۱۳۸۹ خرداد ۱۶, یکشنبه

از دید بعضی مثال محیط زیست ؛رفته گر وفعال یا دوستدار محیط زیست مانند مرده ؛مرده شور و وارثین مرده می باشد

به دوست عزیزی که سوال کرده بود چه تفاوتی بین فعال محیط زیست و دوستدار محیط زیست و یک رفتگر وجود دارد؟ باید خدمت ایشان عرض کنم بین فعال محیط زیست و دوستدار محیط زیست فرق زیادی وجود ندارد ولی فعالان محیط زیست نسبت به مشکلات محیط زیست احساس مسئولیت بیشتری دارند و حتی حاضر هستند برای رفع مشکلات زیست محیطی جان فشانی کنند ولی دوستدار محیط زیست فقط دغدغه محیط زیست دارد در این صورت فعال محیط زیست برای نجات محیط زیست حاضر است جلوی لودر بخوابد و حتی برای سلامت محیط زیست زندان نیز برود ( نمونه آن سال گذشته در استانداری استان گلستان ) ولی دوستدار محیط زیست فقط در حد صحبت کردن و امور فردی مثلا" نریختن زباله بر روی زمین و غیره برای محیط زیست تلاش می کند.

ولی فرق بین رفته گرو فعال محیط زیست یا دوستدار محیط زیست در این است که رفته گر مثلا مرده شور می ماند که فقط به خاطر پول مرده را می شوئید و برایش اصلا" مهم نیست که مرده به بهشت می رود یا به جهنم ولی فعال محیط زیست یا دوستدار محیط زیست مثل وارثین مرده هستند و بهشت و جهنم رفتن مرده برایشان خیلی مهم است .

و اما  کارهای نمادین
ولی نکته ای را که باید خدمت همه دوستان عرض کنم این است که کارهای نمادین در جاهای که هیچکس به فکر محیط زیست نیست بسیار خوب وعالی می باشد یک بار دیگر مثال یک نفر فعال محیط به هشت هزار نفر زائر حرم امام تکرار می کنم .

راستی عکس پوتین را که در حال مادری برای یک گوزن است در نوشته پیشین وبلاگ بنده دیده اید وقتی نخست وزیر فعال محیط زیست باشد و کار نمادین انجام می دهد خوش به حال آن مملکت !!!
از قضای روزگار هم اکنون که در حال نوشتن این مطالب هستم دو تا کاغذ ربروی بنده قرار دارد:
الف - یکی از این کاغذها بر چسب مواد پذیرای شهردار تهران که بر روی آن این جمله نوشته شده است :"این میوه ها پس از شستشو و ضد عفونی در ظروف پایه گیاهی و تجزیه پذیر بسته بندی شده است" در ادامه آماده است "این بسته به سفارش سازمان میادین میوه و تره بار شهرداری تهران تهیه گردیده است "
ب – دومی نامه اداره کل خدمات شهر تهران می باشد که نکته جالب آن اینست که این نامه در روز زمین پاک ( دوم اردیبهشت) از طرف موسسه کوهستان سبز برای همه کسانیکه در برگزاری مراسم ارتحال نقشی دارند ارسال شد که از آنها خواسته شده است برای حضور فعالین محیط زیست و دغدغه های زیست محیطی آنان در هنگام برگزاری مراسم تلاش کنند که فقط جناب آقای دکتر کلخورانی و مهندس مناف هاشمی و مهندس پورنصر از مدیران معاونت خدمات شهری به این نامه جواب مثبت دادند که از سازمان میادین میوه و تره بار در خواست نمودند که نسبت به خرید ظروف گیاهی اقدام شود که سازمان میادین حدود 430 هزار ظرف گیاهی خریداری کرده است و این برچسب نتیجه این تلاشها می باشد.
ج - وقتی که جز خبرگزاری های سبز پرس و مهر و چند تا سایت و وبلاگ دوستان هیچ روزنامه و یا خبرگزاری دیگری در مورد زباله های حرم امام خمینی مطلب ننوشتند ( جناب آقای افلاکی خیلی تلاش کرد در روزنامه همشهری مطلبی بنویسد که متاسفانه با ایشان همکاری نشد ) کجا هستند دوستان صدا و سیما و خبرگزاریها و سایتهای خبری اینترنتی و ده ها روزنامه که خبر عازم ببر روسی را به رخ آدم و عالم کشیدند ولی تلاش پیر مردها و پیر زنهای که با وضو و نیت کار ثواب آمده بودند که زباله حرم امام را جمع آوری کنندحتی نتوانستن با چشم معمولی ببیند.
راستی دوست عزیز کدام روشنفکر و انسان تحصیل کرده ای حاضر است خود را در حد یک رفتگر پایین بیاورد. ولی ای کاش می شود همه رفتگران را در حد یک روشنفکران و آدمهای تحصیل کرده بالا برد تا این مشکلات زیست محیطی گریبانگیر جامعه ما نمی شد.

۷ نظر:

سپهر سلیمی گفت...

سلام دوباره
سوالی که مطرح کردم به این معنی نبود که جواب آنرا ندانم. منظورم این بود که بر اساس آنچه که نوشته اید این به اصطلاح فعالان محیط زیست رفتگران بی تجربه ای بیش نیستند. اینکه پیرمردها و پیرزنانی برای جمع آوری زباله های حرم آمده بودند عملی قابل ستایش است و حتما بر اساس اعتقادات مذهبی و سیاسی این کار را انجام داده اند اما اگر آنها نبودند زباله ها روی زمین می ماند؟ مگر آنجا مسئول نظافت و رفتگران فراوانی ندارد که در چند شیفت مشغول کار هستند؟؟؟؟
با احترام به شما این کار را اصلا زیست محیطی نمی دانم ، جمع آوری زباله های جایی که صدها کارمند و کارگر برای این کار دارد از نظر من کار زیست محیطی نیست و تنها عملی است برای رفع بیکاری.
اینکه طرفداران محیط زیست فکر کنند حفظ محیط زیست یعنی زباله جمع کنی یا مثلا درخت کاری بدترین اتفاق است و این مساله هر روز در حال گسترش است و به اشکال مختلف مورد حمایت قرار می گیرند تا به اسم محیط زیست عده ای سرگرم باشند.
راستی ای کاش می پرسیدید از آن اتوبوسی که از شوش آمده بودند چند نفرشان برای محیط زیست شوش کار ی انجام داده اند . شک ندارم اگر استان خوزستان به اندازه یک اتوبوس طرفدار محیط زیست داشت ( که حاضر هستند برای زباله جمع کنی از خوزستان به تهران بیایند) دیگر تمام مشکلات زیست محیطی خوزستان برطرف شده بود ...

حسین عبیری گلپایگانی گفت...

جناب سپهر سلیمی
با تشکر از توضیحات شما ولی با همه این وجود بنده به کار فرهنگی اعتقاد جدی دارم ولی در کنار آن از حرکتهای سمبلیک نیز حمایت می کنم ولی این حرکت ها گاهی وقتی صدایمان به جای نمی رسد

عبداللطیف عبادی گفت...

من عکس آن زن را در وبلاگ محمد درویش دیدم و چنان صحنه ای را بسیار انسانی نامیدم . به چه دلیل؟ به دلیل اینکه جمع آوری زباله هایی که مردم ریخته بودند صرفا" جمع کردن زباله ها نبود بلکه درسی بود که به دیگران می داد . اگر من مثلا" میوه ای را بخورم و پوستش را بر زمین بیندازم و شما بیایید آن پوستها را جلوی چشم من بردارید و با یک لبخند ، توی سطل زباله ای که چند متر آنسوتر قرار دارد بیندازید ، در واقع با این کارتان صرفا" زباله ای را برنداشته اید بلکه به من درس احساس مسئولیت و رعایت اخلاق شهروندی و تمدن و مدنیت یاد داده اید . یک چنین کاری سمبلیک نیست بلکه درس آموزی است و از این جهت است که بسیار ارزشمند تلقی میشود

مریم زوارئیان گفت...

با سلام
اینجا میشه گفت که آقای سپهر سلیمی خیلی درست میگویند یعنی به نکته های خوبی اشاره کردند که من هم تاکید میکنم:
1.اگر زباله ای را از روی زمین بر میداریم رفتگری بیش نیستیم چون که ما مسئول زباله های ریخته شده روی زمین نیستیم.
2.برای خود نمایی یا نشان دادن اعتقادات مذهبی خود میتوانیم مثلا در جایی شلوغ و در روز روشن جلوی دید همگان به جمع کردن زباله ها بپردازیم تا عکس یا فیلم مان در سایتهای خبری و وبلاگ ها و... پخش شود و معروف شویم.
3.درخت نکاریم چون وظیفه ی ما نیست وظیفه ی شهرداری است"راجع به آلودگی هوا و گرد و غبار و آلودگی خلیج مکزیک و نابودی تالابها و دریاچه ها و نابودی گونه های در معرض خطر انقراض و کوتاهی مسئولان و بی توجهی رسانه هاو... هم صحبت و بحث نکنیم چون اینها هر کدام دارای سازمانهای مرتبط با خود هستند و آنها مسئول رسیدگی هستند نه ما و ما فقط بزرگنمایی میکنیم و کار را بر آنها دشوار.
4.اصلا چرا باید از محیط زیست حمایت شود آن هم اینطوری؟ بهتر نیست به کارهایی بپردازیم که هم آرامش بیشتری در آن باشد و هم مرتبه ی بالاتری در جامعه دارد"!! شاید هم ما نمی توانیم به سراغ مبحث دیگری برویم
و احتمالا که همگی بیکاریم و بیسواد..
5.و در نهایت یاد بگیریم که اگر قدمی در راهی سخت و دشوار بر نمی داریم و کمکی نمیکنیم خوب انتقاد کنیم "انتقادهایی سازنده"انتقادهایی که درست و به جا باشند "که اگر نیستند یک راهکار منطقی خلق کند برای توسعه و پیشرفت مسیر.
6.انسان باشیم.با شخصیت و با فرهنگ.

حسین عبیری گلپایگانی گفت...

جناب عبادی نوشته جنابعالی چنان انسان را به کاری که انجام می دهد امیدوار می کند که حساب ندارد بنده از این بزرگواری شما بسیار سپاس گزارم

حسین عبیری گلپایگانی گفت...

سرکار خانم زوارئیان با تشکر از مواردی که اعلام کردید .
چون بنده از فعالیتهای زیست محیطی شما و جناب سلیمی آگاه ندارم ولی خوشبختانه در دنیا مجازی با توجه به مطالبی که در وبلاگتان می خوانم بسیار فعالتر از بنده می باشید و خدا را شکر می کنم با کسانی صحبت می کنم که در این موارد از بنده خیلی آگاهتر هستند ولی فعالیتهای زیست محیطی گاهی مانند یک نقاشی کاریکاتور می باشد که طراح وقتی می خواهد یک مشکلی را به وسیله نقاشی نشان دهد با یک نقاشی خیالی مفهوم جمله ای را می رساند که شاید اگر بخواهید برای این موضوع کتاب بنویسید احتیاج به صدها برگ کاغذ باشد.
ولی خانم زوارئیان دوست گرامی شما با مواردی که اعلام کردید بهتر این است که هیچ کاری نه باید کرد و فقط در خانه نشست و نظارگر بود .
با توجه به تجربه های زیست محیطم از جمله پی گیری روز ملی دماوند و یا سامان دهی ظروف پلاستیکی در ماه محرم و موارد دیگر از جمله برنامه کوهنوردی دوستان با تعداد نفرات زیاد در این مورد مطلب بیشتری می نویسم تا بدانید برای فرهنگ سازی گاهی لازم است که کارهای سمبلیک و نمادین نیز انجام ش

مریم زوارئیان گفت...

سلام خدمت آقای عبیری گلپایگانی
البته که میشه از هر پیامی هر برداشتی بشه ولی من فکر میکردم که منظورم کاملا مشخص است
البته نباید هم میگفتم ولی میگم
که من خوب انتقادنکردم بلکه بد دفاع کردم……………
و در کل هم با نظر شما بسیار موافقم.
بعدش هم من نه فعالیت خاصی تا به حال انجام دادم و نه میخواهم که کار خاصی انجام بدم
من در رشته ی مبانی هنرهای تجسمی درس خواندم و کار میکنم الان هم تفریحی دارم در رشته ی محیط زیست تحصیل میکنم و این وبلاگی هم که دارم برای نشان دادن زیبایی هاست نه بزرگنمایی مشکلات جامعه امروز ما.