دکتر محمد امینی پژوهشگر و رئیس مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی مازندران دوست و همکار جناب محمد درویش ولی در استان مازندران که ایشان در مصاحبه با روزنامه همشهری از مشکلات جنگلهای ایران می گوید اگر روزی پای صحبتهای ایشان بنشیند تازه می فهمید که متاسفانه مردان این چنینی در ایران بسیار کم می باشد.
محیط زیست > منابعطبیعی - اسدالله افلاکی:
جنگلهای شمال همواره یکی از بحثبرانگیزترین مناطق تحت مدیریت سازمان جنگلها بوده است.
در این میان، هرازگاهی طرحی از سوی برخی منتقدان برای صیانت بهتر این رویشگاه کهن مطرح و پس از چندی به فراموشی سپرده میشود. طرح آیش جنگلهای شمال از جمله این طرحها بود که سال گذشته به یکی از بحثهای داغ منابع طبیعی تبدیل شد. اما مشکل چیست؟ بررسی پیشینه مدیریتی جنگلهای شمال نشان میدهد مشکل اساسی جنگلهای شمال ریشه در نگرش مدیریتی این رویشگاه دارد؛ نگرشی که این رویشگاه بینظیر را یک واحد تولیدی میداند. این نگرش ریشه در سالها قبل دارد؛ در سال1338 که مدیریت جنگل با جنگلداری کلید خورد.
در آن زمان، این اکوسیستم بینظیر به شکل واحد تولیدی مطرح شد با این رویکرد که هزینه جنگل باید با درآمد آن متناسب و همخوان باشد؛ دیدگاهی که هنوز سایه آن بر مدیریت جنگلهای شمال سنگینی میکند و نجات جنگلهای شمال در تغییر همین دیدگاه است. اگر نگاه حفاظت ژن جایگزین نگاه تولید در مدیریت جنگلهای شمال شود، میتوان به حفظ این زیستبوم امیدوار بود؛ زیستبومی که اگر به حد کفایت برای آن اعتبار تأمین شود میتواند ذخیرهگاه ژنی برای همه جهانیان باشد.
دکتر محمد امینی، پژوهشگر و رئیس مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی مازندران معتقد است: «جنگلهای شمال، بیش از هر زمانی نیازمند مدیریتی با رویکرد حفاظت از منابع طبیعی است. اینکه بخواهیم در جنگل را ببندیم پیامدی جز تخریب این زیستبوم ارزشمند نخواهد داشت. فراهم ساختن زمینه مشارکت بخش خصوصی از راهکارهایی است که میتواند به صیانت جنگل منجر شود.» بررسی مشکلات جنگلهای شمال در گفتوگو با این منتقد منابع طبیعی دستمایه گزارشی است که میتوانید بخوانید.
عمدهترین چالشهای جنگلهای شمال کدام است؟ دکتر محمد امینی در پاسخ به این سؤال از جنگل زدایی بهعنوان نخستین و بزرگترین معضل جنگلهای شمال یاد میکند و میافزاید: «براساس آمارهایی که سازمان جنگلها منتشر کرده روزانه 40هکتار از مساحت جنگلهای شمال جنگلزدایی میشود؛ تغییر کاربری شاخص عمده این جنگلزدایی و کاهش مساحت است.
معضل دوم، کاهش تعداد طبقات تاجی یا لایههای تاج درختان است. از آنجایی که منشأ جنگلهای شمال به دوران سوم زمین شناسی برمیگردد درختانی از گونههای مختلف با کیفیت متفاوت در این رویشگاه وجود دارند که برخی از آنها از نظر مردم عادی درختانی فاقد ارزش محسوب میشوند اما در دانش جنگلشناسی وجود همه اینگونهها ضرورت دارد. همین تنوع گونهها سبب پایداری جنگل شده است؛ اما امروزه بهدلیل دخالتهای غیرمسئولانه بهویژه دخالت روستانشینان حاشیه جنگل و جنگلنشینان، جنگلها بهصورت تک لایهای در آمدهاند و در نتیجه از پایداری جنگل کاسته شده است.»
وقتی از این پژوهشگر منابع طبیعی میپرسم بر چه اساسی با این قاطعیت میگویید روزانه 40 هکتار از مساحت جنگلهای شمال کاسته میشود، میگوید:« سازمان جنگلها و مراتع، در سال1379 در کنفرانس رامسر رسما اعلام کرد ظرف 10سال 140هزار هکتار از مساحت جنگلهای شمال کاسته شده است. این آمار در مجموعهای دو جلدی منتشر شده و قابل دسترسی است.»
وی در باره زیانهای ناشی از دخالت دامداران جنگل نشین تصریح میکند: «چوپانان و دامداران، بسیاری از درختان را قطع میکنند تا نور بیشتری به داخل جنگل بتابد و زمینه رشد و تولید علوفه فراهم شود؛ بهویژه در مناطقی که شیب کمتری دارد حذف درختان رایجتر است. به همین دلیل در جنگلهایی که در مناطق کمشیب واقع شدهاند تعداد لایههای تاجی و تراکم جنگل کمتر است؛ در واقع انتخاب غیرطبیعی انجام میشود که نتیجه آن تخریب کیفی جنگل است.»
امینی از حرسکردن غیرطبیعی تاج درختان بهعنوان یکی از آسیبهای جدی جنگلهای شمال یاد میکند و میگوید: «حرسکردن تاج درختان باعث نابودی قدرت بذردهی جنگل میشود. در اثر این دخالتها، حیوانات، پرندگان، حشرات و قارچهای مفید که همه در یک زنجیره طبیعی و پیوسته، اکوسیستم جنگل را تشکیل میدهند با محیط نامساعد روبهرو میشوند و از محیط مهاجرت میکنند و در نتیجه تجدید حیات شمار فراوانی از گونهها متوقف میشود.»
فرسایش خاک
یکی از پیامدهای ناگوار حذف جنگل فرسایش خاک است. دکتر امینی با تأکید براین نکته خاطرنشان میسازد: «فرسایش خاک در شمال کشور سالانه 15 تا 20 تن در هکتار است. اگر بخواهیم این میزان فرسایش را با کود شیمیایی جایگزین کنیم، میزان کود جایگزین به یک عدد نجومی میرسد درحالیکه همین جنگلها طبق آمارهای موجود، سالانه بین 5/3 تا 5/5 تن در هکتار خاکسازی میکنند. براین اساس ضروری است شرایط احیای طبیعی جنگل فراهم شود. ما در مواقعی که درخت مادر وجود نداشته باشد یا مشکلاتی برای استقرار بذر وجود دارد اقدام به نهالکاری میکنیم.»
آیا این نهالکاریها میتواند جایگزین جنگلهای طبیعی شود؟ امینی در پاسخ میگوید: «طی 50سال گذشته مجموعا 300هزار هکتار در شمال کشور نهالکاری شده البته این نهالکاری معادل جنگل نیست زیرا باید یک دوره طولانی طی شود تا نهال تبدیل به درخت شود. نکته جالب اینکه طی 50سال اخیر، براساس آمارهای موجود، بیش از یکمیلیون هکتار جنگل نابود شده حتی برخی منابع این میزان را 5/1میلیون هم ذکرکردهاند. این آمارها نشان میدهد کشت مصنوعی درخت بسیار عقبتر از تخریب کمی است، کیفیت بماند!»
افزایش جمعیت و توسعه ناپایدار،دو تهدید بزرگ
دکتر امینی، افزایش جمعیت در شمال کشور را عامل اصلی روند تخریب در شمال میداند و میافزاید: «تراکم جمعیت در شمال، 5/2برابر میانگین سایر مناطق کشور است. درصد روستاها و چند شغله بودن روستاییان (مشاغلی مثل دامداری، باغداری و زراعت که همه وابسته به جنگل است) با شدت تخریب رابطه مستقیم دارد. تنها روستاییان ساکن جنگل، سالانه 2/3میلیون متر مکعب چوب برای تولید گرما و پختوپز مصرف میکنند درحالیکه جنگلهای شمال به این اندازه رویش ندارند.»
اما عوامل تهدیدکننده جنگل موارد دیگری را هم شامل میشود. این پژوهشگر منابع طبیعی انگشت اتهام خود را بهسوی فعالیت عمرانی و توسعه ناپایدار نشانه میرود و میگوید: «اجرای طرحهای عمرانی نظیر راهسازی با تمهیدات حفاظتی جنگلهای شمال تطابق و تناسب ندارد از همین رو، میزان جادهای که ساخته میشود بسیار بیشتر از توان حفاظتی منابع طبیعی شمال کشور است، در نتیجه این جادهها ابزاری میشود برای دسترسی راحتتر به مناطق جنگلی و تخریب بیشتر آن. از سوی دیگر، مناطقی که در کنار جادهها هستند اغلب به مناطق مسکونی - تجاری تبدیل شدهاند؛ نمونههای عینی این ساختمانها را میتوان در کلاردشت و تقریبا همه جای شمال مشاهده کرد.»
وی ادامه میدهد: «مراتع که باید حافظ و پشتیبان خاک و نوار بالایی جنگلهای شمال باشند اکنون با جادهکشی در ییلاقات مملو از ویلا شده و روزبهروز بر دامنه این ساختوسازها افزوده میشود تا آنجا که بنا به اعلام مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع، فشار و هجوم ناشی از این ساختوسازها سبب عقبنشینی روزانه 23هکتار جنگل شده است و این روند همچنان ادامه دارد. این ویلاها از بالا به جنگل فشار میآورند، از داخل هم جنگلنشینان، از پایین هم شهرنشینی و شهرکهای صنعتی در داخل جنگل پیشروی میکنند. اینها علاوه بر آلودگیهایی است که براثر انباشت زباله شهرها و شهرکها و روستاهای داخل جنگل ایجاد میشود.»
به گفته وی در شمال کشور 3400آبادی در داخل جنگل وجود دارد ضمن آنکه به فاصله هر 5/6کیلومتر یک شهر یا شهرک واقع شده که بهدلیل نبود سیستم پیشرفته امحای زباله، زباله این شهرها و شهرکها داخل جنگل دفن میشود. از یکسو پرندگان، سگهای ولگرد و سایر حیوانات انواع آلودگی را در سطح شهرها پخش میکنند؛ از سوی دیگر، بهدلیل شیبدار بودن اغلب اراضی مناطق شمالی، شیرابه زبالهها با نفوذ به داخل سفرههای زیرزمینی، آبهای پایین دست را آلوده میکند. در نتیجه استانهای شمالی مستعد شیوع انواع بیماریهایی هستند که در زباله وجود دارد.»
کودهای شیمیایی و سموم دفع آفات
امینی از کودهای شیمیایی و سموم دفع آفات بهعنوان دیگر عوامل تهدیدکننده جنگلهای شمال یاد میکند: «در حال حاضر مصرف کود شیمیایی و سموم دفع آفات در شمال، بیش از 5برابر میانگین کود و سم مصرفی سایر مناطق کشور است، این عناصر با ورود به چرخههای طبیعی به زنجیره غذایی انسان راه مییابند و صدمات جبرانناپذیری را بر شهروندان تحمیل میکنند.»
نیازمند مدیریت هوشمند
این پژوهشگر منابع طبیعی با توجه به وضعیت فعلی منابع طبیعی میگوید: «ضروری است مدیریتی هوشمند بر محیطهای طبیعی کشور حاکم شود. ابزار این مدیریت هم اطلاعات روزآمد و پایش علمی وضعیت منابع طبیعی است. در کنار این پایش، ضروری است طرحهای جنگلداری، مرتعداری و آبخیزداری تحت مدیریت یکپارچه و هدفمند قرار بگیرد. براین اساس، تعطیلی هر نوع عملیات مرتبط با جنگلداری، مرتعداری و آبخیزداری به معنی رهاسازی عناصر مخرب در محیطهای طبیعی است. البته این به معنای برداشت چوب از جنگل نیست هر چند که برداشت چوب هم جزئی از مدیریت بر محیطهایی است که به اندازه کافی چوب تولید میکنند.»
امینی با اشاره به ضرورت پایش جنگل میگوید: «آماربرداریهای دورهای از منابع طبیعی امری ضروری است. نکتهای که وجود دارد اینکه ادارهکننده طرحهای منابع طبیعی باید از بودجه عمومی استفاده کند زیرا حفاظت از منابع و ذخایر جنبه حاکمیتی دارد بنابراین، وصل کردن مجریان طرحهای منابع طبیعی به درآمد این طرحها یک اقدام متناقض با پایداری محیطهای طبیعی است.»
محیط زیست > منابعطبیعی - اسدالله افلاکی:
جنگلهای شمال همواره یکی از بحثبرانگیزترین مناطق تحت مدیریت سازمان جنگلها بوده است.
در این میان، هرازگاهی طرحی از سوی برخی منتقدان برای صیانت بهتر این رویشگاه کهن مطرح و پس از چندی به فراموشی سپرده میشود. طرح آیش جنگلهای شمال از جمله این طرحها بود که سال گذشته به یکی از بحثهای داغ منابع طبیعی تبدیل شد. اما مشکل چیست؟ بررسی پیشینه مدیریتی جنگلهای شمال نشان میدهد مشکل اساسی جنگلهای شمال ریشه در نگرش مدیریتی این رویشگاه دارد؛ نگرشی که این رویشگاه بینظیر را یک واحد تولیدی میداند. این نگرش ریشه در سالها قبل دارد؛ در سال1338 که مدیریت جنگل با جنگلداری کلید خورد.
در آن زمان، این اکوسیستم بینظیر به شکل واحد تولیدی مطرح شد با این رویکرد که هزینه جنگل باید با درآمد آن متناسب و همخوان باشد؛ دیدگاهی که هنوز سایه آن بر مدیریت جنگلهای شمال سنگینی میکند و نجات جنگلهای شمال در تغییر همین دیدگاه است. اگر نگاه حفاظت ژن جایگزین نگاه تولید در مدیریت جنگلهای شمال شود، میتوان به حفظ این زیستبوم امیدوار بود؛ زیستبومی که اگر به حد کفایت برای آن اعتبار تأمین شود میتواند ذخیرهگاه ژنی برای همه جهانیان باشد.
دکتر محمد امینی، پژوهشگر و رئیس مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی مازندران معتقد است: «جنگلهای شمال، بیش از هر زمانی نیازمند مدیریتی با رویکرد حفاظت از منابع طبیعی است. اینکه بخواهیم در جنگل را ببندیم پیامدی جز تخریب این زیستبوم ارزشمند نخواهد داشت. فراهم ساختن زمینه مشارکت بخش خصوصی از راهکارهایی است که میتواند به صیانت جنگل منجر شود.» بررسی مشکلات جنگلهای شمال در گفتوگو با این منتقد منابع طبیعی دستمایه گزارشی است که میتوانید بخوانید.
عمدهترین چالشهای جنگلهای شمال کدام است؟ دکتر محمد امینی در پاسخ به این سؤال از جنگل زدایی بهعنوان نخستین و بزرگترین معضل جنگلهای شمال یاد میکند و میافزاید: «براساس آمارهایی که سازمان جنگلها منتشر کرده روزانه 40هکتار از مساحت جنگلهای شمال جنگلزدایی میشود؛ تغییر کاربری شاخص عمده این جنگلزدایی و کاهش مساحت است.
معضل دوم، کاهش تعداد طبقات تاجی یا لایههای تاج درختان است. از آنجایی که منشأ جنگلهای شمال به دوران سوم زمین شناسی برمیگردد درختانی از گونههای مختلف با کیفیت متفاوت در این رویشگاه وجود دارند که برخی از آنها از نظر مردم عادی درختانی فاقد ارزش محسوب میشوند اما در دانش جنگلشناسی وجود همه اینگونهها ضرورت دارد. همین تنوع گونهها سبب پایداری جنگل شده است؛ اما امروزه بهدلیل دخالتهای غیرمسئولانه بهویژه دخالت روستانشینان حاشیه جنگل و جنگلنشینان، جنگلها بهصورت تک لایهای در آمدهاند و در نتیجه از پایداری جنگل کاسته شده است.»
وقتی از این پژوهشگر منابع طبیعی میپرسم بر چه اساسی با این قاطعیت میگویید روزانه 40 هکتار از مساحت جنگلهای شمال کاسته میشود، میگوید:« سازمان جنگلها و مراتع، در سال1379 در کنفرانس رامسر رسما اعلام کرد ظرف 10سال 140هزار هکتار از مساحت جنگلهای شمال کاسته شده است. این آمار در مجموعهای دو جلدی منتشر شده و قابل دسترسی است.»
وی در باره زیانهای ناشی از دخالت دامداران جنگل نشین تصریح میکند: «چوپانان و دامداران، بسیاری از درختان را قطع میکنند تا نور بیشتری به داخل جنگل بتابد و زمینه رشد و تولید علوفه فراهم شود؛ بهویژه در مناطقی که شیب کمتری دارد حذف درختان رایجتر است. به همین دلیل در جنگلهایی که در مناطق کمشیب واقع شدهاند تعداد لایههای تاجی و تراکم جنگل کمتر است؛ در واقع انتخاب غیرطبیعی انجام میشود که نتیجه آن تخریب کیفی جنگل است.»
امینی از حرسکردن غیرطبیعی تاج درختان بهعنوان یکی از آسیبهای جدی جنگلهای شمال یاد میکند و میگوید: «حرسکردن تاج درختان باعث نابودی قدرت بذردهی جنگل میشود. در اثر این دخالتها، حیوانات، پرندگان، حشرات و قارچهای مفید که همه در یک زنجیره طبیعی و پیوسته، اکوسیستم جنگل را تشکیل میدهند با محیط نامساعد روبهرو میشوند و از محیط مهاجرت میکنند و در نتیجه تجدید حیات شمار فراوانی از گونهها متوقف میشود.»
فرسایش خاک
یکی از پیامدهای ناگوار حذف جنگل فرسایش خاک است. دکتر امینی با تأکید براین نکته خاطرنشان میسازد: «فرسایش خاک در شمال کشور سالانه 15 تا 20 تن در هکتار است. اگر بخواهیم این میزان فرسایش را با کود شیمیایی جایگزین کنیم، میزان کود جایگزین به یک عدد نجومی میرسد درحالیکه همین جنگلها طبق آمارهای موجود، سالانه بین 5/3 تا 5/5 تن در هکتار خاکسازی میکنند. براین اساس ضروری است شرایط احیای طبیعی جنگل فراهم شود. ما در مواقعی که درخت مادر وجود نداشته باشد یا مشکلاتی برای استقرار بذر وجود دارد اقدام به نهالکاری میکنیم.»
آیا این نهالکاریها میتواند جایگزین جنگلهای طبیعی شود؟ امینی در پاسخ میگوید: «طی 50سال گذشته مجموعا 300هزار هکتار در شمال کشور نهالکاری شده البته این نهالکاری معادل جنگل نیست زیرا باید یک دوره طولانی طی شود تا نهال تبدیل به درخت شود. نکته جالب اینکه طی 50سال اخیر، براساس آمارهای موجود، بیش از یکمیلیون هکتار جنگل نابود شده حتی برخی منابع این میزان را 5/1میلیون هم ذکرکردهاند. این آمارها نشان میدهد کشت مصنوعی درخت بسیار عقبتر از تخریب کمی است، کیفیت بماند!»
افزایش جمعیت و توسعه ناپایدار،دو تهدید بزرگ
دکتر امینی، افزایش جمعیت در شمال کشور را عامل اصلی روند تخریب در شمال میداند و میافزاید: «تراکم جمعیت در شمال، 5/2برابر میانگین سایر مناطق کشور است. درصد روستاها و چند شغله بودن روستاییان (مشاغلی مثل دامداری، باغداری و زراعت که همه وابسته به جنگل است) با شدت تخریب رابطه مستقیم دارد. تنها روستاییان ساکن جنگل، سالانه 2/3میلیون متر مکعب چوب برای تولید گرما و پختوپز مصرف میکنند درحالیکه جنگلهای شمال به این اندازه رویش ندارند.»
اما عوامل تهدیدکننده جنگل موارد دیگری را هم شامل میشود. این پژوهشگر منابع طبیعی انگشت اتهام خود را بهسوی فعالیت عمرانی و توسعه ناپایدار نشانه میرود و میگوید: «اجرای طرحهای عمرانی نظیر راهسازی با تمهیدات حفاظتی جنگلهای شمال تطابق و تناسب ندارد از همین رو، میزان جادهای که ساخته میشود بسیار بیشتر از توان حفاظتی منابع طبیعی شمال کشور است، در نتیجه این جادهها ابزاری میشود برای دسترسی راحتتر به مناطق جنگلی و تخریب بیشتر آن. از سوی دیگر، مناطقی که در کنار جادهها هستند اغلب به مناطق مسکونی - تجاری تبدیل شدهاند؛ نمونههای عینی این ساختمانها را میتوان در کلاردشت و تقریبا همه جای شمال مشاهده کرد.»
وی ادامه میدهد: «مراتع که باید حافظ و پشتیبان خاک و نوار بالایی جنگلهای شمال باشند اکنون با جادهکشی در ییلاقات مملو از ویلا شده و روزبهروز بر دامنه این ساختوسازها افزوده میشود تا آنجا که بنا به اعلام مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع، فشار و هجوم ناشی از این ساختوسازها سبب عقبنشینی روزانه 23هکتار جنگل شده است و این روند همچنان ادامه دارد. این ویلاها از بالا به جنگل فشار میآورند، از داخل هم جنگلنشینان، از پایین هم شهرنشینی و شهرکهای صنعتی در داخل جنگل پیشروی میکنند. اینها علاوه بر آلودگیهایی است که براثر انباشت زباله شهرها و شهرکها و روستاهای داخل جنگل ایجاد میشود.»
به گفته وی در شمال کشور 3400آبادی در داخل جنگل وجود دارد ضمن آنکه به فاصله هر 5/6کیلومتر یک شهر یا شهرک واقع شده که بهدلیل نبود سیستم پیشرفته امحای زباله، زباله این شهرها و شهرکها داخل جنگل دفن میشود. از یکسو پرندگان، سگهای ولگرد و سایر حیوانات انواع آلودگی را در سطح شهرها پخش میکنند؛ از سوی دیگر، بهدلیل شیبدار بودن اغلب اراضی مناطق شمالی، شیرابه زبالهها با نفوذ به داخل سفرههای زیرزمینی، آبهای پایین دست را آلوده میکند. در نتیجه استانهای شمالی مستعد شیوع انواع بیماریهایی هستند که در زباله وجود دارد.»
کودهای شیمیایی و سموم دفع آفات
امینی از کودهای شیمیایی و سموم دفع آفات بهعنوان دیگر عوامل تهدیدکننده جنگلهای شمال یاد میکند: «در حال حاضر مصرف کود شیمیایی و سموم دفع آفات در شمال، بیش از 5برابر میانگین کود و سم مصرفی سایر مناطق کشور است، این عناصر با ورود به چرخههای طبیعی به زنجیره غذایی انسان راه مییابند و صدمات جبرانناپذیری را بر شهروندان تحمیل میکنند.»
نیازمند مدیریت هوشمند
این پژوهشگر منابع طبیعی با توجه به وضعیت فعلی منابع طبیعی میگوید: «ضروری است مدیریتی هوشمند بر محیطهای طبیعی کشور حاکم شود. ابزار این مدیریت هم اطلاعات روزآمد و پایش علمی وضعیت منابع طبیعی است. در کنار این پایش، ضروری است طرحهای جنگلداری، مرتعداری و آبخیزداری تحت مدیریت یکپارچه و هدفمند قرار بگیرد. براین اساس، تعطیلی هر نوع عملیات مرتبط با جنگلداری، مرتعداری و آبخیزداری به معنی رهاسازی عناصر مخرب در محیطهای طبیعی است. البته این به معنای برداشت چوب از جنگل نیست هر چند که برداشت چوب هم جزئی از مدیریت بر محیطهایی است که به اندازه کافی چوب تولید میکنند.»
امینی با اشاره به ضرورت پایش جنگل میگوید: «آماربرداریهای دورهای از منابع طبیعی امری ضروری است. نکتهای که وجود دارد اینکه ادارهکننده طرحهای منابع طبیعی باید از بودجه عمومی استفاده کند زیرا حفاظت از منابع و ذخایر جنبه حاکمیتی دارد بنابراین، وصل کردن مجریان طرحهای منابع طبیعی به درآمد این طرحها یک اقدام متناقض با پایداری محیطهای طبیعی است.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر