۱۳۸۸ اسفند ۸, شنبه

خاطرات زیست محیطی : چرا فعال محیط زیست شدم ؟ (2)


در خرداد سال 1375 به لطف خداوند صاحب فرزند شدم با توجه به اینکه ایشان فرزند اولم بود من به فرزندم بسیار علاقه داشتم ولی انگار یک مشکل کوچولو برای سلامتی نوزاد وجود داشت و آن این بود که ایشان همیشه یک مریضی مانند سرماخوردگی داشت که بعضی از روزها این بیماری شدید بود ولی بعضی از روزها مخصوصا" ایامی که در شهرستان گلپایگان بودیم مشکل مریض ایشان خیلی کم می شد

خلاصه از همان ماه های اول تولد درمان دخترم شروع شد ولی این سرما خوردگی خوب نشدنی بود تا اینکه پس از دوسال که به مطب انواع پزشکان مراجعه کردیم یکبار یکی از پزشکان سالمند و با تجربه به بنده گفت علت بیماری کودک شما آلودگی هوای تهران می باشد لذا او از ما خواست که از تهران خارج شویم من پس از اینکه فهمیدم سلامتی کودکم به آلودگی هوا و محیط زیست ربط دارد نذر کردم در صورت که سلامتی دخترم باز گردد فعالیت های اجتماعیم را به سمت سوی محیط زیست سوق دهم و ما به توصیه های دکتر گوش کردیم و به مدت سه سال به شهرستان هشتگرد جدید رفتیم تا سلامتی به کودکم باز گشت .

در بهار سال 1378 در هنگام بازدید از نمایشگاه مطبوعات چشم به غرفه جبهه سبز ایران افتاد به داخل غرفه رفتم ( با توجه به اطلاعاتی که در مورد محیط زیست و صلح سبز آلمان داشتم ) و داستان بیماری دخترم را برای آنان تعریف کردم آنان از من خواستن که به جبهه سبز بپیوندم لذا روز بعد به همراه پریسا دخترم و مادرش به جشنواره مطبوعات رفتیم و پریسا در سن سه سالگی به عنوان کوچکترین عضو جبهه سبز ایران به عضویت جبهه سبز در آمد و این اتفاق باعث شد که سر نوشت زندگی خانوادگی به طریق دیگر رقم بخورد

هیچ نظری موجود نیست: