خانم " سیمین اسودی" شاعر روشندل و جوان، از دوستداران و حامیان طبیعت و محیط زیست ، دو غزل بنام" گل " و "طبیعت" را سروده و به خانم "دکتر مه لقا ملاح" دبیر کل جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست و همه طرفداران و فعالان محیط زیست تقدیم نموده است.
طبیعت
رسیده موسم شورآور بهار طبیعت هزار چشم شده مست و بیقرار طبیعت
ضمیمه کرده به لطف چمن طراوت گل را دوباره شاعر دستان کردگار طبیعت
امید در جریان است در ترنم باران صفای آینه شو تا شوی دچار طبیعت
کجا جواب سخاوت بود زدودن و کشتن که می برید چنین چاره ای به کار طبیعت
امان زمردم نامطلع زعمق جفاشان فغان ز حال دل مام داغدار طبیعت
کمی به خویش بیایید از چه روی زمین را گرفته اید ز سلطان اختیار طبیعت
از این به بعد بیایید واقعا" ننماییم زباله های جهان سوز را نثار طبیعت
زکشتن شجر و ورد و حذف جنگل و دریا بجز کویر چه باشد در انتظار طبیعت
اگر دهیم ادامه به ظلم خویش کماکان رسد دمی که بگرییم بر مزار طبیعت
دلیل خویش ستیزی جهالت است وگرنه همه هستیم دوستدار طبیعت
هنوز اهل دلی هست در جهان تو سیمین خداکند که شود باز بخت یار طبیعت
سیمین اسودی
بهار1389
گل
رخسار گل بنگر بشنو داستان گل زیباست همنشینی با گل به جان گل
ضایع مکن حریر نفس را به دود شهر از بوستان بگیر شمیم روان گل
احساس می شکفد و بالنده می شود هر جا بود نشانه ای از دودمان گل
کوتاه باد دست طمع پیشه ی کویر ازرزق با طراوت و خضرای خوان گل
ایجاز متن دولت گل سوخت جان ما تا باز کی زراه رسد کاروان گل
کانون التفات خیال است هر نفس حسن و جمال با نوی انورفشان گل
اشکی که ریخت عشق به دامان انتظار شدعلت پدیده ی نابی به سان گل
زور است گل ندیده ز گلزاردم زدن خوش باد حال باغ گل و باغبان گل
امکان بازگشت نبا شد زمانه را مگزار بگذرد ز دیارت زمان گل
دربیدلی است قصه ی دل دل جهان شدن بشتاب تاکنیم دل و جان از آن گل
همپای شاعر نفس دلکش نسیم سیمین تو هم بخوان نفسی با زبان گل
سیمین اسودی
بهار1389
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر