری بزرگ به نام تهران بزرگ تبدیل شده است و با مشکلات و معضلات فرهنگی ؛ اجتماعی ؛ بهداشتی و زیست محیطی آن به پردازم .

تهران امروز ..
1 – از نظر جمعیتی : بنا بر بعضی آمار نزدیک به یک سوم مردم ایران در شهر تهران و حومه و یا حاشیه های آن زندگی می کنند ( تقریبا" استان تهران ) و روزانه طبق آمار رسمی فقط در مترو (که تازه تاسیس می باشد ) در شهر تهران بیش از دو میلیون مسافرات انجام می شود وسعت شهر تهران و حاشیه های آن به قدری زیاد است که شاید خیلی کسانی باشند که فاصله محل کار بعضی از آن تا محل سکونتشان بیش از 100 کیلومتر باشد ؛ همچنین گاهی بر آورد می کنند بیش از سه میلیون شاغلین تهرانی شب ها برای خوابیدن به شهرهای حاشیه می روند و صبح به شهر تهران بر می گردند.
2 – از نظر صنعتی : شهر تهران از نظر صنعتی دارای مشکلات فراوانی می باشد که عبارتند از :
الف – از نظر سیاست های سرمایه گذاری صنعتی ؛ بیشتر کارخانه های مهم کشور در تهران می باشند مخصوصا" صنعت خودرو سازی و دیگر صنایع مهم کشورکه در اطراف شهر تهران و یا در شهرهای استان تهران متمرکز می باشند ( اگر صنایع مانند ذوب آهن و مس سرچشمه وماشین سازی اراک در تهران نیستند آن هم دلایل مخصوص به خود را دارد ) و همچنین ساخت شهرک های صنعتی در محدوده تا 120 کلیومتر شهر تهران در سه جهت غرب و شرق و جنوب کاملا مشخص است و اگر در جهت شمال نیز کارخانه ساخته نشد است بعلت موانع طبیعی از جمله رشته کوه البرز می باشد .
ب – از نظر آلودگی های زیست محیطی نیزبعلت بالا بودن عمر اکثر کارخانه ها صنعتی ؛و همچنین پایین بودند تکنولوژی دستگاه های صنعتی و همچنین بالابودند هزینه رفع آلودگی ها این صنایع باعث شده است میزان آلودگی صنعتی شهر تهران نبست به بقیه شهرهای استان کشور تهران آلوده ترین شهر کشور باشد.

3 – از نظر علمی و آموزشی : مهمترین دانشگاهی مهم کشور؛ همچنین دبیرستانها و هنرستانهای نامی در تهران و حاشیه آن قرار دارند و همچینین اکثر اساتید و هئیت های علمی دانشگاه ها نیز در تهران زندگی می کنند (که این اساتید حتی برای دانشگاههای مرکز استانی به استاد پروازی مشهور هستند) شاید یکی از دلایلی که باعث شده در تهران از همه قومیت ها به صورت مهاجر در آن حضور داشته باشند به علت حضور نخبگان علمی سراسر کشور در دانشگاههای شهر تهران می باشد .
4 – از نظر اقتصادی : شهر تهران بزرکترین مرکز اقتصادی کشور می باشد و شاید جزء چند پایتخت اول منطقه از نظر اقتصادی باشد. وجود وزارت امور اقتصادی و دارای و سازمانهای تابعه ؛ وزارت بازرگانی و سازمانهای تابعه ؛ وزارت صنایع و سازمانهای تابعه ؛ بانک مرکزی واداره مرکزی شعب بانک های ملی ؛ همچنین شعبات مرکزی دیگر بانک ها کشور ؛ سازمان بورس ؛ شرکتهای و بنیادهای اقتصادی ؛ فروشگاهای زنجیره ای ؛ بازار بزرگ تهران و بازارهای اقماری مانند تجریش ؛ کرج و بازارهای تخصصی کالا های تولید نیز در شهر تهران مستقر می باشند .
5 – از نظر فرهنگی : اکثر مراکز فرهنگی کشور از جمله وازرت فرهنگ و ارشاد ؛ صدا و سیما ؛ سازمانهای فرهنگی مانند سازمان تبلیغات ؛ سینما های بزرگ ؛ مراکز تئاتر ؛ مجموعه های فرهنگی مانند کاخهای قدیمی و موزه ها ؛ فرهنگسرا ؛ موسسات خیره ؛نمایشگاههای دائمی و فصلی ؛ آسایشگاههای سالمندان و دیگر مرکز فرهنگی در تهران مستقر می باشند.
6 – از نظر سیاسی : وزارت خارجه و سفارت خانه ها خانه های خارجی و سر کنسولگری ها ؛ همچنین استقرار مجلس شورای اسلامی ؛ قوه قضائی و سازمانهای تابعه آن ؛ ستاد مجلس خبرگان و شورای نگهبان در تهران مسقتر می باشند.
7– از نظر اجتماعی : دفتر رئیس جمهوری ؛ هئیت دولت ؛ وزارت کشور و استانداری ؛ فزمانداری ؛ شهرداری ؛ شورای شهر تهران و همچنین استقرارکلیه وزارتخانه ها ؛ ستاد مرکزی نیروی انتظامی ؛ ستاد رسیدگی به امور مهاجرین خارجی در شهر تهران مستقر می باشند .
8 – از نظر جغرافیایی : شهر تهران به علت اینکه تقریبا" به مرکز کشور نزدیک است و از طرفی شاهراه بیشتر20 استان کشور می باشد همچنین نزدیک به استانهای شمالی ؛ شمال شرقی ؛ شمال غربی و همسایگی رشته کوه البرز مرکزی از نظر آب وهوا نسبتا" خوبی بر خوردار است و در قدیم دارای ییلاق و قشلاق بوده مخصوصا" شهرستان شمیرانات که آب و هوای آن هر خسته دلی را به سمت خود جذب می کند .
9 – از نظر نظامی : مراکز تصمیم گیری نظامی ؛ همچنین وجود پادگانهای نظامی و چند فرودگاه در تهران مستقر می باشند .
10 -از نظر مذهبی: در محدوده شهر تهران قبر حضرت شاه عبدالعظیم (ع)؛ امامزاده داود و ده ها امامزاده و زیارت گاه ؛ مصلی بزرگتر تهران بیت حضرت امام و بیت رهبرمعظم انقلاب ؛ مساجد مشهور ؛ حسینیه ها و همچنین حوزه های علمیه مستقر می باشند .
11 – از نظر بهداشتی : وزارت بهداشت و درمان ؛ سازمان بهزیستی ؛ تعداد زیادی از دانشگاه علوم پزشکی و بیمارستانهای فوق تخصصی و مجهز به دستگاههای پیشرفته درمانی ؛ بیمارستانهای شخصی ؛ وجود متخصصین مجرب در رشته های مختلف پزشکی در تهران مستقر می باشند .
12 - مراکز تفریحی : مراکز تفریح مانند شهربازی ها ؛ پارکها ؛ استخرها ؛ مسیرهای کوهنوردی قله توچال در شهر تهران مستقر می باشند .
13 – مرکز ورزشی : سازمان تربیت بدنی ؛ فدراسیونهای مختلف ورزشی ؛ استادیومهای ورزشی ؛ زمین های چمن ؛ باشگاه های ورزشی و سالنهای ورزشی در تهران مستقر می باشند .

لذا با تمام مواردی که ذکر شده جهت رفع مشکلات این ابر شهر که دارای میلیونها وسیله نقیله و میلیونها تردد در روز می باشد و مصرف هزاران تن مواد سوختی ؛ تامین روزانه بیش از 3000000 متر مکعب آب و همچنین تهیه مواد خوراکی و پوشاکی و امنیتی و حل مشکلات حاشیه دیگر از قبیل مواد مخدر؛ قتل آدمکشی و ... احتیاج به یک عزم ملی دارد که همه باید دست به دست هم دهند تا زندگی در شهر تهران یک زندگی کاملا" سالم با حداقل مشکلات بهداشتی زیست محیطی انجام شود .

۱۳۸۸ اسفند ۶, پنجشنبه

سفره هفت سین سال جدید را بدون حضور تنگ ماهی های قرمز؛ سفره آرائی کنیم

زندانی به نام تنگ


با شروع نیمه دوم اسفند ماه ؛ یواش یواش در جلوی بعضی از مغازه ها و یا در کنار پیاده روها ؛ بساط فروش تنگ های ماهی قرمز شب عید نوروز شروع می شود. در هر بساط یک لگن بزرگ وجود دارد که پر از ماهی می باشد چون اکثر این ماهی ها قرمز رنگ می باشند لذا اصطلاح ماهی قرمز شب عید برایشان بیشتر به کار می رود و در کنار لگن بساط ماهی فروشان چند تا تنگ کوچک نیز است که در داخل هر کدام از آنها یکی یا چند تا ماهی وجود دارد که این ماهی ها همیشه در حال جنب جوش هستند و انگار می خواهند از درون تنگ فرار کنند که به علت استحکام شیشه (جنس تنگ) امکان فرار برای آنان وجود ندارد مردم با خرید ماهی های کوچولو (که در تنگ های بلورین زندانی هستند) آنان را جهت گذاشتن در سر سفره هفت سین به منزل می برند.
حالا در ایامی که بازار بساط ماهی فروشان( ماهی کوچولوی قرمز رنگ ) داغ است و شما با فرزند خردسال خود که در حال قدم زدن در خیابان و کوچه ها هستید که ناگهان چشم فرزند خردسال شما به این ماهی رنگ وارنگ می افتد؛ حتما" کودکتان شما را به سمت این بساط ها ماهی فروشی خواهد کشاند و از شما در خواست می نمائید که برایش از این ماهی ها خوشگل خریداری کنید . برای شما دو حالت وجود دارد:
1 – در حالت اول شما با خریدن ماهی و آوردن آنها به منزل؛ هر روز با وجدان خود درگیری می باشید که این ماهی کوچولو چه گناهی کرده است که باید در این تنگ کوچک زندانی شود و همچنین عید نوروز و آغاز سال نو خود را در کنار سفره هفت سینی آغازمی کنید که موجود بی گناهی را اسیر تنگ نموده اید.
2– در حالت دوم از خرید ماهی خود داری می کنید که با اعتراض و گریه زاری فرزند خود روبرو می شوید و این نخریدن ماهی باعث می شود که ذهن فرزند خردسالتان نبست به شما بد شود و او روزی چند بار با گریه و عصبانیت به یاد شما بیاورد که پدر و مادر خوبی نیستید چون برایش ماهی قرمز نخردید و این باعث آزرده خاطری شما نیز خواهد شد.

چرا نباید در سفره هفت سین ماهی قرمز وجود داشته باشد ؟

الف –از نظر تاریخی : تا صد سال پیش در عید نوروز اصلا"ماهی قرمز بر سر سفره هفت سین ایرانیان جای نداشته است. اگربه خواهیم از نظر تاریخی این مسئله را بررسی کنیم نقاشی سفره هفت سین کمال الملک یک سند واقعی می باشد زیرا در این آثار هنری از وجود ماهی قرمزرنگ در سر سفره هفت سین ایشان خبری نیست؛ لذا می توان گفت که حتی در دوره قاجارنیز مردم در سفره هفت سین از ماهی قرمز استفاده نمی کردند و این نشان می دهد که ماهی قرمز در این چند دهه اخیر بر سر سفره هفت سین راه یافته است. همچنین طبق بررسی ها نشان می دهد فقط در کشور چین مردم در مراسم عید کشور خود از ماهی قرمز استفاده می کردند و در پایان مراسم عید نیز این ماهی ها کوچک را در آبهای روان رها می کردند . ولی از حدود هشتاد سال پیش همزمان با ورود چای از چین به کشور ایران استفاده از ماهی قرمز در جشنهای نوروزی که مخصوص ایرانیان می باشد نیز شایع شده است .
ب- از نظر بهداشتی :ماهی های قرمز سفره هفت سین می تواند عامل انتقال ویروسی به نام سالموند به انسان شوند که یک نوع بیماری پوستی می باشد واحتمال دارد کسانیکه ماهی قرمز در منزل نگهداری می کنند مخصوصا" هنگامی که افراد خردسال جهت بازی با ماهی آن را دستمالی می کنند به این بیماری مبتلا شوند و سلامتی خود و خانواده را در معرض خطر قرار دهند.
ج- از نظر روانی : در بعضی از کودکان ؛ مرگ موجودات زنده در اطراف آنان می تواند آثار بد روحی برایشان داشته باشد و چون کم تجربه هستند و هنوز مفهوم مرگ را نمی دانند و از نظر روحی آمادگی مرگ اطرافیان ندارند و آثار این مرگ تا مدتها در ذهن آنان باقی می ماند و حتی یاد این مرگها گاهی می تواند باعث بیماری های روانی در بزرگ سالی این افراد شود. از طرفی کودکان به علت روحیه کنجکاوانه دوست دارند با هر چیزی که در اطرافشان است ارتباط برقرار کنند مخصوصا" با موجودات زنده بی آزارمانند ماهی قرمز و چون طول عمر ماهی های قرمز در حالت معمولی کوتاه می باشد و بعضی مواقع به علت بی دقتی و کمبود اطلاعات افراد نسبت به نگهداری و حفاظت از این ماهیها ؛ باعث مرگ زود هنگام ماهی می شوند. حال مرگ ماهی می تواند آثار بدی در روی ذهن این کودکان بگذارد و گاهی مرگ ماهی یا هر موجود زنده دیگر در اطراف کودکان و باعث می شود که از نظر روحی و روانی به سلامت آنان آسیب جدی وارد شود د - از نظر دینی : ماهی قرمزی را از محل زندگی خود مثل حوض یا رودخانه به یک تنگ کوچک منتقل می کنند و این ماهی باید تمام ایام عمر باقی مانده خود را در این زندان کوچک سپری کند؛ حالا اگر صاحب ماهی بدون آنکه برای نگهداری این ماهی اطلاعاتی داشته باشد مثلا" ماهی باید چه نوع غذائی بخورد و در چه دمای زندگی کند و چند روز یکبار آب را آن تعویض کند از همه بدتر در ایام تعطیلات است اگر کلیه افراد خانواده به مسافرت بروند این مهمان کوچولو باید چندین روز در خانه تک تنها بماند بدون آنکه مواد غذائی در اختیارش قرار گیرد یا آبش تعویض شود و در صورتیکه بمیرد جسدش چند روز در آب باقی می ماند که باعث آلودگی فضای خانه خواهد شد.
با توجه به مشکلات بالا حال در کدام دین و آیین مذهبی اذیت و آزار حیوانات مجاز شمرده شده است که ما باعث اذیت و آزار این موجودات کوچولو خدا می شویم .
پ – از نظر اقتصادی : با توجه به خرید و فروش ماهی قرمز در ایام اسفند ماه ؛ فرض کنید که حدود 10 میلیون خانوار ایرانی تصمیم به خرید ماهی قرمز بکنند و به طور میانگین هر خانواده دو تا ماهی بخرد اگر میانگین قیمت هر ماهی هزار تومان بگیریم در ایام عید نوروزی چیزی حدود بیست میلیارد تومان پول جهت خرید ماهی قرمز توسط مردم در سال هزینه می شود که مبلغ چشمگیری می باشد که متاسفانه این ماهی ها تا پایان تعطیلات نوروزی زنده نخواهند ماند .




لازم به ذکر است : ماهی های قرمز کنار خیابان به علت اینکه یا در آب کلر دار قرار گرفته اند و یا در اثر ضربه های غیر عادی در هنگام جابجای و جدا کردن آنها از یک دیگر اکثرا" سکته زده می شوند همچنین ریختن مواد غذائی چرب به درون تنگ ماهی و یا استفاده از آب کلر دار در هنگام تعویض آب ماهی و یا فشاردادن ماهی با دست و یا به خاطر بازیگوشی کودکان نسبت به ماهی که او را تا حد مرگ در بیرون آب نگه می دارند و در آخرین لحظات که ماهی دارد جان می دهد آن را دوباره به آب بر می گردانند تا دو باره جان بگیرد و این کار را چندین بار تکرار می کنند ( به قول عامیانه ماهی را شکنجه میدهند ) و خیلی موارد دیگر که باعث کاهش طول عمر ماهی می شود که در مدت کوتاهی بعد از خرید ماهی میمرند یعنی از زمانیکه شما ماهی را می خرید تا زمان مرگ آنان فقط چند روز بیش نیست پس بیایم به خاطر خدا وسلامتی کودکانمان و حفظ محیط زیست از استفاده ماهی قرمز در سفره هفت سین جلوگیری کنیم .









۱۳۸۸ اسفند ۳, دوشنبه

ناصر کرمی ؛ محمد درویش ؛ عبداللطیف عبادی و بقیه وبلاگ نویسان سبز اندیش ؛ گنجهای گرانبها در میان فعالان محیط زیست





ابتدا معرفی افراد

1 – محمد درویش : روز پنج شنبه در سفر به استان گلستان در خدمت دوست عزیز و برادر گرامیم جناب آقای محمد درویش بودم با توجه به اینکه با ایشان تازه آشنا شدم ( یعنی در چند جلسه ایشان را چهره به چهره ملاقات کرده ام ) ولی چند وقتی بود نقطه نظرات ایشان را در وبلاگشان پی گیری می کردم و از ایشان و از مریدانش ( کسانیکه بر روی مطالب ایشان نظر می دهند) سوال کردم ایشان اعلام نمود بعضی از مطالبش بیش 15 و چهار تا صفر جلوی آن ؛ خوانده داشته است ( نفر150000)

2 – ناصر کرمی : استاد گرامیم جناب دکتر ناصر کرمی که متاسفانه تا کنون موفق نشده ام ایشان را از نزدیک زیارت کنم (ولی فکر می کنم یکبار توسط جناب آقای اسماعیل عباسی در تحریریه روزنامه همشهری در ساختمان تندیس جناب دکتر کرمی را ملاقات کرده باشم ) ولی ایشان را از زمانیکه در صفحه سه روزنامه همشهری مطلب می نوشتن می شناسم و همچنین پس راه اندازی خبرگزاری ایرن (که به گردن بنده بی نهایت منت می گذارند و دل نوشته هایم را در آن خبرگزاری منتشر می کنند ) و همچنین در مورد وبلاگ ایشان که وقتی مطالب می نویسند مخالفین و موافقین زیادی در برابرش صف می کشند .

3 – عبداللطیف عبادی : متاسفانه آشنای با ایشان بیشتر از روی نظرات ایشان در پی نوشت ها وبلاگها دوستان می باشد ولی ابتدا عذر خواهی بنده از ایشان "با توجه به اینکه اینجانب چند ماهی است در دنیای مجازی وبلاگ ها فعالیت می کنم بنده چند وقتی بود هر گاه جناب دکتر کرمی و یا جناب درویش و یا بقیه وبلاگ نویسان سایت گرین بلاگ مطلبی می نوشتن شخصی به نام عبداللطیف عبادی زودتر از نویسنده مطلب برایش یاد داشت می گذاشت آن هم چه نظراتی که خیلی وقتها از اصل مطلب ارائه شده پر بار تر بود لذا ابتدا شک داشتم که شخصی حقیقی به نا عبداللطیف عبادی وجود داشته باشد تا اینکه جناب درویش ایشان را با عکس در وبلاگش معرفی کرد و از اینکه ایشان یک از هموطن من می باشند بسیار خوشحالم و امیدوارم پوزش بنده را بپذیرند.

یک داستان

چند سال پیش زمانیکه مسئله فرار مغزها در کشور مطرح بود یکی از دوستان من یک مطلب جالبی (فکر می کنم از زبان نخست وزیر کانادا) تعریف می کرد ایشان می گفت در سالهای که مهاجرت ایرانیان به کانادا زیاد بود؛ یکبار نخست وزیر وقت کانادا در مصاحبه ای اعلام کرده بود که چند سالی است کشور کانادا به گنج گرانبهای دست یافته است بدون آنکه ما کاناداها برای دست یافتن به گنج تلاش کرده باشیم وقتی منظور ایشان را در مورد این گنج جویای شده بودند او به حضور 10000 الی 15000 متخصص ایرانی که به کانادا مهاجرت کرده بودند اشاره می کند و می گوید ما بدون آنانکه کوچکترین سرمایه گذاری برای این افراد انجام داده باشیم آنان با مدارک تحصیلی بالا در اختیار ما قرار گرفتن و اکنون که آنان در کانادا کار می کنند بین یکسوم تا نصف شهروندان کانادای حقوق می گیرند و بیشتر از آنان نیز کار می کنند .

مژده به فعالین محیط زیست

هدف از این مطالب در این است که اگر فعالان و دوستداران محیط زیست بدانند تعدادی از دوستان روزنامه نگار و وبلاگ نویس درست در این ایامی که فعالیت های تشکلهای زیست محیطی به طور بی سابقه ای در حالت رکود است و این فعالیت ها به کمترین حد ممکن خود در ده سال اخیر رسیده است و حتی برای حضور در یک مدرسه راهنمائی آنقدر امکانات در اختیار فعالان محیط زیست قرار نمی دهند که سالانه 100 عدد دانش آموز را آموزش زیست محیطی بدهند وجود افراد روزنامه نگار و وبلاگ نویس در دنیای مجازی بسیار عالی می باشد. بنده اعتقاد دارم در این چندساله که فعالیت های زیست محیطی کم است چه کسانی از پارک ملی گلستان ؛جنگل ابر ؛ میانکاله ؛ دریاچه ارومیه ؛ جنگلهای سبلان و غیره دفاع می کنند . شما به مصاحب های اخیر و مطالب نوشته شده در روزنامه ها و وبلاگهای زیست محیطی نگاه کنید ببیند مطالب آقایان دکتر کرمی ؛ مهندس درویش ؛ سام خسروی ؛ هومن خاکپور ؛ امیر سررشته داری و غیره بی نهایت به چشم می خورد

آخرین مطالب

ای کاش تشکلهای زیست محیطی قدیمی و جدید مانند جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست ؛ جبهه سبز ایران ؛ انجمن حفظ محیط زیست کوهستان ؛ آوای سبز ؛ انجمن کوهنوردان ایران ؛ کانون گسترش فضای سبز و محیط زیست و دهها تشکل دیگر که به علت کمی جا از بردن نام آنان معذور هستم ؛ می توانستن از این گنجهای که به راحتی در اختیار آنان قرار گرفته به بهترین طریق ممکن استفاده کنند تا شاید این کشتی به نشسته بتواند در ساحل دریای خروشان دوباره حرکتی داشته باشد. آمین 









جناب دکتر کرمی هر کسی قلبش هر کجا ایران برای محیط زیست به تپد ؛ دوستش بداریم از او حمایت کنیم


نظرات دوستان
در تارنمای دکتر ناصر کرمی مطلبی با موضوع "تجمع گلستان و خاطره اي از آيت الله بروجردي "نوشته شده است که جناب دکتر نکات جالبی را بیان نموده اند ولی نظرات ارائه شده توسط خوانندگان موجود در این وبلاگ هم خیلی خواندی و پربار می باشد و با تشکر از آقایان عبداللطیف عبادی ؛ یاسر انصاری ؛ سهند ؛ سپهر سلیمی و امير سررشته داري که تا کنون نظرات خود را بیان نموده اند و همچنین با توجه به اینکه غیر از آقای یاسر انصاری هیچگونه شناختی از فعالیت های زیست محیطی آقایان عبداللطیف عبادی ( که فقط مطالب ایشان را در پی نوشت بعضی از مطالب خوانده ام که مطالبش نشان از پر بار بودن ایشان است و بنده یک عذر خواهی به ایشان بدهکار می باشم) و امیر سررشته داری (که ایشان را نیز از طریق نوشته هایش در وبلاگش می شناسم ) و سهند و سپهر سلیمی ندارم ولی امیدوارم آنان نیز فعالیت اجرائی زیست محیطی داشته باشند .
ولی در برابر فعالیت اعتراضی در استان گلستان سه تا نظر وجود دارد
1 – نظر اکثر روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان که فقط در دنیای مجازی فعالیت می کنند به غیر از دوست عزیز و ارجمند جناب آقای مهندس درویش این است که اعتراض در برابر استانداری یک کار اشتباه بوده است .
2 – نظر همه فعالین محیط زیست ( کسانیکه که حداقل در سه چهار سال اخیر فعالیت N.G.O ای دارند ) براین است که این برنامه اعتراضی کار صحیحی می باشد که می توان به حضور این عزیزان در برنامه اشاره کرد ؛ دکتر بسکی ( پیشکسوت و فعال محیط زیست که با آن سن سال در برنامه حضور داشت و در برابر مشاور استاندارد هم چون شیر می غرید ) ؛ جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست با شش نماینده ( سرکار خانم البرزی منش ؛ خانم کاشفی ؛ خانم خسرو شاهی و سه نفر دیگر که بنده نام آنان را نمی دانم ) ؛ انجمن کو هنوردان ایران با سه نماینده ( آقایان عباس محمدی ؛ جناب کیخسرو یزدانی و تهرانی ) ؛ کانون گسترش فضای سبز و محیط زیست ایران چند نماینده ( آقایان انصاری ؛ شفیعی و دوستان آقای دیگر که بنده اسامی آنان را نمی دانم ) و انجمن یوز پلنگ ایران سرکار خانم مژگان جمشیدی و از موسسه کوهستان سبز نیز اینجانب و دیگرانی که که از شهرهای دیگر در برنامه حضور داشتن از این حرکت تجمع آمیز حمایت کردند .
3 – وبلاگ نویسان و ژورنالیست های که هم به فعالیت مجازی و هم به فعلیت اجرای اعتقاد دارند مانند مهندس محمد درویش ؛ خانم مژگان جمشیدی که واقعا" در برابر جناب مشاور استاندار گلستان تمام قامت از پارک ملی با مطالب علمی و فنی خود دفاع کردند
پس می توان این نیتجه را گرفت که فعالین محیط زیست هنوز هم به حرکت های اعتراض آمیز اعتقاد دارند و دوستان زیست محیطی که بیشتر کارشنان ژورنالیستی است نیز اعتقاد به کار فرهنگی و پی گیری از طریق مقاله نویسی و نامه های سرگشاده دارند .
و اما برنامه اعتراضی استان گلستان ...
همانطوریکه برادر گرامی جناب آقای یاسر انصاری گفتند ابتدا؛ برنامه اعتراض و تجمع بود که ما می خواستیم با کمک گرفتن از فعالین محیط زیست و گروه های کوهنوردی استانهای مازندران ؛ گلستان و گیلان تعداد نفرات زیادی را در برنامه دعوت کنیم و از تهران نیز از فعالین محیط زیست ؛ کوهنوردان و خبرنگاران محیط زیست را در برنامه شرکت دهیم ولی جناب انصاری در دقایق آخر ( روز چهارشنبه ساعت 3 بعد از ظهر ) از ما در خواست کرد که فقط از فعالان محیطزیستی که نمایندگی تشکلهای خود را بر عهده دارند در برنامه شرکت کنند چون ایشان نمی خواست زیاد جلوی استانداری استان گلستان شلوغ شود لذا ما هم به همان تعداد محدود اکتفا کردیم حتی از فعالان محیط زیست شهر گرگان نیز دربرنامه دعوت نکردیم و فقط آقایان بسکی و یزدانی حضور داشتن و برای نمونه بنده دو تا برنامه های که با تعداد زیاد از فعالین زیست محیطی در منطقه برگزار می شود را مثال می زنم تا بدانید جمع کردن جمعیت کار مشکلی نبود .
1 – در سال 1383 برنامه اعتراض و تجمع در برابر استانداری استان مازندران با همت جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست در مازندران برگزار شد که با توجه به شدت باران در جلوی استانداری مازندران ولی تعداد زیادی در برنامه شرکت داشتن .
2 – هر ساله فعالان محیط زیست کوهستان و گروه های کوهنودری در برنامه روز ملی دماوند که در منطقه رینه برگزار می شود بین 500 تا 1000 نفر مهمان دارند.
بنده از کلیه فعالین محیط زیست سه خواهش دارم که عبارت است از :
الف – از کلیه فعالین زیست محیطی که هنوز به حفاظت از محیط زیست اعتقاد دارند و هنوز این فعالیتها را ترک نکرده اند با توجه به مشکلات پیش آمده در این چند سال که منجر به کاهش فعالیتهای زیست محیطی در سطح کشور شده است ( نسبت به سالهای 1377 لغایت 1384 ) کلیه کسانیکه فعالیت زیست محیط دارند از طریق نوشتن مطالب در مطبوعات و راه اندازی وبلاگهای تخصصی زیست محیطی نسبت به فعالیت های خود در دنیای مجازی وسعت بخشیده وفعالیتهای خود را چند برابر کنند تا تعداد بیشتری از هموطنان صدای آنان را بشنوند.
ب- از دوستان وبلاگ نویس و ژورنالیست نیز خواهش می کنم از تجارب گرانبهای خود استفاده کنند و با حضور در فعالیتهای N.G.O ای به توانند اقشار بشتری از مردم را در این برنامه شرکت دهند.
ج – ایران سر زمینی است متلعق به همه ما در خیلی از برنامه کمیت مهم است و در بعضی ها کیفیت لذا کیفیت و کمیت را فدای یکدیگر نکنید هر کسی در هر کجای ایران برای محیط زیست زحمت می کشد از شکاربان ؛ جنگلبان ؛ کارمند محیط زیست ؛ فعال محیط زیست ؛ دوستدار کوهستان و منابع طبیعی ؛ خبرنگار محیط زیست و هرکسی که قلبش برای محیط زیست می تپد درود می فرستیم و آنقدر انتقادهایمان را نسبت به فعالیت ها زیاد نکنیم که این فعالیتهای ساده نیز نادیده گرفته شود .





۱۳۸۸ بهمن ۳۰, جمعه

عدم امکان ملاقات نمایندگان فعالان محیط زیست (که از بعضی نقاط کشور به استان گلستان آمده بودند ) با استاندار استان گلستان





با توجه به مشکلات زیست محیطی پارک ملی گلستان در چند سال اخیر (که یکی از قدیمی ترین پارکهای ملی جهان می باشد) از جمله تخریب این پارک ملی توسط جاده در دست احداث در داخل پارک ؛ طبق دعوت کانون عالی گسترش فضای سبز و حفظ محیط زیست ایران جهت تجمع اعتراض آمیز دوستداران فعالین محیط زیست جهت حفظ و صیانت از پارک ملی گلستان که قرار بود در مورخه 15/11/1388 در مقابل استانداری استان گلستان برگزار شود ولی به در خواست بعضی از مسئولین استان و بنا به بعضی از مشکلات جامعه زمان این تجمع به مورخه 29/11/1388 انتقال یافت که متاسفانه دوباره بنا به در خواست مسئولین استان گلستان این تجمع به ملاقات حضوری نمایندگان تشکلهای زیست محیطی با استاندار استان گلستان تبدیل شد که با حضور نمایندگان تشکلهای زیست محیطی در مورخه 29/11/1388در مقابل استانداری استان گلستان ؛ متاسفانه این ملاقات به علت عدم حضور استانداردر استانداری انجام نشد ( جناب آقای قناعت استاندار استان گلستان جهت سرکشی و بازدید به یکی از شهرهای استان رفته بودند ) لذا نمایندگان تشکلهای زیست محیطی به ملاقات با آقای مهندس جمشیدی، مدیرکل حوزه‌ی استانداری و مشاور عالی استاندار گلستان رفتن و مشکلات و خود را با ایشان در میان گذاشتن؛ در این ملاقات که به علت بعضی از سخت گیری مسئولین انتظامی استانداری فقط تعدادی محدودی از نمایندگان تشکلهای زیست محیطی در دفتر آقای مهندس جمشیدی حضور یافتن ( فقط ده نفر)

در ابتدای جلسه جناب دکتر بسکی فعال و پیشکسوت محیط زیست کشور که خودش در روستای تنگراه استان گلستان زندگی می کند و در جمع حاضرین شرکت کرده بود به نمایندگان از حاضرین در جلسه به تشریح مشکلات و معضلات زیست محیطی پارک ملی پرداخت و به سوابق پنجاه ساله اخیر پارک ملی گلستان و مشکلات آن به خصوص به سیلهای ویرانگر چند سال اخیر در داخل پارک که باعث خسارت سنگینی به پارک شده است اشاره کرد و ایشان با صدای رسا گفت اگر کسی به حرفش گوش نکند به خاطر مشکلات پارک ملی گلستان به ملاقات رئیس جمهور و رهبر انقلاب می رود. سپس مهندس محمد درویش کارشناس ارشد منابع طبیعی و بیانان زدائی توضیحاتی در مورد گزارشی که چند سال پیش و در معیت یک گروه کارشناسی از سوی وزارت جهاد کشاورزی برای بررسی ابعاد سیل ویرانگر تنگراه به منطقه آمده بود و با تشریح ویژگی‌های آب ‌شناختی آبخیز تنگراه، استعداد سیل‌خیزی حوضه را تشریح کرد؛ استعدادی که سبب شد گروه به این جمع‌بندی برسند که بهتر است جاده‌ی دیگری در محور گلیداغی طراحی شود که نه خطرات جاده‌ی کنونی را دارد و نه بر پارک گلستان، تنش وارد می‌سازد. افزون بر آن، سبب تسهیل رفت و آمد ساکنان ۶۰ روستای منطقه هم خواهد شد .ایشان با اشاره به توده‌ی منحصر به فرد بلوطی که در پارک ملّی گلستان وجود دارد و نظیر آن به سبب تخریب اغلب جنگل‌های جلگه‌ای نوار ساحلی شمال، دیگر وجود ندارد؛ به ویژه آن که اصولاً آن پایه‌ای که در مرز تغییر بوم‌سازگان (اکوسیستم) جنگلی به استپی و کوهستانی مستقر شده‌اند، از مقاومت بیشتر و کم‌نظیر‌تری برخوردارند و باید تحت هر شرایطی محفوظ ماننداشاره کرد. سپس سرکار خانم مهندس البرزی منش کارشناس و ارزیاب زیست محیطی از شرکت مهاب قدس با اشاره به اینکه بیش از ۵۰ درصد از پستانداران شناخته شده‌ی ایران در پارک ملی گلستان زندگی می‌کنند و ارزیابی و ساخت این جاده‌ها چرا باید ۱۰ سال طول بکشد ؟سرکار خانم مژگان جمشیدی روزنامه نگار با ارائه تصاویری از نحوه‌ی مدیریت دیگر کشورهای جهان بر پارک‌های ملی‌شان نشان داد تا دریابند که چقدر از دنیا عقب مانده‌ایم . همچنین آقای عباس محمدی مدیر عامل انجمن کوهنوردان ؛ سرکار خانم ها خسرو شاهی و کاشفی از هئیت مدیره جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست ؛ آقای کی خسرو یزدانی فعال محیط زیست استان گلستان ؛ آقایان مهندس یاسر انصاری و شفیعی از کانون گسترش و فضای سبز و اینجانب نسبت به تخریب محیط زیست پارک ملی گلستان سخنانی بیان نمودیم که سپس جناب آقای مهندس جمشیدی مشاورعالی استاندارضمن عذر خواهی از مهمان به خاطر برخورد مشکلات پیش آمده در هنگام حضور نمایندگان تشکلها در جلوی استانداری از حسن توجه فعالین محیط زیست که پارک ملی گلستان است یکی از دقدقه اصلی آنان می باشد تشکر کرد و از اینکه آقای قناعت در حال ماموریت و سرکشی در شهرهای استان می باشد و نیستند تا به درد دلهای شما گوش کنند اظهار تاسف کرد؛ ایشان با توجه به مشکلات منطقه به دفاع از طرح جاده کشی پرداخت که در پایان جلسه آقای قرهخانی نماینده مردم علی آباد کتول با حضور در جلسه یافتن و طی سخنانی از حضور فعالین محیط زیست تشکر کرد.
در حاشیه این برنامه
--بعضی از نمایندگان تشکلهای زیست محیطی از سراسر کشور در این برنامه حضور یافته بودند همچنین نمایندگان تهرانی با یک دستگاه اتوبوس ساعت چهار نیم صبح به سمت شهرستان گرگان حرکت کرده بودند.
-- با توجه به اینکه تا ساعت پایانی روز چهارشنبه هنوز وضعیت اجرای برنامه نا مشخص بود ولی با رایزنی های جناب آقای یاسر انصاری جهت برگزاری برنامه تجمع اعتراض آمیز؛ پس از اینکه تلاشهای ایشان ناکام ماند؛ ایشان اعلام نمود مسئولین استان فقط با موافقت تعدادی کمی از فعالین محیط زیست جهت ملاقات با استاندار حاضر به همکاری می باشند لذا از ادامه حضور تعداد زیادی از فعالین محیط زیست جهت شرکت در برنامه غیر ممکن شد.
-- درابتدای برنامه و در هنگام حضور فعالین محیط زیست در جلوی استانداری گلستان ابتدا با عدم همکاری انتظامات جلوی استانداری روبرو شدند و از آنان خواسته شد متفرقه شوند و از طرفی نیروهای حراست استانداری از وجود برنامه کاملا" اظهار بی اطلاعی می کردند که با تلاش آقای انصاری و و بقیه دوستان در نهایت با ملاقات ده نفر از حاضرین با مشاور استاندار موافقت شد ولی بقیه کسانیکه در جلوی استانداری حضور داشتن را مجبور کردن به داخل ماشین هایشان بروند و حضور پلیس در جلوی استانداری بسیار چشمگیر بود

جهت دریافت اطلاعات بیشتر به آدرس وبلاگ زیر مراجعه کنید

http://biaban.darvish.info/archives/4025











۱۳۸۸ بهمن ۲۸, چهارشنبه

اسقف های مسیحی در خدمت محیط زیست (مسیحیان به روزه زیست‌محیطی دعوت شدند)



پیروان حضرت مسیح (که پیامبر صلح و رحمت است ) در نظر دارند که در مراسم دینی خود به حافظت محیط زیست بشتابند لذا چندین اسقف انگلیکن بریتانیا از مسیحیانی که از امروز چهارشنبه 28 بهمن ماه به مدت چهل روز وارد ایام روزه‌داری و توبه شدند خواستند در راستای حفاظت از محیط زیست مصرف کربن خود را کنترل کنند.

مهر: چندین اسقف انگلیکن بریتانیا از مسیحیانی که از امروز چهارشنبه 28 بهمن ماه به مدت چهل روز وارد ایام روزه‌داری و توبه شدند خواستند در راستای حفاظت از محیط زیست مصرف کربن خود را کنترل کنند.

دوره چهل روزه توبه و نیایش پیش از عید پاک از سوی مسیحیان مورد توجه قرار می گیرد با توجه به تفاوتهایی در تقویم کلیساهای غربی و شرقی، کلیساهایی چون انگلیکن، کاتولیک و متودیست از امروز این دوره را آغاز کرده و چهل روز دیگر عید پاک را به عنوان عید رستاخیر مسیح برگزار خواهند کرد.

ابتکار عمل امسال اسقفهای بریتانیایی با هدف متقاعد کردن مؤمنان روزه دار مسیحی در این ایام عدم استفاده از آی پاد و تلفن همراه در تلاش برای کاهش استفاده از الکتریسته و ساماندهی میزان استفاده از کربنی است که وارد هوا می شود.

ریچارد کارتس اسقف لندن گفت: فقیرترین مردم در کشورهای درحال توسعه از بیشترین اثرات منفی تغییرات جوی رنج می برند که به دست انسان ایجاد شده است.

وی همچنین اظهار داشت که ابتکار روزه کربن فرصتی برای نشان دادن عشق به خداوند به شیوه عملی است.



با اعلام دبیرخانه کانون عالی گسترش فضای سبز و حفظ محیط زیست


برنامه تجمع اعتراض آمیز دوستداران محیط زیست پارک ملی گلستان که قرار بود در مورخه 29/11/1388 برگزار شود به دلیل عدم صدور مجوز به فعالین محیط زیست ؛ به نشست جمعی از منتخبین سازمانهای مردم نهاد با استانداراستان گلستان تبدیل شد . این برنامه قرار به صورت یک تجمع در مقابل استانداری از ساعت 12 تا 2 بعد از ظهر روز پنج شنبه در اعتراض به تعریض جاده در پارک ملی گلستان برگزار می شود.

سبزپرس – گروه تشکل‏ها و رسانه‏ : دبیرخانه کانون عالی گسترش فضای سبز و حفظ محیط زیست ایران با ارسال نامه ای به استاندار گلستان به دلیل عدم صدور مجوز تجمع حامیان محیط زیست و احترام به قانون مداری تجمع روز پنج شنبه مورخه 29/11/88 را لغو و اعلام كرد : به جاي اين تجمع ، جمعي از منتخبين سازمان هاي مردم نهاد فردا به ديدار استاندار گلستان مي روند .

به گزارش سبزپرس در نامه این کانون آمده است : « نظر به مذاکرات انجام شده و روند تصمیمات متخذه در خصوص سرنوشت جاده عبوری از داخل پارک ملی گلستان و حساسیت شخص حضرتعالی و مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست در پیگیری این مهم به استحضار می رساند که متاسفانه علیرغم پیگیری مکرر تا کنون پاسخی به این کانون ارائه نشده است. لذا این کانون بر اساس وظایف قانونی خود و احترام به اصل قانون مداری به عنوان یک سازمان مردم نهاد دوستدار محیط زیست که همواره در روند فعالیت خود نسبت به این مهم توجه ویژه داشته به دلیل عدم صدور مجوز، تجمع مذکور را لغو شده اعلام می كند . »

همچنین در بخش دیگری از این نامه آمده است : « به منظور اعلام دغدغه ها و نگرانی خود و رفع برخی از ابهامات، تعداد منتخبی از برگزیدگان سازمان های مردم نهاد محیط زیست روز پنج شنبه مورخه 29/11/88 براي دیدار با حضرتعالی در محل استانداری گلستان حاضر خواهند بود. با عنایت به توجه ویژه جنابعالی به عنوان نماینده ویژه رییس محترم جمهوري و علاقمندی شخص ایشان به ضرورت صیانت از محیط زیست، امید است دیدار روز پنچشنبه موجب رفع دغدغه های دوستداران محیط زیست به ویژه پارک ملی گلستان نگین زیبای طبیعت ایران شود . »

۱۳۸۸ بهمن ۲۵, یکشنبه

طرحهای که فقط روی کاغذ نوشته می شود

دریاچه ارومیه در حال نابودی
به علت کمبود آب ورودی چند سالی است که دریاچه ارومیه در حال نابودی می باشد. برای کسانیکه به استان آذربایجان غربی سفر کرده باشند و از نزدیک در سواحل دریاچه ارومیه قدم زده و یا در آب دریاچه شنا کرده باشند ؛ شنا در این دریاچه با دیگر دریا ها تفاوت عجیبی دارد. در این دریاچه کسی غرق نمی شود حال چه شناگر مهاری باشید و یا اصلا" با فنون شنا آشنائی نداشته باشید در کشور فلسطین این دریاچه همزادی دارد به نام بحر المیت ؛ در آن دریا به علت بالا بودن میزان نمک هیچ جانداری در ان زندگی نمی کند لذا به دریای مرده مشهور است ولی در دریاچه ارومیه یک نوع پلانکتون و یک نوع مرغ دریای زندگی می کنند که از دریای مرده بودن نجات یافته است .
عواملی که باعث شده اند که دریاچه ارومیه به این روز در آید عبارتند از :
1 – اولین عامل نابودی دریاچه در این است که کلیه رودخانه های که در حوزه آبریز دریاچه قرار دارند به علت زدن سد و یا برداشت آب در بالا دست این رودخانه جهت شرب و کشت کار دیگر آبی به دریاچه ارومیه وارد نمی شود.
2 - عامل دیگر نابودی دریاچه ارومیه کاهش میزان بارندگی در چند سال اخیرمی باشد.

3– عامل دیگر نابودی دریاچه ارومیه حفر چاه ها و خارج کردن کاربری زمینهای اطراف دریاچه می باشد.
طرحی بدون پشتبانی علمی و اقتصادی
در خبرها آمده بود که به علت جلوگیری از خشک شدن دریاچه ارومیه طرحی به هیئت دولت ارائه شده است که مقداری از آب دریا خزر به دریاچه ارومیه منتقل شود. با توجه به اینکه این مطلب در هئیت دولت نیز مطرح گردیده است و از طرفی کسانیکه چنین طرحی را پشنهاد داده اند نسبت به آینده دریاچه ارومیه به عنوان بزرگترین دریاچه نمکی جهان احساس خطر کرده اند و آنان با ارائه این طرح علاقه شدیدی خود را به حفظ این دریاچه نشان دادند و خشک شدن این دریاچه برایشان غیر قابل قبول می باشد .
همچنین نمونه این طرحها در مورد خود دریا خزر نیز چندین سال پیش مطرح گردید و در آن سالهای زمانیکه آب دریای خزر افزایش یافت بود و این افزایش آب باعث شده بود مقدار زیادی از ویلا ها و زمینهای کشاورزی شهرهای ساحلی زیر آب بروند نیز طرحی گردید که با موضوع خارج شدن دریای خزر از بن بست مطرح گردید که قرار بود بین دریای خزر و خیلج فارس کانالی حفر گردد و آب اضافی دریا خزر به خیلج فارس بریزد و پیشنهاد دهندگان طرح در آن ایامی در روزنامه ها بر روی این موضوع بحث جدال می کردند که در آن زمان این طرح مورد بررسی دقیق قرار گرفت و و به علت مشکلات اقتصای و زیست محیطی رد شد ولی با توجه به آینده بدی که در انتظار دریاچه ارومیه می باشد لذا این طرح این بار برای دریاچه ارومیه مطرح گردیده است وبا توجه به اینکه فاصله دریای خزر و دریاچه ارومیه چیزی حدود 250 کلیومتر می باشد و روش انتقال آب مشخص نشده است لذا برای هدایت این آب باید دو طریق انجام شود :
1 – حفر کانال بدون پمپاژ : برای این انتقال آب بین دریای خزر به دریاچه ارومیه باید یک کانال بزرگ حفر گردد که حفر این کانال می تواند دارای مشکلات زیادی باشد که این مشکلات عبارتند:
االف – ارتفاع سطح کانال : با توجه به میزان ارتفاع سطح دریاچه ارومیه و دریای خزر مخصوصا" در گردنه حیران و در خیلی از مسیرهای دیگر در خیلی مناطق ارتفاع کانال باید بیش از صدها متر باشد .
ب - برداشت این مقدار خاک و جابجای آن جهت عبور آب هزینه سنگین اقتصادی در بر دارد .
ج - همچنین عبور این کانال از منابع طبیعی از جمله مراتع ؛ بیابانها و جنگلهای ارسباران می تواند باعث خسارات جبران ناپذیری به محیط زیست منطقه وارد گردد .
د - در صورتیکه این کانال زده شد آیا آب دریای خزر می تواند به سمت دریایچه ارومیه حرکت کند ولی طبق گفته بعضی از جغرافی دانان آب سطح دریای خرز از سطح آب دریاهای جهانی دیگر مقداری پایین تر است در آن صورت نه بلکه آبی به دریاچه ارومیه نمی رسد بلکه همه آبهای منطقه آذربایجان به سمت دریای خزر کشیده می شوند .
2 – از طریق حمل آب با کامیون و یا پمپاژ : در این حالت باید آب دریای خزر به وسیله کامیون یا از طریق پمپ کردن به دریاچه خزر برسد که این روش از نظر هزینه و آلودگی محیط زیست قابل به صرفه نمی باشد .
بنا به علل بالا امکان انتقال آب به دریاچه ارومیه از دریا خزر وجود ندارد و برای نجات دریاچه ارومیه هیچ راهی جز اینکه مقداری از آب رودخانه های بالا دست به در داخل دریاچه سرا زیر شود وجود ندارد



۱۳۸۸ بهمن ۲۱, چهارشنبه

دنبال مقصر نگردید مقصر مشخص شد لودر عامل مرگ 9 کوهنورد می باشد ؟!؟!؟!


دوست گرامی و وبلاگ نویس من جناب آقای فرامرز نصیری در وبلاگ خود (کلاغ ها) با توجه به حادثه تاسف بار بهمن شمشک به دیزین مطلبی را نوشتن با این موضوع که " کسی را جرات پرسش از باشگاه دماوند نیست !!"
بنده به عنوان یکی از کوچکترین افراد علاقمند به ورزش کوهنوردی بسیار متاسف هستم که چه بر سر ورزش کوهنوردی آورده اند که این همه پرسش و چرا در مورد وضعیت ورزش کوهنوردی وجود دارد. و از همه تاسف بار تر جواب مسئولین به این سوالات می باشد .
با توجه به اینکه بنده نزدیک به سه دهه سابقه ورزش کوهنوردی دارم و بیش از ده سال است که در خدمت دوستداران محیط زیست کوهستان می باشم و همچنین با هیئت کوهنوردی استان تهران و فدراسیون کوهنوردی چند سال همکاری داشته ام .
ولی ایکاش دوستان وبلاگ نویس در گرین بلاگ همچون دکتر کرمی ؛ استاد درویش ؛ دکتر مجابی ؛ جناب عباس محمدی و جناب زارعی و دیگر دوستان که نسبت به مشکلات ورزش کوهنوردی آشنائی دارند نسبت به این صانحه دلخراش بیشتر مطلب می نوشتن تا شاید باعث کاهش مشکلات جامعه کوهنوردی می گردید .
متاسفانه تا دو سال پیش که انجمن کوهنوردان در فدراسیون و هیئت کوهنوردی استان مسئولیت نداشت ؛ هیئت و فدراسیون از گزند( شاید این کلمه کمی تند باشد ) انتقادات انجمن کوهنوردان در امان نبود ( اصلا" فلسفه تشکیل انجمن کوهنوردان ایران در ابتدای تاسیس انجمن به علت عدم حضور بعضی از کوهنوردان با سابفه در فدراسیون و انتقاد به شیوه عملکرد فدراسیون در زمان مدیریت بیست ساله آقای آقاجانی بود ) ولی با حضور انجمن در هیئت و فدراسیون دیگر همه چیز عالی شده است و انتقاد خیلی خیلی کم شده است .

ما هنوز هم از اعضای انجمن کوهنوردان ایران (که خیلی از باشگاه ها و هیئت های کوهنوردی را تغذیه فکری می کنند) انتظار داریم همچون گذشته به عملکرد فدراسیون کوهنوردی و هیئت تهران چشم انتقادی داشته باشند و چشمان خود را بر روی مشکلات کوهنوردی نبندند و با بیان مشکلات جهت کاهش آنان تلاش کنند .
در پایان به سخنان مسئولین در مورد حادثه اخیر توجه کنید
با هم پاره ای از این مصاحبه ها و اعلام مواضع رسمی را بخوانیم :
کاوه کاشفی رئیس هیأت کوه نوردی استان تهران ماجرای محور شمشک - دیزین را حادثه‌ای جاده‌ای و به دلیل فعالیت لودر عنوان کرد . وی گفت : حادثه ریزش بهمن در جاده شمشک - دیزین یک حادثه صرفاً جاده‌ای بوده و هیچ ارتباطی به کوه نوردی ندارد و ما مسئول این حادثه ناراحت‌کننده نیستیم ... اقبال افلاکی نیز تأکید کرد: ارتعاشات ایجاد شده لودر و بی‌اطلاعی راننده از این‌که در منطقه حادثه‌خیز و برفگیر کوهستانی نباید چنین سروصداهایی ایجاد شود از عوامل اصلی حادثه بود ... سعید صبور مدیرعامل باشگاه کوه نوردی و اسکی دماوند نیز در تشریح جزئیات ماجرا گفت : ساعت 10 صبح زمانی که تیم 30 نفره به محل رسید در حالی با بارش شدید برف در منطقه روبه‌رو شد که متأسفانه مسئولان راهداری مسیر را مسدود نکرده بودند . با این وجود پس از طی مسافتی و به دلیل شرایط نامناسب جوی، سرپرست گروه، تصمیم به بازگشت گرفت...

جهت خواندن مطلب وبلاگ کلاغ  ها در مورد این موضوع به آدرس زیر مراجعه کنید

http://news83.persianblog.ir/post/1850/

۱۳۸۸ بهمن ۲۰, سه‌شنبه

زباله های جدید! شاید مخربتر از زباله های ظروف پلاستیکی

راستی اگر یکی از ابزار الکترونیکی منزل شما خراب شود چکار می کنید ؟ دو راه وجود دارد:
1 – با اطمینان صد در صد به اینکه این ابزار خراب شده است و یا سوخته است آن را  کنار می گذارید و به چشم یک زباله به آن نگاه می کنید.
2- با شک و تردید به اینکه شاید این ابزار الکترونیکی صدمه جزئ دیده است آن را برای تعمیر به دفاتر خدمات و تعمیرگاه می برید که شاید بتوان با یک تعمیر کم هزینه به استفاده دوباره از این ابزار الکترونیکی پرداخت تا اینکه بلاخره یک روزی این ابزار الکترونیکی خراب شود.
ولی به هر حال همه ابراز الکترونیکی یک روزی خراب می شوند و یا با آمدن مدلهای جدید ؛ مدلهای الکترونیکی قدیمی جایشان را به ابزار الکترونیکی جدید می دهند ( به قول بعضی دموده می شوند )
راستی با زباله های ابزاری های الکترونیکی چه باید کرد؟
جواب این سوال در خانم خباز خبرنگار محترم روزنامه جام جم در آدرس ذیل جواب داده اند

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100866920997

بازگشت همه به سوی اوست


گرامیداشت یاد و نام کشته شدگان بهمن جاده شمشک به دیزین در مورخه 20/11/1388 در مسجد جواد تهران از ساعت 30/18 لغایت 20 برگزار می شود.
حادثه دلخراش سقوط بهمن درجاده شمشک به دیزین که 9 کوهنورد را به کام مرگ فرستاد، چنان دلخراش و باورنکردنی بود که همنوردان آنان هنوز باور ندارند که این دوستان از میان ما رفته اند.
ولی امروز( مورخه 19/11/1388 ) مجلس ترحیم و بزرگداشت این عزیزان در مسجد نور میدان فاطمی برگزار شد .
در این مراسم جناب آقای شعاعی ریاست فدراسیون کوهنوردی ؛ آقای کاشفی ریاست هیئت کوهنوردی استان تهران ؛ جمعی از اعضای فدراسیون کوهنوردی ؛جمعی از اعضای هئیت کوهنوردی استان تهران ؛ خانواده های بازماندگان ؛ پشکسوتان کوهنوردی ؛ جمعی از اعضای باشگاه دماوند ؛ جمعی از گروه کوهنوردی خانه ؛ جمعی از فعالان محیط زیست کوهستان ؛ جامعه ورزش کوهنوردی و همچنین تعدادی زیادی از کوهنوردان شهرستانی حضور داشتند .
همچنین فردا (مورخه 20/11/1388 )مجلس ترحیم و بزرگداشت دیگری برای شادی روح آنان و تصلای دل بازماندگان از طرف هیئت کوهنوردی استان تهران و باشگاه کوهنوردی دماوند در مسجد جواد واقع در میدان هفت تیر تهران از ساعت 30/18 لغایت 20 برگزار می گردد امید است با حضور در این مراسم و قرائت صلوات و فاتحه یاد و نام این عزیزان سفر کرده را گرامی بداریم.











۱۳۸۸ بهمن ۱۸, یکشنبه

زنان کلاردشتی مانع برداشت سنگ از ارتفاعات این شهر شدند

منطقه کلاردشت که روزگاری به بهشت ایران معروف بود اما متاسفانه چند سالی است که با مشکلات و معضلات زیست محیطی زیادی روبرو می باشد و این مشکلات باعث شده است مردمان بومی  آن منطقه نسبت به تخریب محیط زیست کلاردشت برنامه های اعتراضی زیادی انجام دهند که از جمله برنامه اعتراضی چند سال پیش بود ( خرداد سال 1385) که از طرف تشکلهای زیست محیطی محلی در کلاردشت برگزار شد که با حضور تعداد زیادی ازفعالین محیط زیست شهرهای دیگر و مردم بومی برگزار شد ولی برای این اعتراضات گوش شنوای وجود ندارد تا حرف این مردم را بشنود و همچنان برداشت سنگ از معادن در کلاردشت هنوز ادامه دارد و طبق گفته افراد محلی این سنگها در ایستگاه های مترو شهر تهران استفاده می شود ولی در چند روز اخیر زنان کلاردشتی با حضور در منطقه معادن از ادامه برداشت سنگ توسط پیمانکار جلوگیری کردند.
برای مطالعه اصل خبر لطفا" به آدرس زیر مراجعه شود .
http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1031503

دارندگی ؛ برازندگی

روزانه در شهر تهران 7000 تن زباله تولید می شود . اگر جمعیت شهر تهران را 11 میلیون نفر در نظر بگیریم( فقط جمعیت شهر تهران ) مقدار زباله تولید شده برای هر تهرانی میانگین حدود 650 گرم زباله در روز می باشد. میزان تولید زباله برای هر شهروند در کشورهای پیشرفته حدود 170 گرم در روز می باشد که میانگین زباله تولید شده در ایران 4 برابر استاندارد  زباله تولید شده در جهان می باشد ولی از طرفی طبق اخبار منتشر شده در شمال شهر تهران میزان زباله تولید شده هر شهروند دو برابر بقیه نقاط تهران می باشد پس هر شهر نشین "شمال شهر تهرانی "چیزی حدود 1300 گرم زباله در روز تولید می کند و با توجه به اینکه اکثر کسانیکه که در شمال شهر زندگی می کنند افراد پول داری هستند پس شعار دارندگی و برازندگی در اینجا صادق است .
 جهت مطالعه اصل خبر به آدرس ذیل مراجعه شود

۱۳۸۸ بهمن ۱۷, شنبه

ادب مرد به ز دولت اوست

1 -نظری که مودبانه نبود
چند روز پیش دریک سایت زیست محیطی در قسمت پیشنهادات و نظرات خوانندگان ؛ نظری را مشاهده کردم که خیلی بی ادبانه نوشته شده بود با عرض پوزش از خوانندگان با توجه به اینکه این مورد در جاهای دیگر نیز تکرار شده است لذا این مطلب را به این موضوع اختصاص می دهم.
موضوع از این قرار بود که یکی از وبلاگ نویس ها زیست محیطی که چندین سال است فعال محیط زیست می باشد ( شخص وبلاگ نویس بنا به موقعیت شغلی او چندین سال است جلوی خیلی از معضلات و مشکلات زیست محیطی شهر تهران را گرفته است ) یک نظری را ارائه داده بود ولی خواننده عزیز و شخص نظر دهنده ( متاسفانه بی ادب ) به جای اینکه نظرش را بنویسد و اگر مخالفت با نظر نویسنده داشت آن را مودبانه ابراز نمائید خیلی بد برخورد کرده بود و کلماتی به کار برده بود که حتی این کلمات در سایت ها و وبلاگهای غیر اخلاقی کمتر به چشم می خورد.
2 -نظرات مردم در مورد محیط زیست
اگر تا ده سال پیش در یک اجتماعی قراربود در مورد محیط زیست سخنی گفته شود اگر مخاطبین شما قشر تحصیل کرده جامعه بودند شاید این سخنان خریداری داشت ولی اگر این مستمعین مردم عادی بودند این سخنان برایشان خسته کنند و بی مفهوم بود ولی در چند سال اخیر معضلات و مشکلات زیست محیطی باعث بروز مشکلاتی در زندگی مردم شده است و این مشکلات چنان در زندگی مردم تاثیر گذشته که دیگر کمتر کسی است که نداند هوای شهرها بزرگ آلوده به گازهای سمی می باشد و یا در بعضی از مناطق کشور بعضی از آبهای مصرفی آلوده به سرب و نیترات می باشد و یا ظروف پلاستیکی چقدربرای سلامتی و محیط زیست جامعه خطر دارد و دهها اما و اگر در مورد مشکلات زیست محیطی که هر روز باعث گرفتاری های برای مردم می شود.
ولی با توجه به روشنگری های موجود در مورد محیط زیست هنوزهم سه نگرش متفاوت نسبت به محیط زیست در میان مردم وجود دارد که عبارتند از :
الف – کسانیکه که به مشکلات زیست محیطی آگاهی دارند و به آن عمل می کنند : شاید برای خیلی از فعالین محیط زیست ؛ روزنامه نگاران و ارباب رسانه و بعضی از مسئولین مباحث زیست محیطی دیگر از شکل فانتزی و روشنفکرانه خارج شده است و در سطح یک پدیده معمولی در جامعه مطرح می باشد. این افراد فرهنگ استفاده صحیح از محیط زیست برایشان ملکه ذهن شده است و حتی در امور معمولی زندگی خود ؛ نیز ریزترین نکات زیست محیطی را مراعات می کنند و احتیاج نیست از ماموری بترسند تا نکات زیست محیطی را مراعات کنند .
ب - کسانیکه که به مشکلات زیست محیطی آگاهی دارند ولی به آن عمل نمی کنند : بعضی از افراد جامعه نیز به مشکلات زیست محیطی آگاهی دارند و می دانند محیط زیست دیگر فانتزی نیست ولی منافع شخصی و یا اجتماعی آنان ایجاب می کند که چشمان خود را بر روی مشکلات ببندند و اگر در حال آلوده کردن محیط زیست هستند به آلودگی های زیست محیطی خود ادامه می دهند.
ج - کسانیکه که به مشکلات زیست محیطی آگاهی ندارند و به آن عمل نمی کنند: این جماعت در کشور ایران زیاد می باشند زیرا شرایط معاش زندگی آنان و یا مشکلات فرهنگی و اقتصادی مثل پایین بودن سواد و یا در آمد اقتصادی ؛ باعث شده است وقتی برای فکر کردن به محیط زیست و مشکلاتش برایشان باقی نه ماند و نظرآنان نسبت به محیط زیست همان فانتزی بودن آن است و آنان جهت جلوگیری از روند تخریب محیط زیست هیچ علاقه ای از خود نشان نمی دهند. شاید آنان از نزدیک ناظر آلودگی هوا و آلودگی آب و غیره باشند ولی اکثرآنان فکر می کنند که یک شخص با مراعات نکات زیست محیطی نمی تواند جلوی این آلودگی زیست محیط را بگیرد و همیشه این سخن را به کار می برند که اگر من مراعات کنم دیگران مراعات نمی کنند و پس بهتر است که من خود را عذاب ندهم .
متاسفانه در این چند سال روند مشکلات و معضلات زیست محیطی در ایران نه تنها رو به کاهش نبوده است حتی کنترل نیز نشده است و در خیلی از موارد افزایش نیز یافته است و این نشانه آن است که اگر مردم و مسئولین به مشکلات زیست محیط بها می دانند شاید این مشکلات کاهش یافته بود یا لااقل قابل کنترل شده بود .
ولی سخن اصلی من با کسانی است که مشکلات محیط زیست کشور را می دانند و برای رفع این مشکلات تلاشی نمی کنند و یا اگر تلاش می کنند به علت بزرگ نمائی این مشکلات (بیش از حد معمول) باعث تنش های در جامعه می شوند . متاسفانه با شرایطی که در چند سال اخیر در سطح جامعه سیاسی ایران اتفاق افتاده است و چند دستگی که بین رجال سیاسی به وجود آمده است بعضی از سازمانهای و ادارات مختلف با تشکیل نهادی موازی (مخصوصا" موارد زیست محیطی ) عملکرد یکدیگر را زیر سوال می برند لذا این مشکل باعث قفل شدن امور شده است و همچنین بعضی از افراد مغرض با این دانایی که اگر درگیری در میان سازمانها بوجود آید آنان بعدا" می توانند از این آب گل آلود ماهی بگیرند و به اغراض خود خواهند رسید . برای مثال در شهر تهران دو تا نهادی که روی مشکلات شهری فعالیت می کنند شهرداری تهران و سازمان حفاظت محیط زیست می باشند اگر این دو تا ارگان بیایند به جای اینکه عملکرد همدیگر را زیر سوال ببرند در دو طرف یک میز مذاکره بنشینند و جهت رفع مشکلات زیست محیطی شهری به همدیگر همکاری کنند دیگر اشخاصی به خود این اجازه نمی دهند که در هنگام ابراز یک نظر این چنین نا جوانمردانه وی را مورد حمله قرار دهند و این شخص ناشناس که معلوم نیست هویتش کیست و از کجا خط می گیرد به صادق ترین جوانان این مرزو بوم با بدترین کلمات به ایشان توهین کند .



۱۳۸۸ بهمن ۱۶, جمعه

اوست باقی

با کمال تاسف با خبر شدیم که تعداد از دوستان همنوردمان در اثر ریزش بهمن در جاده شمشک دیزین جان به جان آفرین تسلیم نمودند ضمن عرض تسلیت به بازماندگان  ؛آشنایان و دوستان این عزیزان که دوباره جامعه کوهنوردی و ورزشی ایران را غم دار کرد. 
  ولی جای بسی تاسف است که هنوز عوامل طبیعی باعث مرگ چندین نفر از هم وطنانمان می شود آن هم پدیده طبیعی مانند بهمن که همه کوهنوردان با آن آشنائی کامل دارند و بهمن شناسی یکی دروس آموزشی پایه کوهنوردی می باشد .
ضمن طلب آمرزش از خداوند یکتا برای این عزیزان؛ آخرین لیست جانباختگان عبارتند از :
فرشيد خليلي، مجيد شه‌پري، اكبر كشاورز، مهدي خراساني، حميد كاظم‌زاده، علي‌اكبر ابراهيم‌زاده، سعيد طاهري و خانم ناديا نجفي.

وبلاگ خاتون سبز ایران فیلتر شد


عجب دنیای بدی شده است ! در جشن دهه سی و یکم انقلاب ؛ وبلاگ خاتون سبز ایران فیلتر شد و کسانیکه می خواهند وارد این وبلاگ شوند با این جمله روبرو می شوند " این سایت فیلتر شده است "
صاحب وبلاگ کسی است که در این سی و یک سال گذشته با تمام وجود از انقلاب و آرمانهای آن دفاع کرده است و بیشتر نکات زیست محیطی در این وبلاگ منتشر می شد .
آخرین باری که جهت شرکت در جلسات کار گروه کمیته محیط زیست شورای به شورای شهر تهران رفتم روز دوشنبه مورخه 12/11/ 1388 بود که جلسه کار گروه باغات و فضای سبز شهر تهران بود . در این جلسه یکی از حاضرین در جلسه( جناب دکتر شفیق مدیر گروه مشاور پارس بوم ) طی سخنانی از زحمات سرکار خانم دکتر ابتکار جهت تشکیل کمیته محیط زیست شورای شهر تشکر کرد و ایشان را خاتون سبز ایران لقب دادند .
ولی متاسفانه وبلاگی که فیلتر شده وبلاگ ابتکار سبز می باشد که در این وبلاگ  نظرات سرکار خانم دکتر معصومه ابتکار منتشر می شود.
خانم دکتر ابتکار کیست :
- دانشجوی پیرو خط امام و سخنگوی این دانشجویان در زمان اشغال سفارتخانه امریکا در سال 1359 می باشد ( که به انقلاب دوم مشهور است )
- ریاست سازمان محیط زیست در دو دوره ریاست جمهوری جناب آقای خاتمی به مدت هشت سال می باشد (1376 لغایت 1384)
- عضو شورای اسلامی شهر تهران و ریاست کمیته محیط زیست شواری شهر در دوره سوم شورا (1385 لغایت امروز که در آن قرار داریم )
ولی امیدوارم وبلاگ ابتکار سبز رفع فیلتر شود

۱۳۸۸ بهمن ۱۵, پنجشنبه

این هم یک بد شانسی ! امیدوارم ختم به خیر شود

عجب دنیای ! حتی حیوانات وحشی هم به همدیگر رحم می کنند

دست نوازش سه یوزپلنگ بر سر بچه آهو ! یک عکاس دنیای وحش در ماه اکتبر گذشته توانست لحظه ای را جاودانه کند که در آن سه برادر یوزپلنگ به جای خوردن یک بچه آهو با آن بازی کرده و دست نوازش خود را بر سر حیوان کوچک کشیدند. به گزارش خبرگزاری مهر، زمانی که آهوی کوچک سه یوزپلنگ جوان را ملاقات کرد به نظر می رسید که سرنوشت دلخراشی را در پی داشته باشد اما در کمال شگفتی این گربه های بزرگ نه تنها آهوی کوچک را به عنوان ناهار نخوردند بلکه دست نوازش خود را بر سرش کشیدند و بدون اینکه برایش ایجاد مزاحمت کنند اجازه دادند که برود. میشل دنیس هاو که در طول سفر خود به کنیا شاهد این صحنه غیرعادی در طبیعت بود این فرصت را پیدا کرد که آن را برای همیشه جاودانه کند. این عکاس توضیح داد: "سه یوزپلنگ برادر هستند و از زمانی که مادرشان آنها را در سن 18 ماهگی ترک کرده است با هم زندگی می کنند. آنها بسیار سریع می دوند و در بیشتر اوقات باهم بازی می کنند. یک روز آنها به گروهی از آهوان برخورد کردند. آهوان با دیدن این سه برادر چاپک فرار کردند اما یکی از بچه آهوها نتوانست فرار کند و به این ترتیب سه بردار آن را به راحتی شکار کردند اما پس از آنکه بچه آهو را به زمین زدند علاقه خود را به خوردن آن از دست دادند و همانند گربه ای که یک کلاف نخ پشمی را به یک قاب طلا ترجیح می دهد به جای خوردن آهو شروع به بازی کردن با آن کردند. این گربه های بزرگ با دست خود سر بچه آهو را نوازش می کردند." براساس گزارش دیلی میل، هر چند این داستان شگفت انگیز دنیای وحش پایانی بسیار خوش داشت اما هنوز مشخص نیست که چرا این یوزپلنگها بازی با بچه آهو را به خوردن آن ترجیح دادند. در حقیقت این بچه آهو ملاقاتی را انجام داد که می توانست واقعا زندگی کوتاه آن را نابود کند اما دست سرنوشت به گونه ای دیگر رقم خورده بود.

سی و یک سال پیش در چنین ایامی دلها همه خدای بود ( بهاران خجسته باد)

در سی و یک سال پیش در چنین ایامی کشور ایران غرق در جشن؛ شادی و سرور بود . مردمی که قرن ها با استبداد و سلطنت مبارزه می کردند ولی هیچ وقت به مرز پیروزی نزدیک نشده بودند؛ داشتن یواش یواش طعم پیروزی می چشیدند. تا آن زمان سابقه نداشت برای کسیکه کشته می شود کلمه تبریک به کار رود ولی مردم کوچه و خیابان وقتی بستگان کشته شدگان انقلاب را می دیدن به جای گفتن کلمه تسلیت کلمه تبریک به کار می بردند چون اعتقاد داشتن شهیدان زنده اند و پیش خدا روزی می خورند . در چنین ایامی یکی از بزرگترین رخدادهای تاریخی ایران داشت به وقوع می پیوست . یواش یواش بوی آزادی به مشام مردم می رسید و مردم با شعار" به کوری چشم شاه زمستان بهار است " شعار آزادگی سر می دادند . مردم با انقلاب خود طومار خاندانی را می بستند که به جز فساد ؛ هرزگی و بد بختی برای کشور ایران چیزی دیگر به ارمغان نداشتن . خاندانی که دستشان به خون یاران دکتر مصدق ؛ آیه الله کاشانی و دیگر مبارزان ملی و مذهبی آغشته شده بود حتی غلامرضای تقلبی با چنگ کشیدن بر چهره غلامرضا واقعی (جهان پهلوان پهلوانان ایران زمین ) کشور ایران را از داشتن جهان پهلوان تختی محروم کرده بود . در آن زمان که اینجانب نوجوانی 14 ساله بودم ولی با تمام وجود هیجانات انقلاب را درک می کردم چون موج و هیجانات انقلاب به شهرستان ها نیز رسیده بود (شاید خاطرات انقلابی من نسبت به خاطرات بچه های تهران در آن زمان ناچیز باشد ) ما نیز دیگر نوجوانان کشور در اعتصاب مدارس و راه پیمای های دوران انقلاب شرکت می کردیم و با پلیس و گارد به جنگ گریز می پرداختیم و گازاشک آور می خوردیم ( بعضی نیز از پلیس که سوگند خورده بود که مواظب مردم باشند کتک می خوردند) که در پیروزی انقلاب سهمی داشته باشیم . اینجانب خدا را شکر می کنم که در دوران عمر خود مخصوصا" در ایام جوانی با پدیده به نام انقلاب آشنا شدم و این آشنای باعث شد که بعدا" من وبسیاری از جوانان هم سن من خودمان را بهتر بشناسیم . شاید خیلی از همسن سالان من نسبت به اینکه مقداری از سن خود را با بحران های انقلاب و پس از انقلاب سپری کرده اند دلگیر باشند ( شاید حق هم دارند چون مقداری از عمر آنان بدون برنامه گذشت ) ولی همه آنان از اینکه امروز آقا و سرور خود می باشند از ته دل راضی اند و خیلی هم خوشحال می باشند. در دوران انقلاب دلها و قلب های همه مردم خدای شده بود و همه به کمک یکدیگر می شتافتند؛ اگر کسی احساس می کرد که همسایه اش نقت یا نان ندارد به کمک او می شتافتد و حتی برای تهرانی ها که آن زمان در گیر مبارزه با ظلم ؛ سمت و در محاصره گاردی ها بودند همه چیزی از شهرستانها به رایگان برایشان ارسال می شد. بیاد دارم همینکه خبری به شهرستان گلپایگان می رسید که تهرانی ها احتیاج به نان و مواد غذائی از قبیل شیر ؛ روغن ؛ شکر و غیره دارند مردم سریع و خود جوش با تشکیل کمیته های شروع به جمع آوری نان ؛ ماست و مواد غذائی می کردند و کامیون کامیون مواد غذائی به تهران ارسال می کردند . با توجه به اینکه در دوران انقلاب روستائیان نیز برای راه پیمای به شهر گلپایگان می آمدند و نهار و شام را مهمان شهری ها بودند لذا اکثر کسانیکه گاو شیرده داشتن با تهیه ماست و پنیر بعضی هم با تهیه نان و دیگران نیز با تهیه مواد غذائی از این مهمانان پذیرای می کردند. هیچ وقت مزه نان ؛ پنیر و خرمای دوران انقلاب را فراموش نمی کنم یادش بخیر مادرم و زنهای همسایه در آن ایام هر روز از صبح تا غروب داخل خانه ها برای کمک به مردم انقلابی نان محلی می پختند و یا با جمع آوری شیر ؛ تهیه ماست و دیگر مواد لبنی ؛ شب ها آنها را به کمیته های که برای این کار تشکیل شده بود تحویل می دادند. آن زمان همه فریادها و شعارهای انقلابی مردم یکپارچه شده بود و همه به دنبال استقلال و آزادی و جمهوری اسلام می گشتند و هیچ کس سهمی طلب نمی کرد و وحدت کلمه یک پارچه بود و امروز سی یک سال است که از آن دوران پر افتخارمی گذرد و چه خاطراتی در این سی یک سال بعد از انقلاب برای مردم پیش نیامده است. با گرامیداشت یاد شهیدان دوران انقلاب و طلب آمرزش از خداوند برای مبارزینی که بعد از انقلاب از میان ما رفتند و امروز دیگر در میان ما نیستند ولی چشمان نگرانشان به دنبال انقلاب که سالها برایش تلاش و مجاهدت نموده اند باشد. خدا را شکر آن زمان هنوز ظروف پلاستیک یکبار مصرف تولید نشده بود تا مردم انقلابی را برای طرح فرهنگی حذف و ساماندهی ظروف یکبار مصرف فراخوانم و از نظر محیط زیست آلودگی هوا و دیگر انواع آلودگی ها این چنین خطرناک نبود تا مردم انقلابی احساس خطر کنند و برای رفع آنان همکاری کنند .

۱۳۸۸ بهمن ۱۴, چهارشنبه

یازدهمین جلسه کارگروه باغات و فضای سبز کمیته محیط زیست شورای شهر تهران برگزار شد

یازدهمین جلسه کارگروه باغات و فضای سبز کمیته محیط زیست شورای شهر تهران در مورخه 12/11/1388 با موضوعات جلسه ذیل در سالن جلسات شورای تهران با حضور فعالین محیط زیست و جمعی از مسئولین اداره فضای سبز شهرداری مناطق 22 گانه شهر تهران و اعضای کمیته محیط زیست و شرکت پارس بوم برگزار شد. الف – گزارش مدیر گروه همکاری "پارس بوم "در خصوص گزارش پیشرفت شرح خدمات نظام راهبردی فضای سبز شهر تهران که به وسیله دکتر شفیق ارائه گردید. در ابتدای جلسه دکتر شفیق با ارائه گزارشی از پروژه "ساماندهی فضاهای سبزو باز شهر ی تهران " پرداخت ؛ ایشان با بیان اینکه محدوده وسعت شهر تهران 735 کیلومتر می باشد که به 613 کیلومتر رسید که حدود 170 کلیومتر آن مسکونی می باشد که بیش از 40 کلیومتر این مناطق پادگانها می باشد که این فضا ها در اختیار شهرداری نمی باشد و بیشتر فضای آن به اداره ها و سازمانهای دولتی تعلق دارد که فقط حدود 85 کانون دانشگاهی در این مناطق می باشد به مشکلات فضای سبز شهر تهران اشاره کرد . ب – در ادامه جلسه بند دوم دستور جلسه که بررسی چالش های فضای سبز شهری در ابعاد مختلف بود که با صحبت های بعضی از حاضرین با موضوعات بافت فرسوده و نابودی باغات و فضای سبز همچنین راه حل های که توسط حاضرین ارائه گردید که با توجه به وسیع بودن طرح ادامه پی گیری به جلسه بعد موکول شد .