۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۷, جمعه

درخت بخشنده ای به نام توت



دیروز که پسرم پویا را برای بازی کردن به پارک بی سیم برده بودم ( یکی از پارکهای قدیم تهران می باشد و نزدیک محل سکونت ما می باشد ) دوباره  امسال با صحنه شکستن شدن شاخه های درختان توت این پارک روبرو شدم که متاسفانه هر سال کم بیش در این پارک اتفاق می افتد.

 متاسفانه در فصل بهار ودر هنگام رسیدن توت این درختان ؛ بعضی از افراد جهت خوردن توت ؛ شاخه درخت را نیز می شکنند و انگار دیروز نیز تعدادی از بچه محل برای اینکه میوه توت درختان پارک را بخورند با آویزان شدن به شاخه ؛ باعث شکسته شدن شاخه های آن درختان شده بودند . اگر دقت کرده باشید در کوچه و محله قدیمی شهر تهران و مخصوصا" در خیلی از پارکهای قدیمی که هنوز درختان کهن سال در آن پارکها وجود دارد و تعداد زیادی از درختان توت می باشند که میوه توت می دهند ( در پارک تازه ساخت این مورد کمتر است ) که در فصل بهار مخصوصا" در اردبیهشت ماه توت های سفید رنگی که بسیار شیرین و آبکی می باشند دل هر رهگذری را به هوس می اندازد که یک شکم از این نعمتهای خدا دادی استفاده کند

. جا دارد به گذشته نه چندان دور برگردیم و به دورانی که بنده خردسال بودم و مردم به علت فقر اقتصادی و نبود انواع و اقسام میوه های در آن ایام سال مردم چقدر به درخت توت و میوه آن احترام می گذاشتند در دوران کودکی بنده در شهرستان به علت کمبود میوه های فصل بهار و زود رس بودن توت ها ؛ مردم از حیف و میل شدن حتی یک دانه توت نیز جلو گیری می کردند و به یاد دارم در گلپایگان کسانیکه درخت توت داشتن  هر روز با انداختن پارچه در زیر درخت و جمع آوری توتهای ریخته شده یا خودشان  از این میوه ها استفاده می کردند و یا هدیه و احسان  دادن و یا خیرات کردن در میان همسایه ؛ باعث شادی دیگران می شدند و بعضی نیز با خشک کردن توت و یا پختن شیره توت در دیگر فصول سال از این مواد استفاده می کردند و حتی خیلی از روستائیان توت خشک شده در پاکتهای کاغذی و یا شیره توت را در خیکهای که از پوست گوسفند درست شده بود برای فروش به شهر می آوردند و با در آمد حاصله از آن  کسب معاش می کردند .
 در آن زمان حتی بریدن چوب درخت توت گناه محسوب می شد و اگر شاخه از درخت توت خشک می شد و به زمین می افتاد چوب مورد نظر بعد از بریدن به تکه های کوچک تبدیل می کردند و به مسجد یا حسینیه محل می بردند و در هنگام پختن غذای نذری این چوبها را در زیر دیگ غذا می سوزاندن ولی متاسفانه در تهران با توجه به آلودگی هوا و کثیف بودن کف زمین و زیاد بودن انواع میوه ها و همچنین بالا بودن سطح در آمد مردم ؛ در این چند سال کمتر کسی در تهران از میوه های توت درختان استفاده می کند و این میوه ها پس از رسیدن در زیر پای مردم لگد مال می شود و یا شاخه های آنها توسط کودکان شکسته می شود .

۲ نظر:

اشکار گفت...

هم استانی عزیزم آقا حسین آقای عزیز
مدینه گفتی و کردی کبابم شیره توت گفتی و مرا بیاد انگور عسگری و فطیرخانگی کرهرود و اراک انداختی برادر!!
پارک بیسیم کجای تهران است؟...آقا شما هم بیایید درخانخ فطیر خانگی درست کنید باید از آرد نان تافتون استفاده کرد....در مورد حرمت توت به نکته جالبی اشاره کردی من هنوز یادم است چه احترامی داشت تکه نانی که برزمین افتده بود..بگذریم....از ده خودتان گذارشی بنویسید

حسین عبیری گلپایگانی گفت...

سلام جناب اشکار
آقای اشکار چند وقتی بود برام یاد نمی گذاشتی خیلی دلم برات تنگ شده بود 1 - در مورد روستا زادگاه ام و حتی پدر و مادر در عید مطالبی آماده کرده بودم ولی صلاح ندیدم در وبلاگ ام بگذارم
2- ولی در مورد نان فطری ما یک نان محلی داریم که از ایام بچگی ازش استفاده می کنیم که جوش شیرین ندارد و اگر به آن شکرم اضافه کنند نان شیری می شود که خوشمزه هم است
3 - در ضمن از شما خواهش می کنم یک وبلاگ درست کن که هر وقت دوست داشتم بتوان با شما تماس بگیریم یا حداقل آدرس ایمیلت را برام ارسال کن که هر وقت یاد شما افتادم به راحتیبا شما تماس بگیرم و اگر نه در کامنت های آقای درویش احوال شما را خواهم پرسید که زیاد مودبانه نخواهد بود
فقط اشکار خان می توانم بگویم آقا اشکار دوستت داریم