۱۳۸۸ آبان ۳, یکشنبه

احیای اصل 50 قانون اساسی یک وظیفه دینی ؛ ملی و میهنی می باشد جناب آقای مهندس محمدی زاده ریاست محترم سازمان حفاظت محیط زیست ؛ ضمن آرزوی موفقیت برای جنابعالی از خداوند یکتا و همچنین آرزوی موفقیت برای پیشبرد اهداف و ماموریتهای سازمان حفاظت محیط زیست توسط جنابعالی برای ساختن کشوری سالم و بدون آلودگی محیط زیست ؛ برای نسلهای امروز و فردا می باشد طبق اخبار منتشرشده از جلسه معارفه جنابعالی در اولین سخنرانی خود در مسئولیت جدید از مشارکت های مردم و نقش مردم در حفاظت از محیط زیست کشور عزیزمان ایران دفاع کرده اید . وقتی سخن از مشارکت مردم در حفاظت از محیط زیست می شود دو موضوع در ذهن هر ایرانی تجسم می گردد : 1 - طبق اصل 50 قانون اساسی حفاظت از محیط زیست بر عهده همگان می باشد پس وظیفه هر ایرانی (چه شهروند و چه مسئول ) حفاظت از محیط زیست کشور می باشد 2 - کشور ایران سر زمینی بسیار پهناور وسیع می باشد که هر نقطه آن سرشار از نعمت های خدا دادی طبیعی می باشد اگر سازمان تحت امر جنابعالی بخواهد طبق استاندارد های جهانی از این نعمت ها خدا دادی حفاظت کند؛ شاید چندین برابر پرسنل موجود احتیاج به کارمند داشته باشید پس یکی ازبهترین راه های حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی استفاده از نیروی های مردمی داوطلبانه در سراسر کشور می باشد ولی جنابعالی بخوبی واقف هستید که استفاده از هر نیروی در هر اداره ؛نهاد و سازمانی احتیاج به آموزش و تجربه کاری دارد ولی خوشبختانه به دلیل زحمات جمعی از فعالین محیط زیست و مدیران قبلی سازمان تحت امر شما در چند سال اخیر تعداد زیادی از نیروهای مردمی در قالب تشکلهای زیست محیطی در عرصه های محیط زیست و منابع طبیعی در کارگاه های آموزشی خیلی از دوره های آموزش حفاظت ازمحیط زیست و منابع طبیعی گذرانده اند که این افراد آموزش دیده با حداقل امکاناتی جهت ساماندهی می توانند برای حفاظت از محیط زیست به کمک جنابعالی و سازمان حفاظت از محیط زیست بیایند با توجه به اینکه همکاری تشکلهای زیست محیطی با سازمان حفاظت محیط زیست در این چند ساله (که اینجانب در خدمت محیط زیست کشور بودم ) دارای فراز و نشیبی های فراوان می باشد لذا ابتدا در این نوشته به گذشته چند ساله همکاری تشکلهای زیست محیط با دفتر مشارکتهای سازمان محیط زیست اشاره می کنم ودر مرحله بعد به عنوان یک فعال محیط زیست پشنهاداتی جهت استفاده از مشارکتهای مردمی با سازمان محیط زیست خدمتتان ارائه می دهم دفتر مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست یکی از زیر مجموعه های سازمان می باشد که در زمان ریاست خانم دکتر ابتکار در سازمان فعالیت چشمگیری داشت در دو دوره ریاست ایشان جهت تعامل با تشکلهای زیست محیطی و مشارکت دادن آنها در حل مشکلات محیط زیست کشور و همچنین جهت بالا بردن راندمان فعالیتهای فرهنگی ؛ زیست محیطی تشکلهای زیست محیطی کشور با توجه به بودجه ای که برای این منظور در اختیار دفتر مشارکت ها قرار داده بودند از نظر نرم افزاری و سخت افزار به تشکلهای زیست محیطی کمک های می شد که این هزینه جهت برگزاری کارگاه های آموزشی یا جهت برگزاری فعالیتهای فرهنگی زیست محیطی مانند چاپ نشریه ؛ کتاب ؛ برشور و تراکتهای آموزشی یا برگزاری همایش و نشست های تخصصی ( که با حضور همه نمایندگان تشکلهای زیست محیطی از سراسر کشور برگزار شد که اینجانب در نشست های شیراز و کرمان حضور داشتم که 80 درصد از سازمانهای مردم نهاد فعال در امور محیط زیست از سراسر کشور در این نشست ها شرکت فعال داشتن ) و یا برگزاری برنامه جمعی مانند پاکسازی های نمادین جهت آگاه سازی مردم و مسئولین از خطرات که محیط زیست کشور را تهدید می کند . یکی از نکات مثبت این نشست ها ؛ تخصصی که حضورتشکلهای زیست محیطی شهرستانهای کوچک برگزار شد حضور آنان باعث می شد که تشکلهای شهرستانی نیز بتوانند فعالیتهای زیست محیطی خود را در معرض دید دیگران قرار دهند و همچنین در نشست های کار گروهها آن همایش یک تبادل اطلاعات چند طرفه از تجربه تشکلهای تهرانی و مرکز استانها و شهرهای بزرگ و شهر های کوچک انجام می شد و از طریق این نشست ها سازمان حفاظت محیط زیست می توانستن با کسب اطلاع از مشکلات و معضلات زیست محیطی شهری کوچک (از زبان فعالان محیط زیست ) جهت حل آن مشکلات با آنان همفکری و تبادل نظر کنند ( تعداد نمایندگان تشکلها در این همایش نزدیک به هزار نفربودند ) . در آن دوره انواع و اقسام کارگاه های آموزشی و تخصصی با هزینه سازمان محیط زیست ؛ جهت بالا بردن کارائی و اثر بخش شدن فعالیت های زیست محیط تشکلها در سراسر کشور برگزار می گردید . همچنین در آن ایام جهت عدم موازی کاری تشکلها شبکه های منطقه ای زیست محیطی تشکیل گردید که بالا ترین آن شبکه ملی بود و همچنین برای این شبکه ها دفتری اختصاص داده شده بود که تشکلها کوچک که امکان تهیه دفتر برایشان امکان نداشت به توانند از این دفترها برای فعالیت هایشان استفاده کنند وبرای منطقه تهران دفتر آن در خیابان خارک بود که تشکلهای زیست محیطی از این دفتر استفاده می کردند که در سال 1385 به دستور مدیر کل وقت محیط زیست استان تهران این دفتر تخلیه شد و دیگر دفتری به این امر اختصاص نیافت . دردوره خانم دکتر جوادی با عوض شدن بدنه مدیریت سازمان محیط زیست از جمله مدیرکل دفتر مشارکتهای سازمان یکی از مشکلاتی که سازمان با آن روبرو شد کاهش همکاری دفتر مشارکت های سازمان محیط زیست با سازمان های مردم نهاد و تشکلهای زیست محیطی بود با توجه مکاتبات و درخواست های انجام شد توسط تشکلهای مردمی از خانم دکتر جوادی جهت استفاده از تجربیات چندین ساله نهادهای مدنی و محیط زیستی در رفع مشکلات زیست محیطی ؛ ولی زمانیکه آقای دکتر سلاجقه مدیرکل دفتر مشارکتها بودند سازمان های مردم نهاد زیست محیطی با ایشان تماسهای داشتن ؛ ولی ایشان بعد از یک سال از سمت مدیر کلی دفتر مشارکتها استعفاء دادند که بعد از ایشان در مدت سه سال دیگر دو نفر دیگر مدیر کل دفتر مشارکتهای سازمان شدند . در دوره خانم دکتر جوادی هیچگاه جلسه ملاقات عمومی ریاست سازمان محیط زیست و نمایندگان تشکلهای فعال در محیط زیست برگزار نشد و از آنان در مورد رفع معضلات زیست محیطی کمک خواسته نشد. یکی ازمهمترین مشکلات چندین ساله فعالیت سازمانهای مردم نهاد زیست محیطی(که تعداد زیادی تشکل زیست محیطی که دوست داشتن صادقانه به محیط زیست خدمت کنند ) به علت کاهش فضای فعالیت کاری و عدم همکاری نهادهای وسازمانهای بود از چرخه فعالیتهای زیست محیطی حذف شدند ؛ بسیاری از تشکلهای محیط زیست که فعالیت خود را تعطیل نمودند می توانستن با بودجه های که برای دفتر مشارکتها منظور شده بود به ادامه فعالیت آنان کمک کند و حتی خانم دکتر جوادی می توانست برای فعالین فارغ تحصیل محیط زیست (که هر چند نفر آنان در یکی از حوزه های محیط زیستی تشکلی راه اندازی کرده بودند و حتی فعالیت های تخصصی انجام می دادند ) از طریق ارائه برنامه های صحیح به دولت ؛ برایشان در قسمت همین پروژه های مشارکتها شغل ایجاد کند که لازم نباشد آنان با تعطیل فعالیت های زیست محیطی خود به دنبال فعالیتهای اقتصادی دیگری بروند ؛ و ای کاش می توانستند از فکر ؛ ایده نیروی های مردمی که وقت خود را عاشقانه در خدمت محیط زیست گذاشته بودند استفاده کنند . آیا می دانید تشکلهای زیست محیطی که روزگاری بیش از 5 هزار عضو فعال داشتن چه آمد است ؟ ( می توانید به آرشیو عکس این تشکلها مراجعه کنید و ببینید در برنامه های نمادین جهت پاکسازی ها ی که برگزار می شد چه تعداد هوادار شرکت می کردند ) ولی امروز فقط اسمی از آنان تشکلها وجود دارد ؛ تشکلهای مانند جبهه سبز ؛ انجمن حفظ محیط کوهستان ؛ جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست و تشکل دانشجوی آوای سبز که روزگاری به عنوان پیشگامان و بانیان فعالیتهای زیست محیطی شناخته می شدند امروز با چه تعداد عضو ادامه فعالیت می دهند . در آن دوره حتی زمانیکه بخشی از محیط زیست این مملکت در خطر بود و تشکلهای زیست محیطی به تنهای برای جلوگیری از تخریب های زیست محیطی سینه سپرمی کردند هیچ حمایت حتی کلامی از آنان توسط سازمان حفاظت محیط زیست انجام نشد ( قطع درختان پارک لویزان ؛ جاده سازی در دامنه قله دماوند ؛ نگهبانی از دشت شقایق کوه دماوند ). به این نکته باید اشاره کرد نه اینکه در زمان خانم دکتر جوادی به فعالیتهای مردمی بها داده نمی شود بلکه طبق گفته های مدیرکل دفتر مشارکت های سازمان محیط زیست ؛ ایشان اعتقاد داشتن که فعالیتهای مردمی را بیشتر از طریق نیروی بسیج انجام بگیرد که جای این گلایه باقیست که ایشان می توانست به تشکلهای زیست محیطی هم اعتماد کنند و از تجربه و توان آنان نیز استفاده کنند . نکته که باید به عرض جنابعالی برسانم این است که در اکثر کشورهای که سابقه فعالیت های زیست محیطی آنان زیاد است جهت فعالیت های داوطلبانه مردمی کمک خواستن از نهادی دولتی را قبول ندارند و آن را نوعی گدائی و توهین به خود می دانند و می گویند هر تشکل زیست محیطی باید در انجام فعالیت داوطلبانه آنقدر توانا باشد که خودش بتواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد این نظریه بسیار درستی است ولی این موضوع بیشتر در کشورهای اجرای می باشد که حداقل سازمانهای مردم نهاد آنها بیش از چهل سال فعالیت اجتماعی دارند و بسیاری از مشکلات فرهنگی مارا ندارند و از طرفی چون کمتر تشکلی در ایران پیدا می شود که بیش از ده سال فعالیت دارد لذا بسیاری نهاد مدنی از جمله نهادهای دانشجوی و غیر متخصص در ایران یا تازه تاسیس هستند و یا هنوز به آن مرحله از رشد نرسیدند که بتوانند خودشان را از دیگران بی نیاز کنند همچنین ردیف های بودجه های اختصاص یافته توسط دولت برای مشارکتهای مردمی حتما" باید جهت افزایش این نوع فعالیتها خرج شود در پایان امیدوارم که در دوره ریاست شما بر سازمان بتوانید با استفاده از تجربیات کارشناسان سازمان حفاظت محیط زیست و فعالین محیط زیست جهت رفع مشکلات محیط زیست کشورمان ایران اقدامات ارزشمندی انجام گیرد و در آینده نزدیک شاهد کاهش آلودگی ها زیست محیطی در سطح کشور باشیم و اما پشنهاداتی جهت استفاده از توان تشکلهای زیست محیط و سازمانهای مردم نهاد و بعضی از فعالین زیست محیطی که دوست دارند جهت حفظ محیط زیست کشور عزیزمان ایران با آن سازمان همکاری نمایند 1 - دفتر مشارکتهای مردمی سازمان با دعوت از تشکلهای و سازمانهای مردم نهاد که از نهاد قانونی کشور از جمله نیروی انتظامی ؛ اداره ثبت شرکتها ؛ سازمان ملی جوانان و یا سازمان فرهنگی هنری شهرداری مجوز فعالیت گرفتن ودر این چند ساله تجربیاتی دارند بدون هیچگونه تبعیضی از آنان جهت حفاظت از محیط زیست در خواست همکاری نمایند 2 - با توجه به اینکه ایران کشور پهناور می باشد و از نظرشاخص های زیست محیطی در حوزه های مانند آب ؛ هوا ؛ خاک ؛ جنگل ؛ مراتع ؛ بیابان ؛ کوهها و غیره به علت عدم توجه به توسعه پایداردر مقطعی از تاریخ ایران که به هر کدام از این حوزه ها آسیب های جدی وارد شده است لذا با شناسای تشکلهای که در سراسر کشور در این حوزه ها فعالیت دارند با رتبه بندی آنان ( از نظر تعداد هودار و میزان اطلاعات علمی آنان ) از توان انرژی آنان به نحو احسن استفاده شود . 3 – با توجه به اینکه بیشترین تجربه فعالیت تشکلهای زیست محیطی در حوزه کارهای فرهنگی و تحقیقات می باشد لذا واگذاری بعضی از امور در این زمینه به آنان می تواند باعث بالا رفتن کارائی آنان می گردد . 4 – یکی از مواردی که سازمانهای جهانی در چند سال اخیر پس از تجربه های فراوان به آن رسیده اند و در پروژه های زیاد به روی آن تاکید می کنند استفاده و به کار گیری از مردم محلی و بومی در پروژه های محیط زیستی می باشد و از طرفی بیشتر مناطق حافظت شده محیط زیست ایران در شهرستان ها می باشند لذا می توان با مشارکت دادن تشکلهای زیست محیطی شهرستانی و مردم بومی جهت حافظت ازاین مناطق ( مخصوصا" زمانهای که این مناطق مورد تجاوز قرار می گیرند) اقدام کرد
با تشکر از سرکار خانم خباز نسبت به تهیه این گزارش جام‌جم گزارش مي‌كند محيط ‌زيست در تهديد ساخت ‌و سازهاي غيرمجاز جام جم آنلاين: عكس‌ها آنقدر گوياست كه نياز به توضيح ندارد. برخي آمده‌اند و بي‌محابا در سراشيبي كوه ساختمان‌هاي مدل به مدل ساخته‌اند و با مصالح گران‌قيمت ويلاهايي را علم كرده‌اند كه به جان طبيعت افتاده است. بعضي‌ها هم كه انگار دستشان تنگ بوده، ولي جسارت داشته‌اند چند آجر بدقواره روي هم چيده‌اند و چهار ديواري‌اي درست كرده‌اند تا به همه بگويند كه اختيارش را دارند. عده‌اي هم البته به نوع ديگري از آب گل‌آلود ماهي گرفته‌اند و قطعه زميني كه در روزگاري‌نزديك جزيي از مسير صعود كوهنوردان بوده است را با يك اتاقك آهني تصرف و تابلوي فروش به آن چسبانده‌اند. اين عكس‌‌ها مي‌گويند متجاوزان به حريم كوهستان آنقدر جسور شده‌اند كه جلوي چشم همه مسوولان درست در ارتفاعات پايتخت حتي به محدوده جاده خاكي كوه هم رحم نمي‌كنند و بي‌هيچ نگراني دل كوه را مي‌تراشند تا گليمشان را درازتر از قبل كنند و اگر بساط كاسبي دارند با ترفندي ساده گسترشش دهند تا يكبار ديگر اين طبيعت و حريم آن باشد كه مورد درازدستي قرار مي‌گيرد. فقط كافي است در جايي از اين مملكت كوهي از زمين سر برآورده باشد و تعدادي درخت سايه بر آن انداخته باشد و نهري از كنارش گذشته باشد تا پاي متجاوزان به طبيعت به آن باز و داستان نابودي ميراث طبيعي از نو نوشته شود. در اين ميان البته چشم اميد خيلي‌ها به سازمان حفاظت محيط زيست، اداره منابع طبيعي و نهادهاي ديگر است تا بلكه جلوي رشد قارچ‌گونه اين ساختمان‌ها را بگيرند، اما انگار با وجود تاكيد زياد شهردار تهران بر‌لزوم تخريب ساخت و سازهاي غيرمجاز و برخورد با اين‌گونه ساخت و سازهاي جديد هنوز سرعت توليد اين سازه‌ها بيشتر از سرعت تخريب آنهاست. وقتي اين اوضاع را با عباس محمدي، مدير انجمن ديده‌بان كوهستان در ميان مي‌گذاريم همه اين مطالب را تاييد مي‌كند و مي‌گويد، در يكي دو دهه گذشته بويژه در چهار ، پنج سال اخير روند ساخت و سازها در عرصه‌هاي طبيعي و نقاط غيرمجاز آنچنان شدت گرفته كه تنها مي‌توان نتيجه گرفت پول‌هاي نفتي سرريز شده به كشور خيلي‌ها را به اين سمت كشانده است تا به جاي دنبال كردن پروسه‌هاي توليدي به سمت ساخت و ساز بيايند و از اين رهگذر سودي به جيب بزنند. او البته اين روند را تنها مختص مردم عادي نمي‌داند، چراكه با شهامت اعلام مي‌كند روحيه ساخت و ساز در حريم منابع طبيعي در قشر دولتي هم نفوذ كرده و كار به جايي رسيده است كه حريم طبيعت و البته قانون براحتي زير پا گذاشته مي‌شود. قانون ساخت ‌و ساز در ارتفاعات پيش از انقلاب، قانوني به تصويب رسيد كه مي‌گفت ساخت و ساز در حريم كوهستان در ارتفاع بالاي 1400 متر غيرمجاز است، اما پس از انقلاب مسوولان اين ارتفاع را بنا بر وضعيت منطقه تا 1600 و 1800 متر هم ارتقا دادند، با اين حال محمدي مي‌گويد، امروز وضع به گونه‌اي شده است كه خيلي بالاتر از اين ارتفاع هم ساخت و ساز انجام مي‌شود. او وقتي از ارتفاعات دربند، پس‌قلعه، شيرپلا، شمشك، پلنگ‌چال و كوچه باغ‌هاي دركه و ساخت و سازهاي غيرمجاز در آن مي‌گويد، اين سوال را هم مطرح مي‌كند كه چطور مي‌شود اگر در محدوده شهر، شهروندي چند سانتي‌متر به حريم پياده‌رو و خيابان تجاوز كند، قانون بلافاصله در موردش اعمال مي‌شود، ولي ساخت و سازهايي كه همه شاهدش هستند و پنهان‌كردني نيست درست در مقابل چشم همه ضابطان قانوني انجام مي شود. سكوت سازمان محيط زيست مدير انجمن ديده‌بان كوهستان وقتي اين را مي‌گويد، سكوت سازمان حفاظت محيط‌زيست را هم در حد يك معما معرفي مي‌كند و چنين نتيجه مي‌گيرد كه به دليل نبود هماهنگي ميان مسوولان و وجود اختلاف‌نظر ميان آنها، كساني كه فكر تصاحب منابع ملي را در سر دارند، جسور شده‌اند. يافتن مسوولاني در تهران كه اين موضوع را تاييد كنند كار بسيار سختي بود چون جبلي، معاون محيط طبيعي اداره كل محيط‌زيست استان تهران با مقدمه‌چيني‌اي نامفهوم خبرنگار ما را به محيط زيست شهر تهران ارجاع مي‌دهد و خسرو دانشجو، سخنگوي شوراي شهر تهران نيز با بيان اين كه 2 سال پيش مناطق غيرمجاز براي ساخت و ساز علامت‌گذاري شده و حالا بايد رفت و ديد كه چه اتفاقي افتاده است، در پاسخ اصرارهاي خبرنگار ما گفت، نمي‌تواند چيزي بگويد كه صرفا خوشايند خبرنگار باشد. با اين حال حسن بيادي، ديگر عضو شوراي شهر تهران حرف‌هايي را مطرح كرد كه موضوع گزارش را تاييد مي‌كرد. او در حالي كه با كمي احتياط سخن مي‌گفت، اظهار كرد: «من اعتقاد دارم كه هم در ارتفاعات و هم در غير ارتفاعات افرادي خلاف مي‌سازند. در نقاط بالاي ارتفاع 1800 متر نبايد ساخت‌وساز كرد، ولي پهنه‌بندي‌هايي وجود دارد كه حتي ساخت و ساز در زير ارتفاع 1800 متر را هم غيرمجاز مي‌داند، اما متاسفانه در بعضي نقاط شمال و شمال‌غرب تهران اين ساخت و سازها در حال انجام است. شهرداري منطقه يك خبر ندارد البته ممكن است، بعضي ساخت و سازها از نظر من و شما تخلف باشد، ولي در واقع اين‌طور نيست. اين اظهارات بيادي، بخشي از گفته‌هاي اعضاي فدراسيون كوهنوردي و مشاهدات فعالان محيط‌زيست را تاييد مي‌كنم اما وقتي خواستيم، شهرداري منطقه يك تهران نيز چيزي در اين باره بگويد، پس از روزها تلاش، شهردار منطقه اعلام كرد اين موضوع ربطي به او ندارد و در حيطه‌اي نيست كه او در برابرش موضع بگيرد. مدير روابط عمومي شهرداري منطقه نيز اين ساخت و سازها را از پايه و اساس انكار كرد تا همچنان اين سوال‌ها باقي بماند كه ساختمان‌هايي كه كوهنوردان در مسير صعود خود در نقاط مختلف شمال تهران مي‌بينند از كجا آمده است؟ و مهم‌تر اين كه بالاخره محدوده شهر تهران قرار است تا كجا پيش برود؟! تهديدي به وسعت ايران اما اين تنها حكايت پايتخت و طبيعتش نيست. مدت‌هاست كه خبر مي‌رسد روستاي گردشگرپذير «زيارت» در انتهاي پارك ناهارخوران آنجا كه گفته مي‌شود زيبايي‌هايش دست كمي از ماسوله ندارد زمين‌هايش به دست كساني كه مي‌گويند صاحبش هستند و سند دارند، چوب حراج مي‌خورد و ساختمان‌هاي بدقواره آن حوزه آبخيزداري گرگان را تهديد مي‌كند. تماس‌هاي پي‌درپي ما با مسوولان استان گلستان، حرف‌هاي ضد و نقيضي را درپي داشت؛ حرف‌هايي كه گاه آن‌قدر در تضاد بودند كه حيرت تنها نتيجه‌اش بود. عبدالرضا چراغعلي، عضو شوراي شهر گرگان و عضو هيات‌مديره نظام مهندسي استان، آن‌قدر حرف‌هايش شفاف و بي‌پرده بود كه شكي باقي نمي‌گذاشت كه با وجود برگزاري جلسات متعدد، دستورهاي موكد و صدور نامه‌هاي تند از سوي مديران، باز هم متخلفان نگران نشده‌اند و تجاوز به عرصه منابع ملي را دنبال كرده‌اند. او مي‌گويد كساني كه زمين‌هاي اين منطقه را مي‌فروشند، سندهايي در دست دارند كه بواسطه آن سندها اداره منابع طبيعي كاري به كارشان ندارد و وضع به جايي رسيده كه اكثر قريب به اتفاق مديران استان هم خود در اين منطقه زمين خريده‌اند و در آن ويلا ساخته‌اند اما در شرايطي كه چراغعلي معتقد است، ادله طبيعي و جغرافيايي نشان مي‌دهد ادعاي مالكيت اراضي درست نيست و مسوولان تنها تظاهر به مقابله با ساخت و سازهاي غيرمجاز مي‌كنند ، خواجه مديركل منابع طبيعي استان گلستان قاطعانه به «جام‌جم» مي‌گويد، هيچ ساخت و سازي در عرصه منابع طبيعي انجام نمي‌شود و آن 900 هكتار از اراضي حوزه روستاي زيارت كه خريد و فروش مي‌شود همه جزو املاك شخصي است. او البته كمي انصاف به خرج مي‌دهد و مي‌گويد، حتي باوجود چنين سندهاي مالكيتي او شخصا با ساخت و ساز در اين منطقه مخالف است ولي توضيح نمي‌دهد چرا زمين‌هايي كه سند زراعي دارند، حالا بي‌هيچ مانعي تغيير كاربري مي‌دهند و به منطقه مسكوني تبديل مي‌شوند. مديركل منابع طبيعي استان گلستان مي‌گويد اين مالكيت‌ها مربوط به گذشته است اما يادآور مي‌شود كه با برخي متخلفان برخورد قضايي شده و برخي ساخت و سازها قلع و قمع شده است. او بر اين نكته كه دادستاني و شوراي حفاظت از منابع طبيعي و بيت‌المال پيگير موضوع‌اند، تاكيد مي‌كند و براي بهبود وضعيت كنوني چشم به راه روزي مي‌ماند كه دستگاه‌هاي متولي براي حفظ محيط زيست بيشتر هماهنگ شوند.

۱۳۸۸ مهر ۱۸, شنبه

آینده محیط زیست کودکانمان در بیم ها و امیدها

روزجهانی کودک مبارکباد امسال هم چون سالهای قبل روز 16 مهر " روز جهانی کودک " را در حالی در کشورمان گرامی می داریم که به علت معضلات و مشکلات زیست محیطی ؛ اکثر روزهای سال با این مشکلات و معضلات دست به گریبان بودیم و هر چند روز یکبار با یک حادثه زیست محیطی روبرو بودیم از یک طرف حتی در فصل تابستان که وارونگی هوا کم اتفاق می افتد و آلودگی هوا کمتر می باشد امسال به خاطر ورود ریزگرد از کشورهای همسایه ؛ آلودگی هوای خیلی از شهرها به مرز خطرناک رسید که باعث تعطیلی مراکز آموزشی و اقتصادی کشور گردید و چند روز بعد دو باره با ورود آنفلونزای خوکی از مرزهای خارج کشور به ایران ؛ این بیماری آنقدر خطرناک تشخیص داده شد که در روزهای اول شیوع آن در ایران بعضی از مسئولین بهداشتی ؛ آموزشی پشنهاد دادند که اگر این بیماری در کشور به مرز حاد رسید مدارس از اول مهر به مدت چند وقت مراکز آموزشی و علمی تعطیل شود و تعلیم ؛ تعلم و تربیت دانش آموزان از طریق صدا و سیما در منزل انجام شود و کودکان و نوجوانان با ماندن در منزل خود کمتردر معرض آلودگی این بیماری قرار بگیرند چرا کودکان به عنوان آینده سازان مملکت آسیب پذیرترین بخش جامعه هستند ؟ راستی چرا در چند سال گذشته و امسال وقتی آلودگی هوا به وضعیت اضطرارای می رسد اولین اقدام دولت تعطیلی (جهت خارج نشدن کودکان و دانش آموزان از منزل ) مهد کودکها و مدارس می باشد و همچنین از سالمند در خواست می گردد آنان نیز در مواقع اضطراری آلودگی هوا از منزل خارج نشوند و در مراحل بعد اگر آلودگی در وضعیت خطرناک برسد به تعطیلات دانشگاه وادارات دولت و مراکز اقتصادی می پردازند حال چرا کودکان و نوجوانان در موقع آلودگی های زیست محیطی و یا هر آلودگی دیگر در معرض تهدید جدی هستند؟ کودکان به چند علت می توانند آسیب پذیرترین قشر جامعه باشند که این علت ها عبارتند از : 1 – کودکان آینده سازان جامعه : مادر و زنان ؛ پدران و مادران امروز؛ کودکان دیروز بودند و کودکان امروز آینده سازان فردا خواهند بود. تصور اینکه دنیای فردا بدون کودکان چگونه دنیای خواهد بود؟ غیر قابل تصور می باشد و امکان ناپذیر می باشد . پس برای فردا کره خاکی باید فکر جدی کرد و داشتن کودکان سالم و قوی باعث استمرار زندگی بر روی این کره خاکی می باشد 2 – از نظر فیزیو لوژی : کودکان به خاطر ساختار فیزیولوژی بدنشان که در دوران خردسالی و نوجوانای در حال شکل گیری می باشد می توانند در این دوران با کمترین نارسای نسبت بعضی مواد غذای ؛ ویتامینها ؛ پروتئین و یا حتی ورود سموم به بدنشان بسیار آسیب پذیر باشند یا در معرض خطر قرار به گیرند اگر آنان در بلند مدت بعضی از محیط آلوده یا نا سالم قرار بگیرند به مرور بدنشان واکنش نشان داده و حتی این واکنش در شکل ظاهری بدن نمایان شود اگر کودکان در محیط های کم نور ویا پر سر صدا قرار بگیرند به مرور به کم سوی چشم و نابینای و یا ناشنوای وکری مبتلا گردند و در محیط های اسیدی و یا آلودگی های مختلف نیز به انواع و اقسام بیماری های ریوی وسرطان خون مبتلا می شوند و اگر در محیط های کار سنگین مشغول به کار شوند به خمیدگی ستون فقرات و یا کجی استخوانها مبتلا شوند ولی اگر آنان در محیط های سالم خوش آب هوا و بدون سر وصدا و با نور کافی رشد کنند در آینده مردان و زنان قوی و سالم خواهند بود 3- از نظر روانی : کودکان باید از آینده خود امیدوار باشند اگر آن در دوران رشد و بلوغ اگر آنان در دلهره و اضطراب باشند و یا همیشه در این فکر باشند که ممکن است در جای حق آن مورد تعرض قرار می گیرد در رشد و بلوغ این کودکان اختلال وارد می شود و آن کودکان ترسو و بزدل می شوند و همیشه با یاس و نا امیدی زندگی می کنند و در سیستم ایمنی بدن آنان اختلال وارد می شود و چون بزرگ می شوند انسانها مریض و وسواس می باشند حال اگر کودکانمان بعلت انواع آلودگیهای زیست محیط هر روز در تهدید باشند و هر روز به آنان القا شود که همه چیز آلوده می باشد و یا اینکه به آنان القا شود اگرفلان آلودگی وجود داشته باشد و رفع نگردد شما به فردا روز به فلان مریضی مبتلا می شوید آیا این کودکان که جوانان آینده می باشند از نظر روانی نمی توانند دارای عقده های درونی باشند که در سرنوشت آنان تاثیر شدید داشته باشد 4 – از نظر فرهنگی : از قدیم گفته اند که کودکان مانند یک لوح پاک هستند که هرکسی می تواند بر این لوح مطلبی بنویسید و خیلی از این نوشته ها شاید امروز پاک شود ولی در آینده می تواند در ذهن کودک که به یک جوان برومند تبدیل شده است دو باره تداعی شود اگر امروز به کودکان خود بیاموزیم که که مثلا" کمربند ایمنی ببند و یا به او بگویم که زباله خود را در سطل آشغال بی اندازدو یا به ایشان گفته شود که کاشت درخت برای آینده کره زمین لازم است ایشان در بزرگسالی نیز به این افکار اعتقاد خواهد داشت ولی اگر در برابر همین کودک دروغ مصلحتی گفت و یا با ریختن زباله در مکانهای عمومی و یا آلوده کردن محیط زیست او را به این امور بی توجه کرد در بزرگسالی او نیز این فعالیتها را انجام خواهد داد لذا باید در صورت امکان از نوشتن مطلب خلاف و ناگوار بر روی لوحه ذهن کودکان خود خود داری کنیم که او فکر خواهد کرد که این امور صحیح است و در آینده بسیار سخت خواهد بود که واقعیت ها را به ایشان نشان داد 5 – از نظر علمی : علم محیط زیست را به کودکان خود در مدارس و به وسیله کتابهای درس یا صحبت های معلمین محترم و یا در قابل کتابهای داستان و یا به روشهای نمایشی به کودکان بیاموزیم و از آنان بخواهند به روش علمی و یا کارهای گروهی نسبت به رفع مشکلات محیط زیست اقدام کنند و یا از آنان بخواهیم به روش علمی با ساخت تجهیزات علمی جهت رفع مشکلات محیط زیست اقدام شود در پایان باید دوباره به این نکته اشاره کرد همه تلاش انسانها مومن ؛ آگاه ومسئول پرورش کودکانی سالم و تنومند است پس برای سلامتی آنان باید تلاش کرد و روز 16 مهر فقط یک سمبل برای کودکان می باشد که در این روز بیشتر از روزهای دیگر به کودکان خود احترام بگذاریم و بیشتر روزهای دیگر فعالین زیست محیطی برای سلامتی آنان جهت رفع آلودگی های زیست محیطی تلاش کنند

۱۳۸۸ مهر ۱۴, سه‌شنبه

روز کودک به همه کودکان مبارک باد

ما این کره خاکی را از پدرامان به ارث نبردیم بلکه از کودکان خود به امانت گرفته ایم کودکان و محیط زیست در روزگار قدیم (منظور 35 الی 40 سال پیش ) که من کودک بودم با توجه به اینکه در شهرستان گلپایگان زندگی می کردم اصلا" از آلودگی هوا ؛ آب و خاک خبری نبود از صبح تا عصر در زمینهای کشاورزی از خاک گل درست می کردیم و با آن خانه می ساختیم و هر وقت احساس تنشگی می کردیم از همان آب جویبار یا نهر آب می نوشیدم و از آلودگی هوا هیچ خبری نبود و اما داستان : چند روز پیش برای پسرم پویا وقتی از آسمان آبی صحبت کردم و به او گفتم که باید در نقاشی برای آسمان از رنگ آبی استفاده کن ایشان در همان اولین لحظه به من هشدار داد که رنگ آسمان تیره می باشد نه آبی و چند روز پیش که به روستا زرنجان که محل سکونت پدر و مادرم و بقیه بستگان در شهرستان گلپایگان رفتیم برای لحظه ای حاضر نشدم به علت آلودگی خاک پسر با خاک بازی کند و همچنین با توجه به اینکه پویا احساس تشنگی می کرد ولی حاضر نشد از آب نهر در صحرا آب بنوشد چون می گفت این آبها آلوده می باشد پیش خودم گفتم در عرض سه الی چهار دهه چه بر سر محیط زیست آمده است که کودکان چهار ساله نیز آگاهی کامل دارند

گشت اورژانس اجتماعی

روز سه شنبه ساعت 17 که از خیابان منصور در خیابان 17 شهریور جنوبی عبور می کردم چشم به یک خودروی افتاد که به روی آن نوشته شده بود اورژانس اجتماعی ؛ با توجه به اینکه من تا به حال چنین گشتی را ندیده بودم و فقط می دانم ماموریت آنان در رابطه با کودکان می باشد ؛ با خود فکر کردم ای کاش یکی ازحوزه های ماموریت کاری این گشت های اورژانس اجتماعی درمورد مشکلات کودکان کار ؛ خیابان و محیط زیست بود واین گشت ها می توانستن به موارد متخلفانی که از کودکان برای جمع آوری زباله به داخل سطلهای زبالهمی فرستند که مشکلاتی زیادی زیست محیطی و بهداشتی برای آنان دارد " را نیز رسیدگی می کردند ( با توجه به اینکه سازمان محیط زیست و وزارت کشاورزی در شهر ها گشت محیط زیست فعال ندارد و هر چند ماه یکبار این گشت در یکی از خیابانهای تهران دوری می زند و مردم نیز از این گشت ها اطلاعی ندارند ) و ای کاش نیروی انتظامی که نسبت به مشکلات اجتماعی " مخصوصا" گشت ارشاد " حساسیت ویژه دارد و امکانات کافی هم دارند حفاظت از محیط زیست نیز یکی از ماموریت های این سازمان بود تا احتمالا" از نظر اجتماعی این مشکلات حل شود