۱۳۸۹ مرداد ۲۴, یکشنبه

سايه سنگين‌ فرسايش بر ‌سر ‌جنگل‌هاي ‌خزري

با تشکر از خانم خباز خبرنگار محیط زیست روزنامه جام جم
جام جم آنلاين: ايستادن بر بلنداي ارتفاعات دولي چال و چشم انداختن بر كوه‌هايي كه روزي جزئي از پيكره جنگل بوده‌اند و امروزعريان مانده‌اند خودش همه چيز را توضيح مي‌دهد. اينجا زير چادر سبز درختان، موجي موذي در حال حركت است كه درختان و خاك را يكجا از بين مي‌برد تا پهنه‌هاي كهن هيركاني جايشان را به مراتعي فقير بدهند

روستاي تاريخي ماسوله را كه بالا بروي و به ارتفاع 1800 متري برسي آنجا كه درختان پيچ و تاب خورده درهم، معجوني از رنگ‌ها را خلق كرده‌اند بخوبي لكه‌هاي خاكي خالي از پوشش گياهي را مي‌بيني كه بسختي مي‌توان باور كرد روزي ريشه درختان تنومند خزري در آن دوانده شده بوده است.
داستان «ماسوله رودخان»، «اشكليت»، «تلنزي» و «دولي چال»، داستان مرگ درختان جنگلي به دست انسان و دام است؛ حكايتي كه با لخت كردن عرصه‌هاي جنگلي، روايت تلخ فرسايش خاك، وقوع سيلاب و مرگ انسان‌ها را رقم مي‌زند.
سال‌هاست به خاطر همين خطرات، دهكده زيباي ماسوله با آن خانه‌هاي معروف و تاريخي‌اش وضعي بحراني دارد. دور تا دور اين روستا كوه‌هاي بلندقامتي است كه در تقويم مردم اين روستا روزهاي سختي را بجا گذاشته تا آنها سينه به سينه براي هم بگويند كه وقتي در سال‌هاي 73، 77و 88 سيلاب از كوه سرازير شد چطور خاك را با خود شست و برد و چگونه دلهره از رانش و لغزش زمين را كه هميشه در كمين بود را تشديد كرد؟
بررسي‌هاي كارشناسي علت سيلاب‌هاي ويرانگر ماسوله را مشخص كرده است؛ تخريب پوشش جنگلي در مناطق بالادست كه باعث پايين آمدن نوار جنگلي شده، توسعه دامداري در ارتفاعات، چراي بي‌رويه و مفرط دام كه سبب كوبيدگي خاك مراتع و اراضي جنگلي و از بين رفتن پوشش علفي آن و در نتيجه كاهش نفوذپذيري خاك شده است.
در واقع سفت شدن خاك، پايان اثربخشي آن و آغاز وقوع سيلاب است يعني خطري كه با شروع رگبارهاي پاييزي در مناطق ييلاقي شدت مي‌گيرد.
اوضاع در لشگرگاه هم شبيه به ماسوله است. اينجا 4 طرف در تيررس چشم‌ها و كوه‌ها، ميراث‌دار چند اصله درخت راش باقيمانده از گذر زمان هستند، درختاني كه مي‌گويند روزي لشگرگاه را به راشستاني سرسبز تبديل كرده بودند.
اما ديگر بازگشت راش‌ها به لشگرگاه غيرممكن است. اين مساله را مسوولان محلي هم تاييد مي‌كنند. آنها مي‌گويند شيب تند زمين در كنار عمق كم خاك اين استعداد را از منطقه گرفته كه بار ديگر درختان راش را در خود پرورش بدهند. اينجا كوه‌ها و لايه نازك خاك خوابيده بر آنها در برابر حوادث طبيعي واقعا آسيب‌پذيرند، اما هنوز اميد مسوولان به اندام نحيف نهال‌هايي است كه بومي منطقه نيستند اما به اينجا آمده‌اند تا مگر با ريشه‌هايشان ذرات خاك را به هم نزديك كنند.
حالا همه چشم‌ها به نهال‌هاي ون، افرا پلت، افراي شيردار، داغداغان، گيلان وحشي و كاج سياه است كه در مساحتي 390 هكتاري از سال 85 تاكنون به اميد احياي جنگل سر پا ايستاده‌اند.

تلاش براي احيا
عرصه‌هاي «آندره»، «خليل دشت»، «آلاته زمين» و «پلنگ پشته» هنوز در انتظار اجراي طرح صيانت، ساماندهي و خروج دام هستند، اما فاز 2 دولي چال از سال 86 در حال تجربه كردن راهكارهاي احيايي است. فاز 2 دولي چال همان «تلنزي» است كه از 3 سال پيش در 188هكتار از آن نهال‌هاي ون، افرا، داغداغان و كاج سياه كاشته شده است. در سال 87 نيز فاز 3 دولي چال در مساحتي 477 هكتاري آغاز شد و نهال‌هاي ون، افرا، داغداغان، بلوط اوري و كاج سياه به آنجا رفتند تا مگر كمي از آسيب‌پذيري خاك اين عرصه كاسته شود، اما در اين فاز به خاطر وسعت زياد و شرايط اقليمي ويژه و انجام يك فقره خاكشويي در پايان سال 88 تحت دوباره‌كاري و تكميل نهالكاري قرار گرفت هر چند كه به خاطر فقير بودن رويشگاه، سطحي بودن خاك و ارتفاع زياد آن استقرار نهال‌ها با مشكل روبه‌رو شده است.

مشكل اصلي، چراي بي‌رويه دام
جنگل‌نشينان، بي‌آزار و محروم به نظر مي‌رسند، يعني همينطور هم هست، اما ماندن آنها در جنگل، چراندن دام‌هايشان در اين عرصه‌ها، پاكتراشي جنگل براي توليد علوفه، شاخه‌زني درختان براي تامين سوخت، شخم زدن زمين در جهت شيب براي راه انداختن بساط كشاورزي و ساختن خانه در دل جنگل كارهايي است كه آنان با دست‌زدن به آنها بقاي جنگل‌ها را تهديد مي‌كنند.
شايد آمارهايي كه رحمت‌الله رحماني مديركل منابع طبيعي گيلان به خبرنگاران اعزامي به منطقه مي‌دهد، بيشتر گوياي عمق تاثيرات منفي جنگل‌نشينان بر طبيعت پيرامونشان باشد. او مي‌گويد بيش از 60 درصد دامداران گيلان در جنگل‌ها سكونت دائمي دارند و تنها در منطقه ماسوله 45 هزار دام مازاد بر ظرفيت تردد دارد.
به گفته او، استان گيلان در مجموع يك ميليون و 500 هزار راس دام دارد كه خود اين رقم نشان مي‌دهد تعداد دام‌ها دو برابر ظرفيت جنگل‌ها و مراتع است.
دام مازاد يعني چراي بي‌رويه و وارد آمدن فشار بيش از حد توان بر عرصه‌هاي جنگلي و مرتعي، يعني كم آمدن مرتع، هجوم دام‌ها به نهال‌هاي جنگلي و توقف تدريجي زادآوري و اينها همه يعني مرگ جنگل‌ها با روندي شتابان.

البته از سال 85 تاكنون با اختصاص 450 ميليون تومان، 45 خانوار جنگل‌نشين از اين مناطق خارج شده‌اند ولي خسارات وارد شده به بالادست ماسوله و جنگل‌هاي دولي‌چال به حدي است كه استقرار پوشش گياهي در خاكي كه حالا عمق و كيفيتش را از دست داده است به زمان و برنامه‌هاي احيايي مضاعف نياز دارد.



هیچ نظری موجود نیست: