۱۳۸۸ آبان ۱۳, چهارشنبه

با تشکر از سرکار خانم خباز خبرنگار محیط زیست روزنامه جام جم به يادش درخت مي‌كاريم جام جم آنلاين: نخستين روزي را كه به خانه‌شان رفتم خوب يادم هست؛ خانه‌اي زيبا و دنج در محله‌اي ساكت و خلوت در شمال تهران. خانه‌شان پر از گل و گلدان بود با چيدماني چشمگير، اما دلنوازتر از آن، صاحبان خانه بودند؛ مرد و زني با موهاي سفيد، پوستي چروكيده و عمري بيش از 90 سال. براي مصاحبه نزدشان رفته بودم تا پيرزن مهربان خانه بگويد، چكار كرده كه پيرترين فعال محيط زيست لقب گرفته است. خانم ملاح را مي‌گويم، همان زني كه روحش به لطافت طبيعتي است كه به خاطر دفاع و حفاظتش كمر همت به ميان بسته است. آن روز اما شوهرش خيلي ساكت بود؛ پيرمرد طبيعت دوستي كه از عكاس ما مي‌خواست عكس‌‌هاي خوبي از همسرش بگيرد. آن روز فرصتي هم دست داد تا با آقاي ابوالحسني، گپي پدرانه بزنم تا به من بگويد زياد كتاب بخوانم، زياد بنويسم تا دانا شوم و نگاهم به دنيا عوض شود. مي‌دانستم خانم ملاح از كودكي دوستدار طبيعت بوده، اين را مي‌دانستم كه تمام جواني‌اش را وقف پژوهش‌هاي زيست‌محيطي كرده، از اين هم خبر داشتم كه حالا با بيش از 90 سال عمر هنوز هم دلنگران محيط زيست است و به جاي جاي ايران و جهان سفر مي‌كند تا حال و روز طبيعت كشورها را از نزديك ببيند. مطمئن بودم كه شوهر چنين زني هم حتما مثل خودش است، ولي آقاي ابوالحسني چيزي نمي‌گفت تا سرانجام فهميدم او هم تمام عمرش را صرف نگارش مقاله‌هاي زيست محيطي كرده و براي نام‌آور شدن همسرش سال‌هاست كه بي‌چشمداشت خانه‌اش را در اختيار جمعيت زنان مبارزه با آلودگي محيط زيست گذاشته است. اما او ديگر در ميان ما نيست، ديروز صبح جمعي از دوستداران طبيعت خبر دادند كه اين پيرترين مرد فعال محيط زيست كشور، دار دنيا را وداع گفته است. خبر، خيلي تكان‌دهنده بود، اما در عين حال در خود نشاني از مرگ متفاوت دوستداران طبيعت داشت. خانواده ابوالحسني مي‌خواهند به جاي برگزاري چند مراسم پرخرج و دست و پاگير روزي دور هم جمع شوند و به ياد او كه حالا دستش از دنيا كوتاه شده جايي در اطراف تهران درخت بكارند. نمي‌دانم شايد سبز كردن زمين به جاي توليد زباله‌هايي كه از مراسم عزاداري به وجود مي‌آيد، وصيت خود او بوده، ولي هر چه هست درختكاري براي او حركتي سمبليك است تا نشان دهد كه جسد انسان به جاي به زحمت انداختن ديگران مي‌تواند ققنوسي شود كه با از بين رفتنش موجودي تازه خلق كند و درختي بنشاند. نمي‌دانم شايد روزي كه اين دوستدار پير طبيعت به دنيا آمده كسي به يمن ميلادش درختي كاشته و حالا كه از دنيا مي‌رود نيز برخي به يادش درخت مي‌كارند تا ثابت كنند كه مرگ يك انسان سبزانديش نيز نه اتفاقي سياه كه رويدادي سبز است.

هیچ نظری موجود نیست: