۱۳۸۸ تیر ۲۱, یکشنبه

آتش زدن زمین های کشاورزی پس از برداشت محصول با کدامین دلیل ؟

بنام خداوند جان خرد شاید درپایان فصل برداشت محصولات کشاورزی از نزدیک مشاهده کرده باشید که در بعضی از مناطق کشاورزی ؛ تعدادی از کشاورزان پس از برداشت محصولات خود ( بیشتر کشتزارهای گندم و جو ) باقیمانده ساقه گیاهان را در کشتزارها خود آتش می زنند ؛ که گاهی شعله های آتش و دود ناشی از آن آتش سوزی کل منطقه را فرا می گیرد . اگر مسیر محل کار شما هر روز از کنار این کشتزارها باشد به یاد خواهید آورد که این کشتزار در فصل بهار خیلی سر سبز وقشنگ دلنشین بودند ولی امروز به سر زمین سوخته تبدیل شده است که بوی بد این سوختگی مشامتان را اذیت می کند. برای دوستداران محیط زیست این صحنه ها بسیار بد و ناگوار می باشد گوی انگار قسمتی از وجود آنان را آتش زده اند . آتش زدن کشتزارها به غیر از آنکه چهره ای بدی از طبیعت را نشان می دهد و از طرفی باعث مشکلات زیست محیطی زیادی برای مردم و اکوسیستم منطقه خواهد شد . با توجه به اینکه اینجانب صحبتهای زیادی با بعضی از این کشاورزان جهت جلوگیری از این آتش زدن مزارع داشته ام ولی به دلیل اینکه بنده یک کشاورز زاده هستم تاکنون نتوانستم یک دلیل قانع کننده از آنان جهت این فعالیت های ضد محیط زیستی بشنوم ؛ ولی اینجانب دلایل بسیار دارم که این آتشزدن ها برخلاف میل خداوند و محیط زیست می باشد از طرفی دوست دارم اگر کسی نسبت به این آتشزدن ها دلیل قانع کنندهای دارد آن را منتشر کند تا صحنتهای آنان را بشنوم ؛ مخصوصا" اگر این مبحث علمی باشد که حتما" به شنیدن آن می ارزد و اما دلیل بنده در مخالفت با این نوع فعالیت به شرح ذیل می باشد 1 – آتشزدن مزارع با توجه به این که گاهی وسعت زمینها آتش زده خیلی زیاد می باشد باعث تولید حرارت ؛ دود و گرد غبار و گاز دی اکسید کربن می شود که هر سه مورد ذکر شده از آلاینده های زیست محیط می باشد که افزایش آنان در سطح کره زمین باعث خسارت جبران ناپذیری به محیط زیست شده است با توجه به بالا رفتن دمای کره زمین در چند دهه اخیر به علت سوخت وسوز مواد فسیل و همچنین اثر پدیده گلخانه ای گاز دی اکسید کربن که خود حاصل از سوختن مواد کربنی می باشد و همچنین با توجه به بالا بودن گرد غبار و دوده های حاصل از نقاص سوختن مواد انرژی در سطح کره خاکی وهمچنین آتش زدن و سوختن پسمانده های گیاهی در مزارع نیز باعث افزایش بیشتر میزان آلاینده دود و گرد غبار در فضا و سطح کره زمین می شود که همه اینها باعث افزایش آلایندهای زیست محیطی می گردد. 2 – ازخیلی قدیمها کشاورزان برای حاصلخیز کردن زمینها کشاورزی خود به زمین هایشان کود های حیوانی می دادند ( کود حیوانی در اصل همان باقمانده جذب نشده گیاهانی است که در معده حیوانات هضم نگردیده است ) و یا بعضی دیگر از مردم از بقایای محصولات کشاورزی که قابل استقاده در خوراک دامها نبوده مانند برگهای درختان ؛ کاه و علوفهای مازاد بر احتیاج خود را در مکانهای از زمین دفن می کردند وتا بعد از چند ماه این مواد در محیط بدون اکسیژن هوا تجزیه گردند و به نوعی از کود تبدیل شوند( که به کود برگ معرفند ) بعدا" این کود را به زمینهای کشاورزی خود اضافه می نمودند تا زمینهای آنان حاصل خیز شود ( در شهر تهران در مغازه های گلفروشی کود برگها به صورت بسته بندی به فروش می رود ) ولی کشاورزان می توانند به جای آتش زدن ساقه باقی مانده گیاهان و آنان را با در هنگام شخم زدن با خاک مخلوط کرده تا با گذشت چند ماه آنان تبدیل به کود برگ شوند که برای سال آینده کشاورزی مفید می باشد . 3- در یک اکوسیستم حیات زنده ؛ موجودات زنده در کنار هم زندگی می کنند در این اکوسیستم از تک سلولها تا گیاهان و جانوران و پرندگان در یک زنجیره غذای با هم زندگی می کنند حال مزارع نیز مجموعه های از یک اکوسیستم می باشند که باکتریها ؛ گیاهان ؛ حشرات ؛ جانوران و پرندگان در کنارهم زندگی می کنند حال اگر اشخاصی ناآگاهانه با آتش زدن محل زندگی این موجودات باعث از بین رفتن بسیاری از گونه های گیاهی و جانوری گردند که این یک دیگر از صدمه جبران ناپذیر به محیط زیست می باشد ( اگر یک بار برای بازدید به مزارعی که در آتش سوخته اند مراجعه کنید به غیر از بقایای گیاهان به اسکلت انواع و اقسام مار؛ لاک پشت ؛ موش ؛ خرگوش ؛ گنجشگ ....... خواهی دید که در آتش زنده زنده سوخته اند ) آیا خداوند دوست دارد که مخلوقاتش زنده ؛ زنده در آتش بسوزند . 4 – در کنار مزارع و کشتزارها درختان زیادی با طول عمر بالا وجود دارند که برای به ثمر رسیدن این درختان زحمات زیادی کشیده شده است ؛ با توجه به وجود درختان جهت جذب دی اکسید کربن و دفع اکسیژن و بخار آب ؛ این درختان می توانند بزرگترین خدمت را به جهان هستی و محیط زیست بنمایند مخصوصا" در شهرهای بزرگ این درختان می توانند با جذب مقداری از آلودگیهای صدا ؛ گرد و غبار باعث کاهش این نوع آلودگیها هم بشوند و از طرفی در تابستانهای گرم به خاطر دفع بخار آب باعث جلوگیری از افرایش گرمای هوا در این فصل می گردند و باعث خنک شدن هوای شهر ها می شوند ؛ حال در هنگام آتشزدن مزارع با آن گرما شدید این درختان نیز شدیدا" آسیب می بینند و باعث از بین رفتن آنان می شود ( شاید اگر روزی کسی ادعا کند که هر درخت میلیونها تومان ارزش دارد حرف خلاف نزده است چون ثابت شده است میزان اکسیژنی که یک درخت تولید می کند اگر بخواهیم از طریق آزمایشگاهی تولید کنیم هزینه آن بسیار بالا می خواهد ) 5 – طبق تحقیقات دانشمندان برای تولید یک سانتیمتر خاک حاصلخیز به مدت هشتاد الی صد بیست سال زمان لازم است ؛ از طرفی یکی از عواملی که باعث فرسایش خاک می باشد حرارت و گرما می باشد حال ما با آتشزدن خاک باعث از بین رفتن مواد مغذی سطحی خاک می گردیم که پس از بین رفتن این مواد بعدا" می خواهیم با انواع و اقسام کود های شیمیائی که خود می توانند باعث آلودگی خاک و از بین رفتن مرغوبیت محصول گردند جبران کنیم در پایان توصیه می کنم اول با کار فرهنگی و صحبت کردن با آلوده کنند گان محیط زیست صحبت شود تا جلوی این فعالیتها توسط آنان گرفته شود و اگر کار فرهنگی ترتیب اثر نداد شاید لازم باشد یک مرجع قضائی همچون دادگستری به عنوان مدعی العموم از طرف مردم به این مشکل زیست محیطی ( با توجه به گفته های بالا ) به بررسی قضائی بپردازد و به این مشکلات رسیدگی کنند که اینقدر به خاطر افکار و سلایق شخصی به محیط زیستی این کشور که به همه مردم تعلق دارد حتی به آیندگانی که هنوز چشم به جهان نگشودن ستم نشود و همچنین از نیروی انتظامی و سازمان جنگلها و مراتع و آبخیزداری می خواهم به عنوان بازوی های اجرائی قوه قضای کشور به این آتش زدن زمین های کشاورزی خاتمه داده شود تا باعث نبودی محیط زیست با دستان خود نباشیم .

۱۳۸۸ تیر ۲۰, شنبه

روز بیابان زدائی یا روز جلو گیری از پیشروی بیابان

بنام خداوند روز بیابان زدائی یا روز جلو گیری از پیشروی بیابان چند سالی است که روز 27 خرداد به دعوت مدیرکل محترم بیابان زدائی سازمان جنگلها و مراتع و آبخیزداری کشور در همایشی یک روز شرکت می کنم که این همایش به مناسبت 27خرداد روز جهانی بیابان زدائی برگزار می شود . در این نوشته نمی خواهم در مورد کم کیف برگزاری این برنامه ها صحبت کنم چون در این ایامیکه ادامه فعالیت مشارکت های مردم به حداقل فعالیت ممکن رسیده است وهیچگونه کمکی جهت ادامه فعالیت نهادهای مردمی انجام نمی شود (فقط مسئولین در جلسه های خود از همکاری با سازمانهای مردم نهاد آمار ارائه می دهند که صحت و سقم آن معلوم نیست ) یک نهادی مانند مدیرکل بیابان زدائی بتواند بین نهادهای دولتی و تشکلهای زیست محیطی و منابع طبیعی (حال فرقی ندارد که این تشکلها در چه عرصه ای از منابع طبیعی فعالیت می کنند) و فعالیتهای مردمی مناطق بومی ؛ نشست های برگزار کند که در این نشست ها طبق تبادل اطلاعات بین نهاد های مردمی و نهاد های دولتی؛ آنان از فعالیتهای زیست محیطی و منابع طبیعی که در حال انجام دادن آن می باشد همدیگر را آگاه می کنند ؛ جای تشکر و قدردانی فراوان دارد . اما صحبت اصلی من در نوشتن این مطالب خود کلمه بیابان زدائی می باشد و چیزی که برای من غیر قابل قبول است کلمه بیابان زدائی می باشد زیرا اعتقاد دارم که خداوند هیچ چیزی را بدون حمکت و مصلحت نیافریده است . اگر قرار بود خداوند بیابان را بیافریند که بعد من و شما جهت زدائیش و از بین بردن آن تلاش کنیم خاطر جمع باشید که هرگز این کار را نمی کرد شاید از قدیم این کلمه بد نام گزاری شده است زیرا بخش عظیمی از کشور عزیزمان ایران به علت مشخصات جغرافیائی در منطقه آب هوای خشک و نیمه خشک قرار دارد که ذات این مناطق بیابان و کویر می باشد پیش از حل مشکل کلمه روز بیابان زدائی ؛ سوالهای از عملکرد های بعضی از نهاد های خارج از سازمان برای من وجود دارد که بدون جواب مانده است که می دانم حل بخش عظیمی از این مشکلات خارج از محدوده سازمان جنگلها و مراتع و آبخیز داری می باشد که باید توسط سازمان پی گیری شود که امیدوارم روزی این مشکلات حل شود . به راستی ما پیش از بیابان زدائی برای موارد ذیل چه کرده ایم 1 - برای افزایش و احیای جنگلهای البرز و زاگرس " که هر روز خبر قطع درختان آن منتشر می شود و یا آتش زدن و از بین جنگلها توسط اشخاصی شناخته شده انجام می شود چه کرده ایم ؛ فقط اگر به مطالبی که در روزنامه ها در مورد تخریب جنگلها (که کاغذ روزنامه از قطع چوب درختان جنگل تهیه می شود ) چاپ می شود دقت شود این قبیل خبرها بیشمار است . 2 - ما برای حفاظت از دشتها و مراتع که هر روز بهترین و حاصل خیزترین مناطق دشت ؛ صحرا به خانه ؛ ویلا؛ کارخانه وجاده تبدیل می شوند یا خبر برداشت به بیش از حد آب از سفره های زیر زمینی فلان دشت( که در خطر جدی پایین رفتن سطح آبهای زیر زمینی می باشد ) چه کرده ایم . کدامین سازمان یا نهاد باید از ساخت و ساز خانه ؛ ویلا یا از برداشت به رویه آب و یا چرای بیرویه دام در مراتع (که باعث وارد آمدن خسارتی جبران ناپذیر به مراتع کشور گردیده است ) باید جلوگیری کند 3 - در قدیم وقتی برای کشاورزی از ملک ری صحبت می شد چقدر آرزو داشت که ای کاش به اندازه یک باغچه صاحب این ملک بود . ولی امروز این ملک ساکن بیش از 15 میلیون جمعیت است که همه اش خانه ؛ کارخانه ؛ جاده شده است یا ساخت ساز در مرغوبترین زمینهای کشاورزی و یا برداشت بیرویه آب از حفره های زیر زمینی خود باعث پیشروی بیابان به دشت ها نمی باشد 4 - ما با ساختن انواع و اقسام سدها و یا برداشت بیش از حد شن ؛ ماسه در رودخانه ها ؛ بدون آنکه این ساخت ساز و برداشتهای ماسه ارزیابی زیست محیطی شده باشند باعث شدیم که جهت رفع تشنگی آدمها خیلی از بهترین زمینهای کشاورزی خود را به بیابان و کویر تبدیل کنیم ؛ نمونه های آن سدهای کرج ؛ لتیان ؛ طالقان که پس از استفاده برای آب شرب تهران دشتهای کرج ؛ شهریار ...از بین رفتند ؛ ما حتی به دریاچه هایمان "ماندن دریاچه ارومیه " و تالابهایمان " مانند گاوخونی " نیز رحم نکردیم و با ساختن سدها در مسیر رودخانه ها و عوض کردن مسیر آب رودخانه ها و بردن آب این رودخانه ها به مناطق کویری باعث خشک شدن تالابها ودریاچه ها شدیم . 5- چند وقتی است همینکه در مورد مشکلات و معضلات منابع طبیعی صحبت می شود بعضی ها سریعا" دلایلی می آورند مشکلات امروز کشاورزی بعلت نباریدن نزولات آسمانی است و اینکه اگر ما در بخش کشاورزی به مشکلات زیست محیطی برخورد کرده ایم دلیلش نباریدن باران است ؛ ولی این بهانه بیش نیست زیرا پدرانمان و تاریخ گواه هستند که خشکسالیهای در این کشور اتفاق افتاده است که خیلی بدتر از این سال بوده است ولی طبیعت توانسته است خود را با آن شرایط وقف دهد و خود را با سازی کند حتی می گویند خداوند در خلقت جانوران وحشی حسی قرار داده است که آنان در سالهای خشکسالی از تعداد زاد ولد خود به علت نبود مواد غذائی نیز می کاهند تا باعث انقراض نسل خود نگردند. پس این استدلال نمی تواند محکم باشد . 6 - به راستی اگر قرار باشد که ما بیابانهایمان را بزدائیم چی چیزی قرار است جایگزین آن کنیم . در کشورهای که میزان بارندگی آن بالاست و در آن کشورها هیچ بیابانی وجود ندارد( از جمله کشور های اروپای ) یکی از بهترین در آمد های آژانس های گردشگری این است که توریست ها و جهانگردان این کشورها را به دیدن بیابان به کشورهای دیگر می برند و گردشگران چقدر دلار و یورو برای دیدن بیابان خرج می کنند . 7 - ما می توانیم به جای خرج کردن پولهای زیاد ؛ برای بیابان زدائی و کویر زدائی به احیای این مناطق به پردازیم وما فقط می توانیم جلوی پیشروی آنان را بگیریم لذا نمی توانیم بیابان و کویر را حذف کنیم 8 - لذا پشنهاد می گردد با توجه به اینکه اکوسیستمهای بیابان و کویر یک از اکوسیستمهای زنده دنیا می باشند که در آن از تنوع گونه های گیاه گرفته تا انواع و اقسام تنوع زیستی همه در کنار هم زندگی می کنند و بسیاری زیادی از انسانهای ساکن این مناطق در مناطق بیابانی و حتی کویر از این نعمت خدا دادی در آمد زائی دارند از به کار بردن کلمه روز جهانی بیابان زدائی استفاده نگردد و لذا خواهشمند است به جای آن از کلمه روز جهانی جلوگیری از پیشروی بیابان و یا روز جهانی جلوگیری از زائیش بیابان استفاده گردد لازم ذکر است یکی از دلایل برگزاری همایش روز بیابان زدائی به خاطر افکار مدیرکل محترم بیابان زدائی جناب مهندس عبدی نژاد است که ایشان قبلا" مدیرکل دفتر ترویج و مشارکتهای سازمان جنگلها ... بود . ایشان از صمیم قلب به مشارکت های مردمی اعتقاد دارند چون در آن ایام دفتر ترویج و مشارکتهای سازمان جنگلها ... خانه سازمانهای مردم نهاد بود لذا از زحمات ایشان تشکر و قدردانی می گردد در پایان دوست دارم خاطره ای از دوران کودکیم از در آمد زائی از بیابان برایتان تعریف کنم که خالی از لطف نمی باشد 36 الی 37 سال پیش که کودکی بیش نبودن در فصل تابستان که هوا خیلی گرم بود جهت شنا در رودخانه خارج از شهر گلپایگان می رفتم که این رودخانه در منطقه بیابانی واقع بود در آن سالها من در بیابان من افرادی را می دیدم که مشغول کنند پای بعضی از بوته های بیابانی بودن و پس از کندن با یک تیغ یا چاقو قسمتی از ساقه آن گیاه را می بریدن یکی از روز چوپانی گوسفند خود را برای چرا به آن منطقه آورد بود یکباره صدا فریاد افراد که مشغول کار بودن بلند شد و دعوای سختی در گرفت وقتی علت را پرسیدم کسی گفت این افرادیکه در بیابان کار می کنند درحال تهیه کتیرا هستند و این گون کتیرا فقط در بیابان روئیش می کند و در منطقه که گوسفند داخل شده اند بوته گون آن تازه تیغ خورده است لذا باید سه ای چهار روزاز تیغ خوردن گون بگذرد تا مایع کتیرا آن از گیاه خارج شود واز مایع به جامد تبدیل شود . اگر پیش از برداشن کتیرا به بوته های گون ضربه بخورد باعث از بین رفتن این مایع ارزشمند کتیرا می شود لذا دلیل دعوا به خاطر این بوده است که این چوپان نباید در هنگام برداشت کتیرا گوسفند به بیابان بیاورند ولی خیلی سال است که دیگر کسی برای برداشتن کتیرا به بیابان نمی رود امیدوارم امسال برنامه روز جهانی جلوگیری از پیشروی بیابان همچون سالهای گذشته به صورت عالی برگزار گردد

دریاها ؟ هشداری که جدی گرفته نشد تا به فاجعه تبدیل شد

بنام خداوند جان خرد دریاها ؟ هشداری که جدی گرفته نشد تا به فاجعه تبدیل شد چند روزی است که یک خبر زیست محیطی باعث پریشان حالی فعالان و دوستداران محیط زیست و و حتی مردم عادی شده است و آن خبر نیست ؛ جزء " بعلت آلودگی شدید آب دریا در بعضی از سواحل دریا ؛ امسال مردم از شنا کردن دراین سواحل خودداری کنند ". این خبر در حوزه محیط زیست می تواند خیلی مهم باشد ؛ شاید برای برخی از مسئولین راحت ترین راه ممکن همان شنا نکردن مردم در دریا باشد . ولی پشت این خبر فجایع زیست محیط ؛ اقتصادی و روانی زیادی نهفته است که امیدوارم مسئولین بدون کوچکترین لحظه ای سستی برای رفع مشکلات و معضلات زیست محیطی دریاها اقدام نمایند . لذا این مشکلات از چند بعد قابل بررسی می باشند که عبارتند از : 1 – آلودگی دریا از نظر بعد روانی در زندگی مردم می تواند تاثیر زیادی داشته باشد . زیرا در حالی که سالانه چند میلیون نفر جهت گردش به شمال کشور و یا به دریا جنوب می روند و یکی از دلیل اصلی آنان جهت رفتن به کنار دریا شنا کردن در دریا می باشد حال به آنان بگویند امکان شنا در دریا نیست و یا فرض کنید که کسی تمام مسافت جاده شمال را رفته است و به کنار دریا رسیده است برایش ممکن نباشد که تنی به آب بزند یا اگر در دریا شنا کرد فردا آن روز انواع و اقسام مریضها پوستی و غیره را گرفت و آیا هزینه های بعدی درمان ناشی از این آلودگی ها چه برای شناگران که به آلوده بودن دریا اهمیت نمی دهند و چه برای کسانیکه کسب کار آنان در دریا می باشد و به عللی باید . وقتی شنا که یکی از ورزشهای است که در قرآن کریم از آن یاد شده است ؛ بر اثر سهل انگاری دیگران برای مردم غیر ممکن می شود ؛ چه باید کرد ؟ آیا محروم کردن مردم از تفریحات سالمی مانند شنا کردن دریا ؛ مشکلات روحی روانی بعدی نخواهد داشت ؟ ( هر سال در فصلهای گرما سال پنجشنبه جمعه آنقدر ماشین به سمت شمال در تردد است که خیلی وقتها آنان با ترافیک های بالای ده ساعت روبرو می شوند ولی باز هم علاقه مردم به کنار دریا رفتن کم نمی شود ) 2 – آلودگی دریا از نظر بعد اقتصادی نیز به دو دلیل مهم می باشد دلیل اول اینکه هزاران نفر از طریق ؛ خود دریا کسب درآمد می کنند که مثلا" از طریق صید آبزیان ؛ کشتیرانی در دریا و غواصی ... و غیره ؛ اگر این آلودگیها باعث مرگ میر آبزیان شود که با کاهش صید به همراه باشد و یا صیادی در دریا به علت آلودگی شدید غیر ممکن گردد چه چاره ای برای آینده آنان اندیشده می شود و دلیل دوم اینکه بخشی از مردم از طریق توریسم و گردشگری مسافران شمالی یا جنوب ؛ تامین معاش می کنند حال وقتی مسافران و یا گردشگر دریا کم شوند ؛ می دانید چه بخش عظیمی از مردم از نظر هتلها ؛ رستورانها ؛ تولید کنندگان صنایع دستی ؛ مغازه داران ؛ .... از کار بیکار و یا با رکود کاری مواجه خواهند شد . 3 –خبر آلودگی دریا می تواند از نظر سلامتی نیز خیلی مهم باشد چون از همین دریا روزانه هزاران تن ماهی ؛ میگو؛ صدف و ... صید می شود که اگر آلودگی دریا بیش از حد مجاز باشد و این آلودگی به آبزیان هم سرایت کند مردم به خاطر مشکلات بهداشتی چه از نظر خوردن (مسمویت غذائی ) و هم از نظر نخوردن این اقلام ( کمبود مواد پروتئینی و ویتامینها در بدن در اثر استفاده نکردن ) و یا مصارف دیگر محروم شوند( یکی از توصیه های جدی ائمه (ع) و پزشکان و روانشناسان خوردن ماهی و فراورده های حلال گوشت دریا می باشد) می دانید چه مشکلاتی برای سلامتی انسانها بوجود می آئید ؟ . جا دارد اینجانب به اولین خاطره زیست محیطی خود را که جهت پاکسازی دریا خزر به شمال رفته بودیم را بیان کنم و سپس به بقیه مطلب بپردازم . در سال 1378که تازه فعالیتهای زیست محیطی را شروع کرده بودم در دومین پاکسازی محیط زیست که شرکت کرده بودم پاکسازی دریا خزر بود .این برنامه در شهریورآن سال برگزار شد . در آن سال جبهه سبز ایران بانی برگزاری این مراسم بود .در آن سال برنامه پاکسازی در 33 نقطه از سواحل دریا خرز که حد فاصل بابلسر و بندر انزلی بود انجام شد . افتتاحیه برنامه اصلی در روز پنجشنبه 16/6/78 در بابلسر بود که با حضور مسئولین محلی و مردم بابلسر در یکی از پارگینک های ساحل دریا برگزار شد و اختتامیه آن در روز بعد در بندر انزلی برگزار شد. ما در بابلسر به دوستان ملحق شدیم و تا آخر برنامه با آنان همراه بودیم . در این برنامه دو دستگاه اتوبوس در اختیار جبهه سبز قرار داشت که فعالین محیط زیست و اساتید دانشگاهها از جمله جناب دکتر کهرم ومسئولین محیط زیست از جمله دکتر حجت ویکی از معاونین وزیر کشاورزی وقت ومسئولین تشکلهای زیست محیطی حضور داشتن . همچنین یک تیم از خبرنگاران چند روزنامه نیزدر برنامه حضور داشتن که اخباری و گزارشهای عالی تهیه و در جراید چاپ کردن و در آن برنامه متاسفانه از صدا و سیما خبرنگار و فیلمبرداری حضور نداشت ولی خبرنگار وفیلمبردار شبکه الجزیره در برنامه حضور داشتن و یکی از نکات بسیار بارز و ناگوار این برنامه (در ده سال پیش ) وجود زباله های زیاد در کنار ساحل بود در نقاطی که پاکسازی انجام می شد بقدری زباله جمع می شود که انگار مردم فقط برای ریختن زباله به کنار دریا آمده اند . یکی از موارد مهم برنامه اختتامیه و گزارش پس از آن بود که هیچ یک از مسئولین شهر انزلی در برنامه حضور نداشتن و چند روز بعد در یکی از روزنامه ها خبری خواندم که خیلی تلخ بود ؛ و خبر این بود که زباله های که در بندر انزلی توسط فعالین محیط زیست جمع آوری شده بود روز بعد تمام زباله ها حال نمی دانم به دستور چه کسی در بندر انزلی به دریا ریخته شده بود حال شما خود فکر بکن که به این دریا چه گذشته است اگر بخواهیم به علل اتفاقاتی که باعث شده است تا دریا های ما این چنین آلوده شده اند را بررسی کنیم (که دیگر از مرز هشدار گذشته است و به یک فاجعه زیست محیطی تبدیل شده است ) می توان به نکات زیر پرداخت ا – پس از کشف نفت و استخراج آن توسط انسان ؛ به علت کار برد زیاد آن در زندگی روزمره ( چه در زندگی شهری و چه از نظر استفاده صنعتی ) باعث شد که آلاینده های زیست محیط در زندگی مردم با سرعت زیاد رشد کنند ولی وجود نفت در دریا ها بعلت استخراج نفت در سواحل دریا و یا در خود دریا و یا تخلیه مواد نفتی در رودخانه ها می باشد که مخصوصا" در مراحل اکتشاف و استخراج آزمایش در حین استخراج ماده نفتی به آب دریا وارد می شود و از طرفی استخراج نفت به بیش از صد سال بر می گردد و در قدیم که اطلاعات زیست محیطی در مورد آلودگی مواد نفتی زیاد نبود باعث شده مقدار زیاد مواد نفتی در دریا وارد شده و به علت وزن حجمی خود در سطح آب دریا شناور باشند و چون این ماده چرب می باشد به هر جسمی برخورد کند اثر لکه چربی آن کاملا" مشخص می باشد که در هنگام شکار پرندگان از دریا باعث آلودگی بدن آنان می شود و از طرف این ماده در هنگام تغدیه جانوران دریای از آبهای آلوده باعث مسمویت آنان می شود و باعث مرگ میر آبزیان دریای شده است از طرفی وجود تعداد زیاد نفتکشهای غول پیکر در دریا ها ( به خاطر پایین بودن هزینه حمل و نقل از طریق دریا ) خیلی زیاد است حال اگراز این کشتی ها یا نفتکشها فقط تعدادی داری نشئت باشند یا آنکه نفتکشی با محموله نفت غرق شود می تواند برای دریا ها فاجعه های وحشتناکی بی آفریند و همچنین کشتی ها و قایق ها داخل دریا از مواد نفتی سنگین مانند گازوئیل برای سوخت موتور خود استفاده می کنند . خواهی نخواهی مقدار مواد نفتی نیز از طریق موتور های دیزلی این وسایل وارد آب دریا می شود اگر این دریا چقدر گنجایش این همه مواد آلایند را دارد ؟ (حتی من در مقاله خواندم که نقتکشها وقتی می خواهند داخل تانکرهای خود را شستو شو دهند این کار را با آب دریا انجام می دهند ) 2 – هر دریا و دریایچه منابع آب اصلی خود را از بارش برف و باران در خشکی ها سر چشمه می گیرد حال فرض کنید مقداری باران در منطقه کوهستانی ببارد و این باران با جاری شدن در سطح زمین می خواهد خود را به دریا برساند حال اگر در مسیر این آب در سطح زمین و رودخانه ها انواع و اقسام آلودگیها وجود داشته باشد در نهایت این میهمان ناخوانده همراه با جریان آب به دریا می ریزند این میهمان ناخوانده می تواند زباله های غیر قابل تجزیه پلاستیکی ؛ سموم کشاورزی ؛ فاضلاب شهری و صنعتی ؛ زباله های بیمارستانی و شهری و انواع و اقسام آلودگی ها دیگر باشد . حتی می گویند در چند نقطه شمال به علت اینکه دفن زباله در زمین ناممکن است آنها زباله های خود را رودخانه رها می سازند که خواهی نخواهی این زباله ها نیز راهی دریا می شوند. یکی از مواردی که چند سال پیش در جهان سر و صدا زیادی به پا کرد ریختن زباله های اتمی در دریا بود که کشورهای مجهز به راکتورهای هسته ای زباله های اتمی خود را در دریا کشورهای جهان سوم رها می کردند که واکنشهای شدید دوستداران محیط زیست را بر انگیخت . 3 – بعضی از مردم عادت دارند پربار به مسافرت بروند و در هنگام باز گشت سبکبار بر گردند و آنان در هر کجا و هر منطقه ای که بستر استراحت را خود را انداختند. در همانجا زباله های خود را رها می کنند و کسر شان خود می دانند که زباله های خود را در نزدیکترین سطل زباله بریزند لذا به هر کجا که نظر می افکنی انواع و اقسام زباله ها را خواهی دید . در پاکسازی دریا خزر میزان زباله های که در کنار پلاژ وجود داشت به قدر زیاد بود که با چند کامیون زباله هم پاکسازی نمی شد . اگر گردشگران عزیز این زباله ها به جای رها کردن در طبیعت و یا ساحل آنان به نزدیکترین سطل زباله می ریختند و یا با خود به منطقه ای می برند که امکان تفکیک زباله وجود داشت می بردن شاید اصلا" این فاجعه زیست محیط اتفاق نمی افتاد . 4 – شاید این چند ساعتی که صرف نوشتن این متن گردید صد ها تن آلاینده وارد دریا شده باشد و یا شاید ده سال پیش که فعالان محیط زیست برای تنهای دریاها گریستن به کمکشان شتافتن ای کاش دیگران که می توانستن به کاهش آلودگی دریا کمک کنند ؛ آنان نیز کمی دل می سوزاندن امروز این خبر ناگوار منتشر نمی شد . 5 - ولی سخن آخر اینکه اکثر انسانهاعادت کردن که همیشه هشدارها را نادیده بگیرند و وقتی یک حادثه ناگوار اتفاق افتاد؛ تازه به فکر چاره جوئی می افتند ؛ اگر ما مرگ دست جمعی نهنگ ها و هزاران ماهی و پرنده ها آغشته به نفت واز بین رفتن صخره های اسفنجی و غیره را در دریا جدی گرفته بودیم یا وجود جلبکهای که در عرض چند ماه دریا مرا را کاملا" محاصره کردند ؛ یا وقتی که فریاد طرفداران محیط زیست جهت ورود فاضلابهای صنعتی و شهری به رودخانه ها که به دریا می ریخت را نشینده گرفتیم و یا لبخند زیرکانه خیلی از آدمهای زرنگ که هر بلای بر سر محیط زیست آوردند و به راحتی از دست قانون فرار کردن ندیده بودیم و به این راحتی از کنار آن نمی گذشتیم شاید امروز در سوک مرگ دریاهایم نمی نشستیم ای کاش مسئولین همین امروز نیز به فکر چاره جوئی برای فردا باشند که آینده کودکانمان را به خاطر راحتی این چند روزه دنیا خراب نکنیم

هجوم بساز و بفروش‌ها به طبيعت

بنام خداوند جان خرد "ما این سر زمین را از پدران خود به ارث نبرده ایم بلکه از کودکان خود قرض گرفته ایم " موضوع : گزارش پاکسازی مسیر منطقه شمشک و دیزین هجوم بساز و بفروش‌ها به طبيعت در روز جمعه به دعوت گروه کوهنوردی شمشک جهت تهیه گزارش از برنامه پاکسازی محیط زیست شمشک به آن منطقه رفتم . طبق برنامه ریزی قبلی که توسط گروه کوهنوردی شمشک انجام شده بود ؛ برنامه پاکسازی ساعت 9 صبح شروع شد این پاکسازی با کمک گروه کوهنوردی و هیئت کوهنوردی لواسان و بعضی از مردم منطقه شمشک انجام شد دربرنامه پاکسازی منطقه شمشک حدود 100 نفر شرکت داشتن و روستاهای شمشک بالا ؛ شمشک پایین؛ درود؛ جیرود وسفیدستون مکانهای بودن که برنامه پاکسازی در آنجا انجام شد. طبق برنامه ؛ منطقه پاکسازی به 12 مسیر تقسیم شده بود که همه این مسیرها از زباله پاکسازی شد . در مسیرهای انتخابی روستاهای شمشک بالا و پایین در داخل و خارج روستا مملو ازانواع و اقسام زباله بود که در منطقه رها شده بودند ؛ مخصوصا" در مسیرکنار رودخانه بقدری ظروف یکبار مصرف پلاستیک وجود داشت که امکان جمع آوری وپاکسازی این همه زباله توسط این تعداد جمعیت وجود نداشت حتی در کنار منزلهای مسکونی در کنار رودخانه نیز پر از انواع زباله بود. زباله های جمع آوری شده بیش از چند کامیون بود که سریعا" توسط شهرداری شمشک از منطقه خارج شد. در این برنامه مسئول اداره محیط زیست شهرستان لواسانات و تعدادی از شکاربانان منطقه حضور داشتن و اما منطقه شمشک .... منطقه شمشک از نظر موقعیت جغرافی در منطقه کوهستانی البرز مرکزی ایران واقع است و به خاطر کوهستانی بودن از آب هوای سالم و تمیزی برخودار است . در استان تهران این منطقه ازنظر آب وهوا کوهستانی منحصر به فرد می باشد (یکی از نعمت های کهخداوند یکتا به اهلی منطقه ارزانی داشته است ) که حتی در سطح کشور نیز بی نظیر است . منطقه شمشک به علت مجاورت با شهر تهران و آب هوای ویژه کوهستانی آن ؛ یک منطقه تفریحی و گردشگری است لذا آخر هفته و تعطیلات این منطقه ییلاقی مشتریان زیادی دارد و از طرفی با توجه به وجود چند پیست اسکی در آن منطقه و همچنین مسیر پیست اسکی دیزین که از آن منطقه می گذرد یک منطقه ورزشی ویژه می باشد که این منطقه را از موقعیت خاصی و منحصر بفردی برخودار کرده است . در برنامه پاکسازی وقتی وجود آن همه زباله را در منطقه مشاهده کردم برایم این سوال پیش آمد که چه کسانی باعث این بی نظمی و کثیف کار هستند لذا موضوع را با مردم ساکن در منطقه شمشک در میان گذاشتم و مردم منطقه اعتقاد براین دارند که گردشگران و کسانیکه برای ورزش اسکی به آنجا می آیند این زباله را در منطقه شمشک ریخته اند یکی از اهلی که مربی اسکی نیز بود می گفت ؛ ورزش اسکی یکی از ورزشهای می باشد که در استان تهران فقط در چند محل خاص انجام می شود که شمشک و دیزین از این مناطق خاص می باشد و چون این ورزش بیشتر توسط قشر مرفه انجام می شود و دوستداران این ورزش اکثرا" پولدار می باشند از نظر مادی مشکلی جهت تهیه مواد غذای ندارند لذا با مصرف بالای مواد خوراکی توسط آنان زباله هایش برای ما می ماند و همچنین ایشان می گفت افراد پول دار تهرانی با ساخت و یا خرید ویلا در این منطقه جهت خوشگذرانی خودشان و میهمانانشان آخر هفته به این منطقه می آیند و همچنین گردشگرانی که تعطیلات آخر هفته خود را در کنار روخانه منطقه سپری می کنند بیشترین تولید کنندگان زباله می باشند و حتی وجود زباله در روستاهای شمشک را نیز به آنان نسبت می دادند چون می گفتند اطراف منزلی های که زباله زیاد بوده خانه های ویلای می باشد که فقط آخر هفته و تعطیلات استفاده می شود حتی آنان اعتقاد داشتن این میهمانان زحمت این را به خود نمی دهند که زباله های خود را در سطل زباله بی اندازند ولی ای کاش مشکل منطقه شمشک فقط زباله بود و این آلودگی به همان منطقه اختصاص داشت . درست است که منطقه شمشک یکی ازمناطق ییلاق تهران می باشد ولی چند مسئله مهم امروزه در آنجا در حال اتفاق افتادن می باشد که اینها می تواند اکوسیستم منطقه شمشک و شاید منطقه تهران هم را تهدید کند که عبارتند 1 – در چند سال اخیر در منطقه شمشک از نظر ساخت سازفعالیتهای زیادی شده است .بعضی برج های از قدیم در آن منطقه شمشک ساخته شده است ولی در حال حاضر نیز تعداد زیادی برج درشمشک در دست احداث می باشد که اگر این روال ادامه داشته باشد از نظر اکوسیستیم جمعیتی ؛ فاضلاب و زباله می تواند فاجعه زیست محیطی به بار آید . اگر آخر هفته و در روزهای تعطیلی مسیر شما به آن منطقه افتاد باشد چه در هنگام رفت و چه هنگام برگشت با ترافیک سنگین و خیل عظیم از ماشین روبرو می شوید حال فرض کنید اگر برجهای نیمه کار ساخته شود و برجهای جدیدی نیز احداث گردد و مردم در این برجها ساکن شوند وجود این همه ساکنین در منطقه با توجه به عدم توسعه زیر ساختار شهری از قبیل بیمارستان؛ آب ؛ گاز ، فاضلاب ؛ راه ؛ جاده سازی و غیره .... به خاطر موقعیت خاص منطقه آیا فکری شده است از طرفی برای رفع مشکل زباله و فاضلاب منطقه چه فکر شده است ؟ حتما" همه کسانیکه در این برج ها مسقر شده اند و یا مستقر خواهند شد آدمهای متوسط و کم در آمد محلی نیستند بلکه بیشتر کسانی خواهند بود که از زندگی شهری فرار کرده اند و بیشتر دنبال آسایش و آرامش خود می باشند لذا از تولید زباله و فاضلاب شاید ابای نداشته باشند برای تولید زباله و فاضلاب این افراد آیا چاره جوئی شده است با توجه به ساختار کوهستانی منطقه آیا مکانی جهت دفن زباله و بازیافت زباله در آن منطقه فکر شده است آیا سازمان بازیافت و شرکت فاضلاب در منطقه کوهستانی برای این برجها برنامه خاصی دارد. یکی از مواردیکه در آن منطقه خیلی به چشم می خورد این بود که برای رودخانه حریمی در نظر گرفته نشده بود . در منطقه شمشک و خیلی از مناطق ییلاقی حریم رودخانه ها اصلا" مراعات نگردیده است در قدیم وقتی اگر کسی در مسیر رودخانه در حال نماز خواندن بود به او گفتند نماز در مسیر رودخانه باطل است و همچنین سابق طبق قانون برای رودخانه ها باید حریمی در نظر گرفته می شود و کسی نباید این حریم نقض کند ولی امروزه در خیلی از مناطق رودخانه اصلا" حریم وجود ندارد ودر شمشک حتی تعدادی از برجهای درست در لب رودخانه ساخته شده است یعنی اگر یکی از ساکنین تکه کاغذی از پنجره خانه خود بیرون بی انداز آن تکه کاغذ در وسط رودخانه فرود می آید این برجهای کنار رودخانه به غیره از مصالح و نخاله های ساختمانی که وارد منطقه کرده اند به علت دیوار به دیوار بودن با رودخانه مقداری از این نخاله می تواند وارد رودخانه شوند و با آب جاری این نخاله وارد سد لتیان گردد. هیچ برای فاضلاب برجی که در لب رودخانه ساخته شده فکری شده است آن فاضلاب کجا خواهد رفت چگونه خواهیم فهمید فاضلابی به رودخانه نشئت نکند . آیا وارد کردن این همه فاضلاب به آبهای زیر زمین در منطقه کوهستانی که در یک کیلو متر پایین تر آن چشمه جوشان وجود دارد درست است . خیلی از مردم فکر می کنند که آبهای چشمه ها کوهستان باید آب معدنی شوند و در اختیار آنان قرار گیرد و خیلی افراد وقتی به این منطقه می روند از آب این چشمه ها وگالن گالن آب بر می دارند که در وسط هفته در منزل یا محل کار خود این آب را نوش جان کنند و به خود می بالند که از آب چشمه های سالم مصرف می کنند ولی نمی دانند که این چشمه نیز شاید شدیدا" آلوده باشند 2 - مقداری از آب سد لتیان که تامین کنند آب شرب شهر تهران می باشد از منطقه شمشک سرچشمه می گیرید اگر با شرایطی که در بالا گفته شد زباله ها و فاضلاب منطقه شمشک یا مناطق دیگری همچون اوشان ؛ فشم ؛ میگون و لواسانات توسط رودخانه وارد سد لار شوند ( با توجه به اینکه تصیفه آب فقط فیزیک می باشد و تصیفه مواد شیمیای کم انجام می شود )و آن آب آلوده وارد آب شرب تهران شود می تواند یک تهدید جدی برای سلامت شهروندان تهرانی باشد 3 - همچنین یکی از مناطق حفاظت شده برای حیات وحش توسط اداره کل محیط زیست استان تهران در منطقه ورجین لواسانات می باشد ( هر ساله بنده در فصل زمستان جهت علوفه رسانی به به حیات وحش شرکت می کنم ) که وجود تعداد زیادی بز و کل در منطقه حفاظت می شود وقتی تعداد انسانها و ماشینها در محدوده حفاظت شده زیاد می شود خواهی نخواهی باعث ترس ووحشت این حیوانات می شود به غیر از تجاوز شکارچیان غیر مجاز که مستقیم آنان را تهدید می کند از نظر روانی نیزبعلت ترس باعث عدم زاد ولد آنان میشود و باعث از بین رفتن سرمایه ملی می گردد -- اینجانب وقتی در منطقه اوشان صبح به آن زودی جهت رفتن به شمشک حدود یک ساعت منتظر تاکسی بودم و دیدم که ماشینهای مدل بالا با شیشه های پایین کشیده در حالیکه راننده و سر نشینان در حال گوش دادن به موسیقی بودن و روی هر کدام تعداد اسکی وجود داشت مثل قطار از جلویم عبور می کردند و شاید فقط به راحتی خودشان فکر می کردن و اگر کسی در کنار جاده از سرما جان می باخت آنها حاضر نبودن برای کمک به آن کوچکترین ترمزی بکنند آیا اگر در منطقه شمشک فاجعه ای زیست محیطی اتفاقی بی افتد برایشان مهم خواهد بود و یا فقط امروز را برایشان عشق است ای کاش سازمانها و نهادی نظارتی که صادر کننده این همه جوازهای جور واجور برای منطقه شمشک می باشند کمی بی اندیشند به آینده که صدور این همه مجوز برای منطقه شمشک چه خواهد شد