۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

به یاد شروین جزایری

با تشکر از وبلاگ گروه کوهنوردی پرستو جهت تهیه این مطلب
تمامی وبلاگهاوسایتهارا زیرورو می کنی نه تصویری و نه مطلب خاصی ، هیچ چیز درمورداو وجودندارد، اینجاست که باافتخاربه خودت می گوئی درعالم کوهنوردی هنوزهیچ منبعی کامل تروموثق ترازفصلنامه کوه برای کندوکاودرپیشینه ورزش کوهنوردی ایران وجودندارد .

باکسب اجازه ازمسئولین فصلنامه وزین کوه به ذکرچکیده ای ازمصاحبه خانم نرگس روحانی سراجی بامادرزنده یادشروین درمجله کوه شماره سی وچهارمی پردازیم :
درپای دیواره بندیخچال درمنطقه ی پس قلعه تهران ونزدیکی پناهگاه شیرپلا، جانپناهی وجودداردبه نام شروین ، راستی می دانیدشروین که بود؟ وچرااین جانپناه به نام اونامگذاری شد؟ جانپناه شروین باوسعت 38 مترمربع باابعاد 3×5/6وظرفیت خواب برای 35 نفربامصالح سنگ وسیمان وآهک وسقف اول بلوک وسقف دوم آهنی واقع دربندیخچال درسال 52 توسط باشگاه کاوه ساخته شدتایاد رشادت کوهنوردجوان زنده یادشروین جزایری برای همیشه درتاریخ زنده بماند.
شروین جزایری متولد5 مردادسال 1333 درتهران محله ی سیدنصرالدین به دنیاآمد. تحصیلات ابتدایی رادرمدرسه ی بختیاری واقع درپشت خیابان دانشگاه به اتمام رسانید، پسری لاغرباقد180 سانتیمترکه دارای چشمانی نافذبود. عاشق کوه بود،همیشه اوقات فراغتش رابه ورزش کوهنوردی وسنگنوردی می پرداخت از15 سالگی به کوه می رفت ، عضورسمی باشگاه کاوه واقع درخیابان بهاربودکه درحال حاضرفعالیتی ندارد. دوره های کوهپیمایی وسنگنوردی راگذرانده بود. همنوردان اوآقایان مهدی مینویی ، بیژن جوانفر، داودصانعی نژاد، جوادمحسنی وکریم تاجداربودند.
روزپنج شنبه 9 شهریورسال 1351 اینطورکه مادرشروین حکایت کرده وقتی ازاداره به منزل برمی گردد، شروین رادرحال دوختن پارگی کوله اش می بیند که قبلا"خودش باچرخ خیاطی قدیمی آنرادوخته بوده ، آماده ی رفتن به کوه بوده که مادربه اومی گویدبازهم قصدرفتن به کوه رادارد؟ که درپاسخ می گویداین دفعه بارآخراست که به کوه می روم چون هفته ی دیگراسامی قبول شدگان کنکوررااعلام می کنند، یابایددانشگاه بروم یاسربازی ودیگرفرصتی برای رفتن به کوه ندارم.
روزیادشده روی دیواره 200 متری بندیخچال درحال سنگنوردی بوده که حدود15 متر انتهای آن میخ ازشکاف درآمده وشروین این رااعلام می کندوبلافاصله پاندول می شودوبعدسقوط می کند. زمان سقوط باخودش سنگ هم می بردکه این سنگ هاروی مخچه ی اواصابت می کنند. جوادمحسنی وکریم تاجدارهم به پایین پرت می شوند. جوادمحسنی زمان سقوط، سنگ به شکمش کشیده می شودوشکم اودچارپارگی می شود، آقای تاجدارنیزازناحیه ی کمربه شدت آسیب می بیند. همگی به بیمارستان رضاپهلوی سابق (شهدای میدان تجریش) منتقل می شوند. که شروین جان می سپاردوآقای تاجدارازآن تاریخ به بعدکوهنوردی رابه دلیل آسیب شدیدی که دیده بوده بکلی کنارمی گذارد.
درمراسم هفت شروین اسامی قبول شدگان کنکوراعلام می شودوشروین درمدرسه ی عالی علوم بانکی قبول می شود، جوادمحسنی دانشجوی دانشکده ی فنی دانشگاه تهران می شودکه بعدازانقلاب شهیدمی شود. یکروزبعدازمراسم چهلم شروین باشگاه کاوه مادراورابه پس قلعه دعوت می کند. بعدازدوراهی گذرمهدی ، جمعیتی تابندیخچال ایستاده بودندوکیسه های شن وماسه رادست به دست می دادند. اومی گویدوقتی اینهمه شوروهمبستگی رادرمردم دیدم حس کردم شروین کنارماست وخودم هم به میان جمعیت برای کمک رفت.
اوبه مادرش گفته بوده " من عاشق کوه هستم وآرزودارم درکوه بمیرم"
اوکه هنگام مرگ فقط ۱۸ سال داشت درقطعه 8 بهشت زهرا، ردیف 65، شماره 39 برای همیشه آرمیده،



                      یادش جاودانه



۱ نظر:

پرستو گفت...

ممنون آقای عبیری ازاطلاع رسانی ولطف شما