یکی از دوستان بنده این مطلب و عکسهای زیر را برایم ارسال نموده است که همه مطلب آن در این نوشته موجود است.
درود بر جناب آقای گلپایگانی
خوشحالم که امروز در جلسه مرتبط با محیط زیست شهرداری منطقه یک شرکت می کنید . شاید اشاره به نکاتی که خدمت شما عرض می کنم بی فایده نباشد .
جنگلکاری در ارتفاعات تهران از نظربزنامه ریزی سابقه طولانی دارد . در اواخر دوره رضا شاه ( حالا شما رضا خان بفرمایید ) طرحی پیشنهاد شده بود که از کرج تا سعد آباد ، ارتفاعات جنگلکاری گردند . توجه بفرمایید جنگلکاری نه درخت کاری . طرح تصویب شد ولی هجوم متفقین نه از تاک چیزی برجای نهاد و نه از تاک نشان . جالب است که در سال 1322 یکی از مستشاران آمریکایی هم به دولت ایران پیشنهاد جنگلکاری در ارتفاعات تهران را برای جلوگیری از فرسایش و پایداری منابع آب را داد ولی آن هنگام همه پی نان سیلو بودند که خربزه آب بود . در دهه پنجاه خورشیدی بطور آزمایشب جنگلکاری مختصری در ارتفاعات مشرف به مینی سیتی انجام گردید که بسیار جالب بود و تاکنون آن لکه که البته سوزنی برگ است وجود دارد . (البته در زیر این لکه جنگلکاری عده ای از دوستان بی خان و مان اراضی کوهستانی را مصادره انقلابی کرده و از شدت نداری بجای تک واحد مجتمع های آپارتمانی ساخته اند .... قابل توجه شما ! )
در تهران به شدت باید از سوزنی برگان اجتناب نمود . کاج تهرانی که ما اکنون شاهد هستیم در جنگلکاری هایی چون چیتگر استفاده شده بومی دره الدار گرجستان بوده و از عهد صفوی به عنوان درخت زینتی در باغ ها استفاده می شده و بصورت تک پایه های کهن اکنون در اصفهان و خانه های قدیمی تهران موجود است . در حال حاظر پوشش بومی سوزنی برگ تهران درخت ارس است که بحالت جنگل تنک در ارتفاعات کرج وجود دارد ولی تا اواخر قرن هجدهم مناطق مرتفع تهران پوشیده از ارس بود و در ارتفاعات پایین دست پوشش جنگلی پسته و بادام کوهی و ارژن وجود داشت .به دلیل تولید ذغال این پوشش از بین رفت و جامعه پسته و بادام کوهی منحصر به قرق جاجرود گردید که اکنون آن را نیز به بهانه هایی چون سد و جاده همگان دست در دست هم داده و در حال نابودیش هستند . بعلاوه تا 100 سال پیش در شمیرانات درختانی چون خرمندی ، تا و به احتمال زیاد ازگیل نیز وجود داشت .
اگر به چیتگر و یا جنگل سرخه حصار تشریف ببرید به عمق فاجعه پی خواهید برد . درختان کاجی که به دلایل مختلف درحال حشکیدن هستند ، خاک زیر جنگل به دلیل اسیدی شدن مرده و هرچ رویشی در ان مشاهده نمی شود . در سرخه حصار در سمتی که پهن برگانی چون اقاقیا ( هرچند غیر بومی است ) کاشته شده در بهار انواع گیاهان رشد می کند .روباه ، تشی ، خرگوش ، قوچ و میش و کبک و انواع پرندگان وجود دارند اما در جنگل مرده کاج تنها پرنده کلاغ زاغی است که از پسماند تغذیه می کند .
در ارتفاعات تهران باید در مناطق مرتفع پایه های ارس غرص نمود .آقای مهندس خوشنویش کمک شایانی می تواند در کاشت ارس بنماید ، و در مناطق کم ارتفاع تر و بویژه دره ها توت ، خرمالو ، اقاقیا ، افرا ، سیب های وحشی ، بلوط ( چه بلوط غرب و چه در مناطق پرآب بلوط بلند مازو ) بادام ، پسته کوهی و ارژن جوابگو می باشند . یک کار مثبت دیگر احیای گیاهان مرتعی است چون همه جا برای جنگلکاری مناسب نیست . بذر پاسی می تواند با هلیکوپتر در نقاط دور از دست صورت بگیرد و در بسیاری از مناطق کوهنوردان می توانند گیاهان مرتعی را بذر پاشی کنند .
مساله دیگر در ارتفاعات تهران حیات وخش و احیای جمعیت آن است . تا 39 سال پیش در تمام ارتفاعات تهران پازم و قوچ و میش وجود داشت و تا 40 سال گذشته در دارآباد پلنگ هم بود . اکنون گه گداری تنها از پازن بویژه در داراباد گذارشی بگوش می رسد و پرندگان اکنون بیشترین حیات وحش غالب ارتفاعات تهران را تشکیل می دهند که بسیار غنای جالبی دارند . در صورت احیای مراتع تهران به کمک و یاری کوهنوردان که کم هم نیستند می توان جمعیت پازن و قوچ را احیا نمود . لطفا نفرمایید که اینکار به بررسی های علمی کارشناسان محیط زیست احتیاج دارد . بدون تعارف باید گفت نیمی از کارشنایان پس از سالها کار هنوز تفاوتی بسن پازن و قوچ قائل نیستند و از بد حادثه به اینکار روی آورده اند .در ایتالیا و سویس در اوایل قرن بیستم این کوهنوردان و جامعه محلی شکارچیان بودند که جمعیت پازن را احیا کردند با انتقال تعدادی پازن بر روی دوش خود و علوفه دهی و مراقبت مداوم ( نه چون ایران به امان خدا رها کردن ) جمعیت پازن در این مناطق آلپ احیا گردید .
حالا تصور بفرمایید که فلان خانم مهندس و یا آقای دکتر کم سواد می تواند حتی به پازن دست بزند . خودتان بهتر می دانید که اینکاره نیستند و تنها به دنبال طرحی برای دزدی های معمول در سازمان می گردند .
مورد دیگر ساخت آن پاکوب کذایی در دماوند است که به ظاهر متخلف بیاد برادر گم گشته خود اینکار به گمان خود نیک را نموده و سابق براین پناهگاه سیمرغ را نیز ساخته است .
بدترین کار این است که ایشان در دادگاه به پرداخت جزای نقدی محکوم گردند . شخصی که پول کافی و ایده عالی داشته و مرد عمل است را باید به مسیر درست هدایت نمود . اگر ایشان بجای پرداخت جریمه نفدی مکلف و نه مجبور به کاشت و داشت هزار اصله درخت مانند توت و خرمالو و پسته و بادام کوهی بگردد اینکار در نظر ایشان حکم مجازات را نخواهد داشت . در تمام دنیا مردان ثروتمند حامی محیط زیست کارهای پایدار انجام داده امد مانند آقای ترنر در امریکا که غول رسانه ای است ولی برای حقظ زیستبوم و اخیای جمعیت گرگ و حیات وحش دست های غرب آمریکا بسیار فعالیت های پایدار کرده .
نقطه مقابل فعالیت پایدار ، جنگل کاری های ما در اسفند ماه است که باید ان را روز نهال کشی نامید ! تا کنون اندیشیده اید چه تعداد نهال در این روز زیردست و پا از بین می رود ؟ وچه نهال هایی در کجا کاشته می شود ؟بیشتر سوزنی برگ هستند که آن هم تنها نفعش به دارندگان نهالستان و مدیران محترم تدارکات ادارات می رسد .
یک نکته دیگر احیای پوشش گز و نیزار و بیدستان های زیستبوم های رودخانه ای چون جاجرود و کرج است . پوشش بید و نی علاوه بر جلوگیری از فرسایش خاک کمک شایانی به پالایش آب نیز می نمایند .در مقایسه با جنگلکاری در کوهستان کاشت بید و نی و سپیدار در حاشیه رود ها کم هزینه تر بوده و سرعت اخیای زیستگاه بسیار بالا تر است .همانگونه که در دو عکی پیوست مشاهده می فرمایید اکنون ویلا داران بلای جان درختان بید شده اند و درختان را قطع کرده و در شومینه ویلا نشینان مستضعف می سوزانند این عکس ها در ورودی منطقه ورجین گرفته شده . با قاطعیت می توان گفت در هرکجا که این ویلا ها ساخته شده بیشتر مغازه داران تبدیل به مواد فروش ، فروشنده نوشیدنی های الکلی نامرغوب و دلال محبت ( همان جاکش! ) شده اند
عکس های پیوست یک رودخانه مهم شیلاتی در یکی از شهر های شمال را نشان می دهد که حضرات شهرداری در تابستان بر روی رود کم آب سد پلاستیکی زدند تا قایق سواری براه بیاندازند که نه تنها قایق ها از جایشان تکان خوردند بلکه تجمع پساب ورودی به رودخانه بوی تعفن عجیبی ایجاد کرد و در پی یک بارندگی همانگونه که در عکس های بعدی شاهد می باشید آب با فشار ان سد پلاستیکی کذایی را تخریب نمود و البته در دورانی که آقای کرباسچی شهردار تهران بود ، به تقلید از ایشان شهرداری این شهر بر روی پل در یک شهر سرسبز گلدان گذاشت که مردم می بردند .جالب است هرکسی به هر بهانه بجان درختان نارنج کهنسال شهر افتاده و انها را قطع کرده است و خیابان ها کچل شده اند . وضعیت قرارگیری سطل های زباله بازیافتی و معمولی هم جای خنده و گریه دارد
خلق را تقلیدشان برباد داد
ای دو صد لعنت بر این تقلید باد
باقی بقایتان
دوستدار
درود بر جناب آقای گلپایگانی
خوشحالم که امروز در جلسه مرتبط با محیط زیست شهرداری منطقه یک شرکت می کنید . شاید اشاره به نکاتی که خدمت شما عرض می کنم بی فایده نباشد .
جنگلکاری در ارتفاعات تهران از نظربزنامه ریزی سابقه طولانی دارد . در اواخر دوره رضا شاه ( حالا شما رضا خان بفرمایید ) طرحی پیشنهاد شده بود که از کرج تا سعد آباد ، ارتفاعات جنگلکاری گردند . توجه بفرمایید جنگلکاری نه درخت کاری . طرح تصویب شد ولی هجوم متفقین نه از تاک چیزی برجای نهاد و نه از تاک نشان . جالب است که در سال 1322 یکی از مستشاران آمریکایی هم به دولت ایران پیشنهاد جنگلکاری در ارتفاعات تهران را برای جلوگیری از فرسایش و پایداری منابع آب را داد ولی آن هنگام همه پی نان سیلو بودند که خربزه آب بود . در دهه پنجاه خورشیدی بطور آزمایشب جنگلکاری مختصری در ارتفاعات مشرف به مینی سیتی انجام گردید که بسیار جالب بود و تاکنون آن لکه که البته سوزنی برگ است وجود دارد . (البته در زیر این لکه جنگلکاری عده ای از دوستان بی خان و مان اراضی کوهستانی را مصادره انقلابی کرده و از شدت نداری بجای تک واحد مجتمع های آپارتمانی ساخته اند .... قابل توجه شما ! )
در تهران به شدت باید از سوزنی برگان اجتناب نمود . کاج تهرانی که ما اکنون شاهد هستیم در جنگلکاری هایی چون چیتگر استفاده شده بومی دره الدار گرجستان بوده و از عهد صفوی به عنوان درخت زینتی در باغ ها استفاده می شده و بصورت تک پایه های کهن اکنون در اصفهان و خانه های قدیمی تهران موجود است . در حال حاظر پوشش بومی سوزنی برگ تهران درخت ارس است که بحالت جنگل تنک در ارتفاعات کرج وجود دارد ولی تا اواخر قرن هجدهم مناطق مرتفع تهران پوشیده از ارس بود و در ارتفاعات پایین دست پوشش جنگلی پسته و بادام کوهی و ارژن وجود داشت .به دلیل تولید ذغال این پوشش از بین رفت و جامعه پسته و بادام کوهی منحصر به قرق جاجرود گردید که اکنون آن را نیز به بهانه هایی چون سد و جاده همگان دست در دست هم داده و در حال نابودیش هستند . بعلاوه تا 100 سال پیش در شمیرانات درختانی چون خرمندی ، تا و به احتمال زیاد ازگیل نیز وجود داشت .
اگر به چیتگر و یا جنگل سرخه حصار تشریف ببرید به عمق فاجعه پی خواهید برد . درختان کاجی که به دلایل مختلف درحال حشکیدن هستند ، خاک زیر جنگل به دلیل اسیدی شدن مرده و هرچ رویشی در ان مشاهده نمی شود . در سرخه حصار در سمتی که پهن برگانی چون اقاقیا ( هرچند غیر بومی است ) کاشته شده در بهار انواع گیاهان رشد می کند .روباه ، تشی ، خرگوش ، قوچ و میش و کبک و انواع پرندگان وجود دارند اما در جنگل مرده کاج تنها پرنده کلاغ زاغی است که از پسماند تغذیه می کند .
در ارتفاعات تهران باید در مناطق مرتفع پایه های ارس غرص نمود .آقای مهندس خوشنویش کمک شایانی می تواند در کاشت ارس بنماید ، و در مناطق کم ارتفاع تر و بویژه دره ها توت ، خرمالو ، اقاقیا ، افرا ، سیب های وحشی ، بلوط ( چه بلوط غرب و چه در مناطق پرآب بلوط بلند مازو ) بادام ، پسته کوهی و ارژن جوابگو می باشند . یک کار مثبت دیگر احیای گیاهان مرتعی است چون همه جا برای جنگلکاری مناسب نیست . بذر پاسی می تواند با هلیکوپتر در نقاط دور از دست صورت بگیرد و در بسیاری از مناطق کوهنوردان می توانند گیاهان مرتعی را بذر پاشی کنند .
مساله دیگر در ارتفاعات تهران حیات وخش و احیای جمعیت آن است . تا 39 سال پیش در تمام ارتفاعات تهران پازم و قوچ و میش وجود داشت و تا 40 سال گذشته در دارآباد پلنگ هم بود . اکنون گه گداری تنها از پازن بویژه در داراباد گذارشی بگوش می رسد و پرندگان اکنون بیشترین حیات وحش غالب ارتفاعات تهران را تشکیل می دهند که بسیار غنای جالبی دارند . در صورت احیای مراتع تهران به کمک و یاری کوهنوردان که کم هم نیستند می توان جمعیت پازن و قوچ را احیا نمود . لطفا نفرمایید که اینکار به بررسی های علمی کارشناسان محیط زیست احتیاج دارد . بدون تعارف باید گفت نیمی از کارشنایان پس از سالها کار هنوز تفاوتی بسن پازن و قوچ قائل نیستند و از بد حادثه به اینکار روی آورده اند .در ایتالیا و سویس در اوایل قرن بیستم این کوهنوردان و جامعه محلی شکارچیان بودند که جمعیت پازن را احیا کردند با انتقال تعدادی پازن بر روی دوش خود و علوفه دهی و مراقبت مداوم ( نه چون ایران به امان خدا رها کردن ) جمعیت پازن در این مناطق آلپ احیا گردید .
حالا تصور بفرمایید که فلان خانم مهندس و یا آقای دکتر کم سواد می تواند حتی به پازن دست بزند . خودتان بهتر می دانید که اینکاره نیستند و تنها به دنبال طرحی برای دزدی های معمول در سازمان می گردند .
مورد دیگر ساخت آن پاکوب کذایی در دماوند است که به ظاهر متخلف بیاد برادر گم گشته خود اینکار به گمان خود نیک را نموده و سابق براین پناهگاه سیمرغ را نیز ساخته است .
بدترین کار این است که ایشان در دادگاه به پرداخت جزای نقدی محکوم گردند . شخصی که پول کافی و ایده عالی داشته و مرد عمل است را باید به مسیر درست هدایت نمود . اگر ایشان بجای پرداخت جریمه نفدی مکلف و نه مجبور به کاشت و داشت هزار اصله درخت مانند توت و خرمالو و پسته و بادام کوهی بگردد اینکار در نظر ایشان حکم مجازات را نخواهد داشت . در تمام دنیا مردان ثروتمند حامی محیط زیست کارهای پایدار انجام داده امد مانند آقای ترنر در امریکا که غول رسانه ای است ولی برای حقظ زیستبوم و اخیای جمعیت گرگ و حیات وحش دست های غرب آمریکا بسیار فعالیت های پایدار کرده .
نقطه مقابل فعالیت پایدار ، جنگل کاری های ما در اسفند ماه است که باید ان را روز نهال کشی نامید ! تا کنون اندیشیده اید چه تعداد نهال در این روز زیردست و پا از بین می رود ؟ وچه نهال هایی در کجا کاشته می شود ؟بیشتر سوزنی برگ هستند که آن هم تنها نفعش به دارندگان نهالستان و مدیران محترم تدارکات ادارات می رسد .
یک نکته دیگر احیای پوشش گز و نیزار و بیدستان های زیستبوم های رودخانه ای چون جاجرود و کرج است . پوشش بید و نی علاوه بر جلوگیری از فرسایش خاک کمک شایانی به پالایش آب نیز می نمایند .در مقایسه با جنگلکاری در کوهستان کاشت بید و نی و سپیدار در حاشیه رود ها کم هزینه تر بوده و سرعت اخیای زیستگاه بسیار بالا تر است .همانگونه که در دو عکی پیوست مشاهده می فرمایید اکنون ویلا داران بلای جان درختان بید شده اند و درختان را قطع کرده و در شومینه ویلا نشینان مستضعف می سوزانند این عکس ها در ورودی منطقه ورجین گرفته شده . با قاطعیت می توان گفت در هرکجا که این ویلا ها ساخته شده بیشتر مغازه داران تبدیل به مواد فروش ، فروشنده نوشیدنی های الکلی نامرغوب و دلال محبت ( همان جاکش! ) شده اند
عکس های پیوست یک رودخانه مهم شیلاتی در یکی از شهر های شمال را نشان می دهد که حضرات شهرداری در تابستان بر روی رود کم آب سد پلاستیکی زدند تا قایق سواری براه بیاندازند که نه تنها قایق ها از جایشان تکان خوردند بلکه تجمع پساب ورودی به رودخانه بوی تعفن عجیبی ایجاد کرد و در پی یک بارندگی همانگونه که در عکس های بعدی شاهد می باشید آب با فشار ان سد پلاستیکی کذایی را تخریب نمود و البته در دورانی که آقای کرباسچی شهردار تهران بود ، به تقلید از ایشان شهرداری این شهر بر روی پل در یک شهر سرسبز گلدان گذاشت که مردم می بردند .جالب است هرکسی به هر بهانه بجان درختان نارنج کهنسال شهر افتاده و انها را قطع کرده است و خیابان ها کچل شده اند . وضعیت قرارگیری سطل های زباله بازیافتی و معمولی هم جای خنده و گریه دارد
خلق را تقلیدشان برباد داد
ای دو صد لعنت بر این تقلید باد
باقی بقایتان
دوستدار
۲ نظر:
پی اینو چی میگید؟ شهرداری فقط ژست دوستدار محیط زیست میگیره
http://kouheghaf.blogspot.com/2010/09/blog-post_20.html
http://kouheghaf.blogspot.com/2010/09/blog-post_20.html
زخمی دیگر بر ژیکر نحیف کوهستان ایتنبار توسط شهرداری تهران مدعی حفظ و احترام بخ محیط زیست!!!!
ارسال یک نظر