جناب هومان خاکپور دوست عزیزی که سایت دیده بان طبیعت بختیاری آن هر روز از مشکلات محیط زیست استان چهارمحل و بختیاری برایمان می نویسد و یکی از نگهبان طبیعت در منطقه بختیاری می باشد در مصاحبه به خبرگزاری ایلنا گفته است :
چه كسي باور ميكند، سرزميني كه معروف به سرزمين آبها است و ورودي بارشي آب به آن 11 ميليارد مترمكعب است و سه رودخانه كارون بزرگ، زايندهرود و دز از كوههايش سرچشمه ميگيرد، اكنون260 روستايش آب ندارد، 280 چاه اش خشك شده و قناتهايش بيآباند.
آناني كه دم از سد و سدسازي ميزنند و معتقدند سدسازي در هر شرايط و هر مكاني ميتواند بر مشكل كمآبي غلبه كند، نااميد ميشوند اگر بدانند كه در استان چهارمحال و بختياري كه با اين وسعت كم پنج سد را در خود جاي دادهاند، كمآبي به شدت زمينهايش را آزار ميدهد.
چرا استاني مانند چهارمحال و بختياري با اين همه رودخانه و سرچشمه پر آب كه حتي به استاني مانند يزد براي يك كارخانه لاستيكسازي آب ميدهد خودش دچار كمآبي شده است.اين سئوالي است كه جواب آن را هومن خاكپور كارشناس منابع طبيعي در سوءمديريت منابع آبي به ويژه منابع آب زيرزميني ميداند.
به گزارش خبرنگار ايلنا، هومن خاكپور كارشناس منابع طبيعي درباره علل به وجود آمدن بحران آب در سرزمين آبها مي گويد: استان چهارمحال و بختياري استاني است كه 10درصد از آب شيرين كشور را تامين ميكند و عليرغم اينكه تنها يك درصد مساحت كشور را به خود اختصاص داده به سرزمين آبها لقب گرفته است، ورودي آب بارشي اين استان 11 ميليارد مترمكعب است كه نشان از پتانسيل بالاي تامين آب اين استان دارد.
او ادامه ميدهد: استان چهارمحال و بختياري سرچشمه سه رودخانه در كشور است،كارون بزرگ كه به سمت خوزستان ميرود، زايندهرود كه به سمت استان اصفهان سرازير ميشود و يكي هم رودخانه دز كه به سمت استان لرستان جريان دارد.
خاكپور توضيح ميدهد: در شرايطي شاهد قطحي و بحران آب در روستاهاي اين استان به ويژه در قسمت لردگان هستيم كه اين منطقه از ميانگين بارش بلندمدت 578 ميلمتر در سال برخوردار است. اگرچه در سالهاي زراعي 87ـ86 و 88 - 87 كاهش 40درصد ميزان بارندگي را شاهد بوديم اما در سالهاي آب 85ـ84 و 85 ـ 86 بارشهاي بسيار خوب و بالاتراز30درصد ميانگين بارندگي سالهاي قبل تجربه شده است كه نشان ميدهد برخلاف بسياري از استانهاي كشور اين اقليم روزگاري سبزتري را سپري كرده است.
آمار تكاندهنده كه خاكپور از روستاهاي درگير در كمبود آب ميدهد تامل برانگيز است.
او ميگويد: بر پايه گزارش اخير مديرعامل آبفا چهارمحال و بختياري، هماكنون 248 روستا در چهارمحال و بختياري با كمبود آب آشاميدني مواجهاند. آبدهي چشمهها و قناتها كاهش چشمگيري داشته و بيش از 50 درصد آب چاهها كاهش يافته است، اين در حالي است كه 13 حلقه چاه تامينكننده آب آشاميدني نيز خشك است و خطر جيرهبندي آب تعداد زيادي از مناطق روستايي را تهديد ميكند.
ولي چه باعث شده است استاني كه ده درصد آب شيرين كشور را تامين ميكند اين وضعيت تكاندهنده براي روستاهايش رخ دهد. خاكپور پاسخ را در نابساماني مديريتي منابع آب ميداند و توضيح ميدهد: كسي منكر اين موضوع نيست كه خشكسالي نسبي دو سال گذشته و عواملي چون شرايط حاكم بر ميزان رطوبت خاك و ذخاير آبهاي سطحي و زيرزميني سالهاي قبل در اثر افزايش درجه حرارت سال جاري در ايجاد وضعيت اسفبار فعلي بيتاثير بوده است.
خاكپور ادامه ميدهد: اما قحطي و بحران آب فقط محدود به شرايط فوق نيست، بلكه شرايط مديريتي حاكم برآبهاي اين سرزمين، مثل برداشتهاي غيرمجاز از چاههاي مجاز و غيرمجاز ، كشاورزي سنتي، پائين بودن راندمان آبي و استفاده از روشهاي آبياري غيرمكانيزه و غيرعلمي و كاشت محصولات با نياز آبي بالا، ضربه مهلكي بر منابع آبي زيرزميني اين سرزمين داشته است.
او توضيح ميدهد: راندمان كشور ما در بخش كشاورزي يك سوم استاندارد جهاني است. يعني در فرانسه براي توليد هر كيلوگرم گندم يك متر آب مكعب مصرف ميشود اما در كشور ما سه مترمكعب آب مصرف ميشود در حالي كه اگر بخواهيم درست عمل كنيم بايد اول به دنبال تبديل كشاورز از شيوه سنتي به سمت مكانيزه كردن بخش كشاورزي باشيم و دوم اينكه در كاشت محصولات كشاورزي، به دنبال محصولاتي باشيم كه نياز آب كمتري داشته باشد.
كارشناس منابع طبيعي ادامه ميدهد: جاي تعجب است كه محصولي مانند برنج با نياز آبي بالا كه تنها بايد در مناطقي كشت شود كه تبخير آب كمتر از دو هزار ميليمتر است در اين سرزمين خشك و نيمه خشك با اين ميزان تبخير بالا كاشته و بر آن اصرار هم ميشود در حالي كه مديريت نوين كشاورزي اين كار اصلا توصيه نمي كند.
خاكپور تاكيد ميكند: مشكل اصلي ما اكنون در بحث آبهاي سطحي نيست، چون از حدود 11 ميليارد مترمكعب آبي كه وارد استان ميشود، حدود هشت ميليارد مترمكعب جاري است و از استان خارج ميشود، تاكيد ما روي ذخيره آب در زيرزمين است كه تمام مشكلات و بحرانها از كمبود آن ناشي ميشود.
او ادامه ميدهد: به خاطر اشتباهاتي كه در مديريت منابع آب زيرزميني داشتهايم اكنون شاهد افت 15 متري سطح آبهاي زيرزميني هستيم.
او اشتباهات مديريتي را اينگونه بيان مي كند: يكي از اشتباهات مديريت منابع آب عدم كنترل برداشت از چاههاي مجاز و جلوگيري از حفر و استفاده از چاههاي غير مجاز در سالهاي گذشته است، از طرف ديگر هيچ كاري در بحث آبخيزداري انجام ندادهايم يعني اينكه اقدامي جهت مهار روان آبها و تغذيه منابع آب، نشده است.
اين كارشناس منابع طبيعي ادامه ميدهد: سئوال من اين است ،در حاليكه در ده سال گذشته نزديك به 1500 ميليارد تومان فقط در سد كارون چهار هزينه كردهايم، تاكنون چه اقدام و يا سرمايهگذاري در تقويت سفره آبهاي زيرزميني انجام شده است .
او تاكيد ميكند:به علت قرار گرفتن اين استان در اقليم خشك و نيمهخشك با ميانگين تبخير بالا احداث سد كارون4 و چهار سد در دست احداث كارون 5، خراسان 1، 2،3 كه بر روي رودخانههاي ارمند و خرسان كه آباديهاي لردگان را به محاصره خود درآورده است، سبب شده است تبخير بارشهاي دريافتي به شدت افزايش يابد. به صورتي كه در صورت آبگيري اين پنج سد بزرگ، سالانه بالغ بر نيم ميليارد مترمكعب آب كه معادل آب مورد نياز بيش از 300 هزار نفر در سال است از سطح درياچههاي اين سدها تبخير شده و از دسترس خارج ميشود.
خاكپور با ابراز تاسف از توجه بيش از حد به سدسازي غير كارشناسي و صرف بودجههاي هنگفت در اين زمينه ميگويد: نكته تاسفانگيز آن است كه اعتبار اختصاص داده شده به پروژههاي آبخيزداري در مقابل دو هزار ميليارد تومان صرف شده در سدسازي منطقه در ده سال گذشته، سالانه رقمي كمتر از 150 ميليون بوده است كه اين نامديريتي آب به معني واقعي است.
او تاكيد ميكند: كسي نميگويد سدسازي بد است و يا با احداث آن مخالفيم، بلكه درست اين است كه در بحث مديريت آب سدسازي بايد آخرين گزينه باشد. نه اولين و تنها گزينه.
او ادامه مي دهد: هنگامي كه آب در سطح زمين به صورت سد ذخيره ميشود خسارتهاي عمده فراواني به بار مي آورد كه يكي خسارتهاي زيستمحيطي و زير آب رفتن عرصه جنگلي است و ديگري بحث زمينشناسي آن و قرار گرفتن اين سدها روي گسل زلزله است كه خود باعث به هم خوردگي تعادل و حركتهاي زمين لرزهاي ميشود، ايجاد فرسايش شديد خاكي و صرف هزينه هنگفتي هم كه نيازي به توضيح ندارد.
اين كارشناس منابع طبيعي در پايان تاكيد ميكند: براي مقابله با اين وضعيتهاي ناخوشايند و بحرانهاي ايجاد شده، خردمندانهترين چاره آن است كه فلسفه آبخوانداري و آبخيزداري را به جاي سدسازيهاي پرهزينه طبعيت ستيز و منفعت طلب پذيرفت و با بهرهبرداري از دانش بومي گرانسنگ آبخوانداري و آبخيزداري، مقاومت زيستبومهاي كشور در مقابل تغييرات اقليمي كوتاهمدت و دراز مدت افزايش داده و زيستن در همه سرزمينهاي خشك را با صرف هزينههاي اندك در قياس با هزينههاي سرسامآور سدسازي ميسر و آسان نمود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر