۱۳۸۸ آذر ۱۹, پنجشنبه

روزي كه در تقويم نيست

با تشکر از خانم خباز 20 آذر يك روز مهم براي مردم جهان است؛ آنقدر مهم كه از 6 سال پيش تاكنون روي برگه يازدهم دسامبر تقويمشان با خطي پررنگ نوشته‌اند «روز جهاني كوهستان» اما در تقويم ما ايراني‌ها خبري از اين روز نيست، همان‌طور كه مسوولان حراست از طبيعت كوهستان به برگزاري چند همايش كوچك و بي‌سر و صدا و چند جشنواره دلخوش مي‌شوند و سكوت اختيار مي‌كنند تا روز جهاني كوهستان هم مثل خيلي از مناسبت‌ها در بي‌خبري بيايد و برود تا سال ديگر. اما ما چه بخواهيم و چه نخواهيم، چه براي نجات كوهستان تلاش كنيم و چه دست روي دست بگذاريم، سرزمين محصور در كوهمان نيازمند توجه است. آنان كه كوه، احساسات نوستالژيكشان را برمي‌انگيزد، سال‌هاست كه به خاطر گرم شدن زمين و كوه‌ها و آب شدن بي‌‌موقع برف‌ها نگران شده‌اند. ولي هشدارها و كمك‌خواهي‌هايشان راه به جايي نبرده است.دوستداران طبيعت خوب مي‌دانند كه كوهستان‌ها 90 درصد آب آشاميدني مردم دنيا را تامين مي‌كنند، ولي امروز به خاطر بي‌توجهي، اين منبع آب به خطر افتاده است. اينها البته پايان مشكلات نيست، چراكه برداشت بي‌رويه از معادن در ارتفاعات بالا، چراي بي‌رويه دام در مراتع كوهستاني بدون بذرپاشي، جاده‌كشي در مناطق بالادستي، ويلاسازي در ارتفاعات، نصب تله‌كابين در مناطق بكر، تخريب دشت‌ها و ريشه‌كني گل‌هاي وحشي و گياهان دارويي و زباله‌هاي بدبوي رها شده نيز از جمله مخاطراتي است كه چهره كوه‌ها را زخمي كرده است. اين روزها اگر كسي كمر همت ببندد و كفش اراده به پا كند و سري به كوهستان‌ها بزند، بدون آن كه نياز به كنكاش داشته باشد به چشم خود مي‌بيند كه چطور معادن بدقواره سر از دل كوه درآورده‌اند. ديدن ويلاهاي مجلل و چند طبقه كه براي رسيدن به قله باهم كورس گذاشته‌اند هم زحمت زيادي نمي‌خواهد اما زباله‌هاي پراكنده در كوهستان كه مشام انسان را مي‌آزارد و چشم را ناراحت مي‌كند و آبروي وطن را در برابر كوهنوردان خارجي كه براي صعود پول زيادي هم مي‌دهند مي‌برد، از همه اتفاقات ناگوارتر است. گويي كوه‌هاي ما همان‌طور كه تقويم‌ها فراموششان كرده‌اند در ولوله نبود متولي، سرگردان شده‌اند تا هر كه از راه رسيد بيل و كلنگي به دست بگيرد و بخشي از آن را به نفع خود مصادره كند. حالا معلوم نيست چه بلايي بايد بر سر كوه‌هايمان بيايد كه باورمان شود ساختمان‌سازي‌هاي بي‌رويه در ارتفاعات، برداشت بي‌حساب از معادن، چراي بي‌حد و مرز دام، جاده‌كشي در كوه‌ها، سدسازي در مناطق كم‌آب، تخريب دشت‌ها و مشت مشت كندن گل‌ها و گياهان آن هم در شرايطي كه هواداران محيط زيست و انسان‌هاي فهيم حتي از ريشه درآوردن يك گياه كوچك را برنمي‌تابند، ميخ زدن بر تابوت كوه است؟

هیچ نظری موجود نیست: