۱۳۸۹ تیر ۳, پنجشنبه

دشت شقايق يا پاركينگ اتومبيل


این مطلب توسط دوست عزیز و همنوردم جناب زارع از گروه کوهنوردی دخانیات برایم ارسال شده است .

تعجب نكنيد ! اينجا همان دشت شقايق است. ! سالهاي گذشته در همين مكان ميليونها شقايق سرخ و زيبا و با طراوت دامنه دماوند با سرفرازي هر چه تمامتر اظهار وجود مي كردند .

در جلسه اي كه به ابتكار انجمن كوهنوردان ايران و فعالان محيط زيست ( اينجو ها ) خصوصاً آقاي عبيري در محل انجمن تشكيل شد ، تصميم گرفته شد كه امسال ( سال 89 ) از گروههاي كوهنوردي دعوت بعمل آيد تا همراه با اعضاء خود داوطلبانه به عنوان ياوران دشت شقايق در منطقه دماوند حضور پيدا كنند و با آموزش چهره به چهره در جهت صيانت از شقايقها از نابودي آنها جلوگيري كنند .
در روز جمعه مورخه 28/3/89 به همراه 30 نفر از كوهنوردان به منطقه اعزام شديم ، در بدو ورود به دشت اولين چيزي كه جلب نظر مي كرد خروارها زباله بود كه در دل اين دشت تلمبار شده و بوي تعفن آن منطقه را پر كرده بود . با نگاه به اطراف همه ما خشكمان زده بود كه نكند اشتباه آمديم . تنها دهها جاده خاكي بود كه در دل اين دشت به ما دهن كجي مي كرد و پارك صدها اتومبيل سواري و اتوبوس و كاميون در سرتاسر اين دشت . با استقرار سريع كوهنوردان در چهار نقطه از منطقه ، اولين اقدام ما اين بود كه به شهر رينه و به سراغ مسئولين شهرداري رفتيم . آقاي صلواتي از مسئولين مربوطه و همكارانشان از پيشنهاد ما براي جمع آوري زباله در منطقه استقبال كردند و با سرعت همراه با يك كاميون دفع زباله در منطقه حاضر شدند ، با كمك اين عزيزان جمع آوري زباله به سرعت انجام شد ، اما گزارشها نشان از تخريب و نابودي شقايقها توسط مردم مي داد . متاسفانه با مورد زيادي از چيدن شقايقها توسط مردم در منطقه روبرو شديم .وقتي در مورد ارزش اين گلها و طبيعت با آنها صحبت مي كرديم اظهار ندامت و پشيماني مي كردند و تنها جوابشان اين بود . آقا ببخشيد : و توجيه شان اين بود كه ، همه مي چينند ما هم مي چينيم .! انگار همه ما دست به دست هم داديم تا محيط زيست اين كشور را نابود كنيم و روزي بر گور آن با افتخار فاتحه بخوانيم و چقدر سخت است بر كساني كه دلشان براي كندن يك گل و يك شكوفه و حتي يك شاخه و برگ سبز شكسته مي شود . و چقدر زجر آور است براي آن مونس طبيعت كه شاهد لگد مال كردن و ازبين بردن بهترين ميراث طبيعي و ملي خود توسط همنوع خود باشد . خلاصه اينكه در آن روز چنان برما سخت گذشت كه عده اي از كوهنوردان با چشم گريان منطقه را ترك كردند و از اينكه از بدترين روزهاي زندگي را در اين مكان ثبت كردند با قلبي شكسته و با اندوهي فراوان راهي منازل خود شدند . همه با افتخار با چيدن دسته اي از شقايق كنار خانواده مي ايستادند و عكس مي گرفتند تا الگويي باشند براي آيندگان و فرزندانشان و دست آخر آنرا جلوي شيشه روي داشبورد اتومبيل گذاشته و با غرور و افتخار محل را ترك مي كردند . آقايي را ديديم كه با شقايق خود را تزئين كرده بود و خانمي يك عدد گل را از گوشه روسري در موهايش فرو كرده و با خوشحالي و غرور همراه با همسر و فرزندش قدم مي زد .
سئوال اين است ؟ چه كسي بايد جوابگوي اين همه تخريب و نابودي طبيعت و ميراث ملي ما باشد ؟ آيا هيچ ارگان و سازماني متولي اين امور نيست ؟ مگر جلوگيري از اين تخريب ها چقدر هزينه مي خواهد ؟ و فرهنگ سازي براي مردم و نسل آينده و جوان اين كشور چقدر وقت لازم دارد ؟ چرا بايد اجازه دهيم كه مكاني مثل دشت شقايق كه از هزاران سال پيش توسط نياكانمان به ارث رسيده تبديل به پاركينگ و زباله داني شود ؟ به نظر من اولين اقدام پيشگيرانه جلوگيري
از ورود هر نوع اتومبيل در دشت شقايق است . و با گماشتن تعدادي از افراد داوطلب جهت هدايت اصولي مردم جهت تماشا و تفريح ضروري است . به هر حال كوشش و جديت در حفظ دشت زيباي شقايق وظيفه ملي هر ايراني دلسوز و وطن پرست مي باشد و بايد بكوشيم تا در آينده با سرزنش فرزندانمان مواجه نشويم .
در پايان از تلاش تمامي فعالان محيط زيست و كوهنوردان عزيز تهران و مازندران و شهرداري رينه تشكر و قدرداني مي نمايم .



هیچ نظری موجود نیست: